برخی از افراد بر اساس روایات مدعی شدهاند که نباید در زمان غیب به علما رجوع کرد. اینگونه روایات علاوه بر اینکه از جهت سندی ضعیف هستند، از جهت دلالت نیز با ادعا چنین افرادی همخوانی ندارد.
یکی از نعمتهای بزرگی که خداوند متعال به جامعه بشری، هدیه داده است، موضوع ظهور منجی در آخرالزمان است، این مسئله آنقدر در نزد رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) اهمیت داشته است که با روایات متعددی تلاش کردهاند آن را برای پیروان خویش تبیین کنند. ولی متأسفانه در طول تاریخ برخی افراد جاهل و گاه دشمنان اسلام تلاش کردهاند به نحوی این میراث بزرگ را به انحراف بکشانند، و از روایاتی که در این زمینه بیانشده است، استفاده منفی کنند. ازاینرو در این نوشتار به یکی از این انحرافات اشاره میکنیم و آن را مورد تحلیل قرار میدهیم.
برخی از افراد غرضورز، مدعی شدهاند که علما جزء افرادی هستند که در دوران ظهور در مقابل امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) میایستند، و با ایشان به مخالفت برمیخیزند، به همین خاطر نباید با مخالفین حضرت ــ که در فرض چنین شخصی علما هستند ــ همکاری کنیم و از ایشان تبعیت کنیم. این افراد برای ادعای خویش به برخی روایات نیز استشهاد کردهاند، که به گوشهای از آنها اشاره میکنیم، و به بررسی و واکاوی آنان میپردازیم.
روایت اول: ابن عقده از محمد بن مفضّل، او از محمد بن عبد اللّه بن زراه، وى هم از محمد بن مروان، و او نيز از فضيل روايت كرده كه امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «هنگامیکه قائم ما قيام كند، از مردم جاهل بيشتر از آنچه پيامبر(صلّىاللّهعليهوآله) از جاهلان دوران جاهليت ناراحتى ديد، رنج و ناراحتى خواهد ديد.»
پرسيدم: «چگونه و چرا»؟ فرمود: «پيامبر(صلّىاللّهعليهوآله) در روزگارى مبعوث شد كه مردم سنگ و چوب تراشيده شده را مىپرستيدند، ولى قائم ما در روزگارى قيام مىكند كه با قرآن عليه حضرت احتجاج مىكنند و آيات را عليه آن حضرت تأويل مىنمايند.»[1]
روایت دوم: محمد بن حمران مدائنی از علی بن اسباط، از حسن بن بشیر و او از ابیالجارود روایت کرده است که امام باقر(علیهالسلام) فرمود: «... حضرت مهدى(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بهسوی كوفه رهسپار مىشود. در آنجا شانزده هزار نفر از «بتريه» مجهز به سلاح در برابر حضرت مىايستند. آنان قاريان قرآن و فقها در دين هستند كه پیشانیشان از بسيارى عبادت پینهبسته، چهرهايشان در اثر شبزندهداری زرد شده است. نفاق سراپايشان را پوشانده است. آنان یکصدا فرياد برمىآورند: «اى فرزند فاطمه! از همان راه كه آمدهاى، بازگرد؛ زیرابه تو نيازى نداريم ...»[2]
بررسی سندی روایات:
با بررسی این روایات به این نکته دست مییابیم که غالب روایاتی که در این زمینه نقلشده است، از جهت سندی ضعیف است، بهعنوان نمونه تنها به دو روایتی که در بالا به آنها اشاره کردیم میپردازیم.
در روایت اول، شخصی با عنوان محمد بن مروان وجود دارد، که مجهول است و مشخص نیست که كدام محمد بن مروان است، آيا محمد بن مروان جلا است، يا محمد بن مروان حبّاط، كه هر دو ثقه و مورد اعتمادند؟[3] و يا اينكه محمد بن مروان بصرى و محمد بن مروان سدى است، كه اين دو نفر اصلاً مدح و ذم نشدهاند.[4] به همین خاطر این روایت از جهت سندی از دایره اعتبار خارج میشود.
در روایت دوم نیز، حسن بن بشير وجود دارد که از جهت وثاقت، ناشناخته است.[5] به همین خاطر نمیتوان به این روایت اعتماد کرد.
دلالت حدیث:
حال بر فرض که ما این روایات را صحیح بدانیم، باز نمیتوان از این روایات، آن برداشتی را کرد که مخالفین علما کردهاند. زیرا:
الف) این برداشت از روایات مخالف عقل است، زیرا هر انسان عاقلی با اندک تأملی به این نکته دست مییابد که اگر در موضوع تخصص لازم را نداشت، باید به متخصص رجوع کند، ازاینرو رجوع به علما که متخصصین امر دین مردم هستند، کاری عقلائی است. درحالیکه بنابراین برداشت رجوع به علما کار صحیحی نیست.
ب) این برداشت از روایات، با روایات متعددی دیگر در تعارض است. بهخصوص با روایات که از ائمه اطهار(علیهمالسلام) به دست ما رسیده است و دستور داده است که در زمان غیب به علما دین رجوع کنیم و از ایشان بهعنوان عَلَمهای هدایت یاد شده است، بهعنوان نمونه امام هادی(علیهمالسلام) میفرمایند: «اگر دوران غيبت قائم آل محمد(صلیاللهعلیهوآله) دانشمندانی نبودند که مردم را بهسوی او هدايت و راهنمايی کنند و با حجتهای الهی از دينش دفاع نمايند و شيعيان ضعيف را از دامهای شيطانی و پيروانش رهايی دهند و از دامهای ناصبیها (دشمنان اهلبیت (علیهمالسلام)) نجات بخشند. کسی در دين خدا پابرجا نمیماند و همه مرتد میشدند، ولی آنان رهبری دلهای شيعيان ضعيف را باقدرت در دست میگیرند و حفظ میکنند، چنانکه ناخدای کشتی، سکان و فرمان کشتی را نگاه میدارد؛ بنابراين آنان نزد خدا والاترين انسانها هستند.»[6]
ج) علاوه بر مطالبی که بیان شد، زمانی که به تاریخ رجوع میکنیم، میبینیم که همیشه در مقابل ائمه اطهار(علیهالسلام) علمائی به مخالفت بر خواستهاند، بهعنوانمثال، علی بن ابی حمزه بَطائِنی، سرکرده واقفیه در مقابل امام رضا(علیهالسلام) ایستاد و امامت ایشان را انکار کرد، و سبب انحراف گروهی از شیعیان شد[7]، اما اینگونه اعمال سبب نشده است که ائمه معصومین(علیهالسلام) با تمام علما و دانشمندان به مخالفت برخیزند، بلکه علامتها و نشانهایی بیان کردهاند تا مردم علما راستین را از عالِم نماها تشخصی دهند.
برداشت صحیح از روایت:
بنا بر مطالبی که بیان شد برداشت صحیح از این روایات اینگونه است که شاید برخی از علما به مخالفت با حضرت بپردازند، ولی این نکته به این معنا نیست که این علما، دانشمندان شیعه هستند، بلکه امکان دارد که مخالفین شیعه ازجمله وهابیت و گروهی از فرقههای انحرافی باشند، زیرا این گروهها هستند که بعد از وفات رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) از توصیهها و تأکیدات ایشان دور شدند و به تحریف اسلام روی آوردند، و قرآن را بر طبق امیال خویش تفسیر کردند و از مفسر واقعی قرآن ــ که اهل بیت گرامی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بودند ــ دور شدند، و شعار «حسبنا کتاب الله» را سر لوحه خود قرار دادند، و به این بهانه قرآن را ابزاری در جهت حوائج خویش قرار دادند، و به جای اینکه در مقابل حقیقت قرآن سرتسلیم فرود آورند، آن را خانه نشین کردند، از اینرو، زمانی که حضرت حجت(روحی فداک) ظهور میکنند، با این گروه درگیر میشوند.
در نتیجه: با توجه به نکاتی که بیان گردید، از این روایات نمیتوان این برداشت را کرد که نباید در زمان غیبت به علما مراجعه کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. الغيبة للنعمانی، محمد بن ابراهيم ابن أبي زينب، نشر صدوق، 1397 ق، ص: 297.
[2]. دلائل الإمامة، محمد بن جرير بن رستم طبرى آملى صغير، بعثت، 1413 ق، ص: 455.
[3]. نقد الرجال، مصطفى بن حسين تفرشى، موسسة آل البيت( عليهم السلام) لإحياء التراث، 1377 ه. ش، ج4، ص: 318.
[4]. نقد الرجال، ج4، ص: 319.
[5]. رجال، شیخ طوسی، جامعه مدرسين، 1373 ه. ش، ص: 357.
[6]. الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، نشر مرتضى، 1403 ق، ج1، ص: 18.
[7]. الرجال، ابن داوود حلّی، انتشارات: محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، ص259.
اعتقاد به ظهور امام زمان(علیهالسلام) از اندیشه ناب اسلامی است که از سوی برخی افراد ناآگاه به مبانی دینی دچار انحراف شده است. یکی از عواملی که سبب چنین انحرافاتی در اعتقاد مهدویت شده است برداشتهای نادرست از روایاتی است که در این زمینه از ائمه معصومین(علیهالسلام) به دست ما رسیده است.
برخی از افراد بر اساس روایاتی که در آنها به این نکته اشاره شده است که در زمان ظهور امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) علما به مخالفت با حضرت میپردازند[الغيبة للنعمانی، ص: 297] مدعی شدهاند که نباید در زمان غیب به علما رجوع کرد. این گونهبرداشتها از روایات ــ که از جهت سندی ضعیف هستند ــ علاوه بر آنکه با حکم عقل (رجوع متخصص) مخالف است. با روایات متعددی دیگری که نقش پررنگی برای علما در دوران غیب بیان میکند نیز مخالفت دارد[الإحتجاج، ص: 18]. افزون بر این با سیره اهل بیت(علیهمالسلام) نیز مخالفت دارد. به همین خاطر بهترین برداشتی که میتوان از اینگونه روایات کرد این است که برخی عالم نماها در زمان ظهور با حضرت به مخالفت بر میخیزند که احتمال دارد از علما دیگر فرق اسلامی باشد.
نظرات
در کانال اعتقادات ایتا منتشر شد.
https://eitaa.com/kalamema