انسان برتر از حیوان!

08:23 - 1396/01/27

- کرامت انسان به حدی عظیم است که خداوند فرموده است: «ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم.»[اسراء/70]

انسان

یکی از ویژگی های انسان مدرن و دور از اندیشه و خرد، این است که با اتفاق های جزئی و موردی، حکم هایی کلی و اساسی می دهد و برداشت هایی می کند که با هیچ عقل و دانشی قابل توجیه نیست. به عنوان مثال اگر بعضی انسان ها کارهایی غیر اخلاقی که با شان انسان سازگار نباشد انجام دهد، می توان گفت که انسان از حیوان پست تر و ظالم تر است؟آیا با بروز چند مورد از این مصادیق ضد انسانیت، می شود جایگاه اصلی و حقیقی انسان و کرامتش را زیر سوال برد؟
ابتدا باید به دلایل کرامت انسان اشاره کنیم:

1- نعمت عقل
خداوند در قرآن درباره کرامت و برتری انسان چنین فرموده است: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلا [اسراء/70] ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم.» اما منظور از این کرامت چیست؟ که تنها یک بار در قرآن خداوند آن را برای انسان به کار برده است؟
علامه طباطبایی در تفسیرشان فرمودند: «معنای تکریم این است که انسان در ميان ساير موجودات عالم خصوصيتى دارد كه در ديگران نيست، و آن داشتن نعمت عقل است، و معناى تفضيل انسان بر ساير موجودات اين است كه در غير عقل از ساير خصوصيات و صفات هم انسان بر ديگران برترى داشته و هر كمالى كه در ساير موجودات هست، حد اعلاى آن در انسان وجود دارد.» [1] پس علت برجسته برتری انسان، نعمت عقل است که نمی شود در موجودی آن را پیدا کرد و شاید در مراتبی با آموزش بشود آن را در موجوداتی به خاطر هوش و استعدادشان مشاهده کرد، اما این را نباید با عقل مقایسه کرد.

2- مقام خلیفة اللهی
مقام جانشینی خداوند، برای انسان بسیار عظیم و مورد توجه است لذا خداوند فرمود: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون [بقره/30] و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين خليفه‏ اى مى آفرينم، گفتند: آيا كسى را مى‏ آفرينى كه در آنجا فساد كند و خونها بريزد، و حال آنكه ما به ستايش تو تسبيح مى‏ گوييم و تو را تقديس مى كنيم؟ گفت: من آن دانم كه شما نمى‏ دانيد.» در آیه نورانی دو نکته مهم است:
اول: مقام جانشینی و خلیفته اللهی که خداوند آن را به انسان وعده می دهد.
دوم: اشکال ملائکه نسبت به مفاسد انسان در زمین که با رسیدن به این مقام در تضاد بود و خداوند هم جواب مناسبتی به آنها داد و این سوال را به جهلشان نسبت داد.
سوم: نکته مهم در اینجا که به بحث هم مربوط می شود این است که خداوند فساد و خونریزی انسان را در زمین نفی نکردند و حتما مقام انسان به حدی است که این مفاسد قابل توجه نیست. علامه طباطبایی هم فرمودند:
«در اين ميان مصلحتى هست، كه ملائكه قادر بر ايفاء آن نيستند، و نمی توانند آن را تحمل كنند، ولى اين خليفه زمينى قادر بر تحمل و ايفاى آن هست، آرى انسان از خداى سبحان كمالاتى را نمايش مي دهد، و اسرارى را تحمل مى‏ كند، كه در وسع و طاقت ملائكه نيست. اين مصلحت بسيار ارزنده و بزرگ است، بطورى كه مفسده فساد و سفك دماء را جبران مى‏ كند.» [2]
بعد از روشن شدن جایگاه و مقام انسانیت باید اشاره ای به انسان هایی کرد که این مقام را نفهمیدند و به راحتی خود را از این جایگاه نزول داده اند. این انسان ها به دلایل مختلف خود را از حیوان پست تر کرده اند اما این دلیل بر صدور حکم کلی و ندیدن جایگاه انسانی و نگاه خداوند به کرامت و فضیلت انسان نمی شود.
انسان پست تر از حیوان
خداوند هم جایگاه بدی برای انسان های غافل در نظر می گیرد و فرموده است:
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون [اعراف/179] و همانا بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم، (كه سرانجامشان به آنجا مى‏ كشد، چرا كه) آنان دلهايى دارند كه با آن حقّ را درك نمى ‏كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى‏ بينند و گوشهايى دارند كه با آن نمى‏ شنوند، آنان همچون چهارپايان، بلكه گمراه‏ ترند، آنان همان غافلانند.» خداوند این انسان هایی که گرفتار غفلت شده اند را از چهار پایان هم پست تر معرفی می کند. اما علت این تشبیه چیست؟ آیا واقعا این افراد که غافل شدند از حیوانات پست تر هستند؟
حضرت آیت الله مکارم در تفسیر نمونه چنین گفته اند: «بارها در قرآن مجيد غافلان بی خبر به چهار پايان و حيوانات بى شعور ديگر تشبيه شده ‏اند ولى نكته تشبيه آنها به انعام (چهارپايان) شايد اين باشد كه آنها تنها به خواب و خور و شهوت جنسى مى‏ پردازند، درست همانند ملتهايى كه تحت شعارهاى فريبنده انسانى، آخرين هدف عدالت اجتماعى و قوانين بشرى را رسيدن به آب و نان و يك زندگى مرفه مادى مى‏ پندارند.» [3]
با این بیان روشن شد که جنس انسان برتر از حیوان است و البته مشترکاتی هم وجود دارد ولی این دلیل بر مقایسه این دو مخلوق نمی شود و خداوند حیوانات را هم در اختیار و رام انسان قرار داد تا انسان خود را به مقام واقعی و حقیقی اش برساند و در بین غرائض و هوای نفسانی خود سردرگم نشود. لذا حافظ چنین سرود:
«تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست.» [4]

نتیجه:
در پایان باید گفت اگر جایگاه حقیقی و وجه تمایز انسان با حیوانات به خوبی روشن شود که نکته اصلی این تمایز عقل است، هیچ کسی به خودش اجازه مقایسه انسان و حیوان نمی دهد زیرا به خاطر چند مورد انسان نا آگاه که با اعمال ضد اخلاقی و انسانی خود، دامن بشریت را آلوده کرده اند، نمی شود از مقام شامخ انسانیت چشم پوشی کرد.
 

________________________

پی نوشت:

[1]. ‏طباطبايى، محمدحسين‏‏، تفسير الميزان، مترجم: موسوى، محمد باقر، متوفاى 1421 ه. ق، موضوع: كلامى شيعى- اجتهادى- قرآن به قرآن- اجتماعى- ادبى بلاغى- فلسفى‏، زبان: فارسى‏، تعداد جلد: 20، ناشر: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، ج13، ص215.
[2]. همان، ج1، ص179.
[3]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، موضوع: اجتماعى و اجتهادى، قرن: پانزدهم، زبان: فارسى، مذهب: شيعى، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1374 ، ج7، ص 22.
[4]. دیوان حافظ، غزلیات، غزل شماره 37، گنجور.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 2 =
*****