استعانت الهی در گِروی وسایل الهی

07:54 - 1396/02/12

توحید افعالی و استعانت از خدا با درخواست از اولیای او منافاتی ندارد، اگر تنها خداوند متعال را فياض، علی الاطلاق دانسته و هيچ سبب دیگری را دارای استقلال ندانیم، زیرا همه اسباب؛ وسيله فيض الهی‌اند و همه به طور کامل به خداوند وابسته‌اند.

استعانت از خداوند مفهوم کدام آیه شریفه است

دین اسلام، والاترین و کامل‌ترین آئین توحیدی است، که مبنای یگانگی و توحید در آن تبلور و جلوه‌ای وصف نشدنی دارد و بحث توحید افعالی در بین همه مسلمانان خصوصا شیعیان جایگاه ویژه‌ای دارد، توحید افعالی به معنی این‌که تمام تاثیرگذاری‌ها و اتفاقات جهان ناشی از قدرت خداست و خدا برای انجام دادن کارهایش نیازی به یاری موجودی غیر از خود ندارد.

لذا بنا بر توحید افعالی که همه مسلمانان خصوصا شیعیان معتقدند هیچ موجودی در جهان، قدرت تاثیر گذاری و انجام کاری را ندارد مگر به وسیله نیرویی که خداوند به او داده؛ و تمام کارها، حرکت‌ها، تأثیر و تأثّرها به ذات پاک او منتهی می‌شود و تمامی مخلوقات الهی در کارهای خودشان به ذات الهی نیازمندند و تأثیرگذاری هر موجودی به اذن خدا و در سایه نیرویی است که خدای متعال به آن‌ها عطا کرده است و اگر کاری به وسیله اسباب انجام می‌گیرد. آفریدگار آن وسیله و سبب اثرگذاری نیز خود خداوند متعال است. او هم‌چنان‌که در ذات خود شریک ندارد، در فاعلیت نیز که شامل خالقیت، ربوبیت، مالکیت و حاکمیت تکوینی است، نیز شریک ندارد.

از جمله آیات قران کریم که بر توحید و یگانگی پروردگار خصوصا بحث توحید افعالی دلالت دارند، آیه پنج سوره فاتحه الکتاب است که به مسلمانان توحید افعالی را در عمل می‌آموزد و میفرماید: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ [فاتحه / 5] (پروردگارا!) تنها تو را مى‌‏پرستيم و تنها از تو يارى مى‏‌جوييم.» این آیه دقیقا بیان می‌کند که تمامی مخلوقات الهی در کارهای خودشان به ذات الهی نیازمندند و تأثیرگذاری هر موجودی به اذن خدا و در سایه نیرویی است که خدای متعال به آن‌ها عطا کرده است. اما برخی از مسلمان‌نماها که پیشه خود را تکفیر دیگر مسلمانان قرار داده‌اند، بدون این‌که درک درستی از توحید افعالی داشته باشند، سعی می‌کنند توسل به اهل بیت(که از اسباب ویژه الهی‌اند)  را در تعارض با آیه «إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» معرفی و آن را عملی شرک‌آمیز معرفی کنند.

در پاسخ با این بحث باید گفت: با نگاه غیر استقلالی به اسباب و وسائل، كمك‌گيری از غير وسائل و اعتماد به اسباب و علل الهی قبيح نیست، یعنی اگر کاری به وسیله اسباب انجام می‌گیرد، آفریدگار آن وسیله و سبب اثرگذاری نیز خود خداوند متعال است، زیرا خود خدا ما انسان‌ها را به انسان‌های ديگر و به اسباب و علل ديگر نيازمند کرده، در جوامع انسانی نیز هر كس به ديگری محتاج است، لذا خود قرآن کریم به تعاون و هم‌کاری سفارش کرده و فرموده: «تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی[مائده / 2]در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید.» که این خود حقيقت توحیدی بودن استمداد انسان‌ها از یکدیگر را به شرط مستقل ندانستن اسباب علل را می‌رساند. پس قرآن با جمله «اياك نستعين» نمی‌گويد كه انسان نبايد از ديگران استعانت بگیرند، بلکه مراد قائل نشدن استقلال برای اسباب و علل است. لذا شایسته است معنای درست استعانت الهی روشن شود:

نکته مبنایی در بحث استعانت الهی و یاری خواستن از خدا این است که خداوند متعال جهان هستی را بر اساس نظام علّت و معلول یا همان اسباب و مسببات در راستای توحید افعالی خلق کرده، لذا نياز طبيعی بشر را با عوامل و اسباب غیر مستقل بر آورده می‌کند، چنان‌که فیض معنوی خداوند، مثل هدايت، مغفرت و آمرزش نيز بر اساس نظام اسباب و علل برای انسان‌ها محقق می‌شوند. حکمت الهی بر این است که امور عالم از طريق اسباب به انسان‌ها برسد. لذا باری تعالی آب و غذا را سبب رفع تشنگی و گرسنگی؛ و خورشيد را سبب روشنائی قرار داده، که استعانت از این اسباب منافاتی با توحید الهی ندارد، پس هم‌چنان‌که بی‌معناست گفته شود: «چرا خداوند گرسنگی و تشنگی را با آب و غذا برطرف می‌‍کند؟» و در بحث معنویات نیز بی‌معناست که گفته شود: «چرا خداوند مغفرت خويش را به واسطه اوليای الهی شامل حال بندگان می‌كند؟»[1] پس استعانت الهی از راه وسيله و اسباب استعانت نه خلاف حكمت نه خلاف توحید الهی است.

لذا با اینکه قرآن استعانت بدون واسطه را يكی از راه‌های یاری از خداوند دانسته؛ و در چند جا تاکید می‌کند،[2] اما در عین حال استعانت از اوليای الهی، را به عنوان وسائل غیر مستقل پروردگار از بالاترين اسباب معنوی محسوب کرده و به پيامبرش چنین دستور می‌دهد: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول[نساء / 64] و اگر آن‌ها که به خود ظلم كرده اند، نزد تو آمدند كه برای آن‌ها از خدا طلب مغفرت كنی، پس برای آن‌ها طلب مغفرت کن.» طبق این آیه، اگر پيامبر را برای طلب مغفرت واسطه قرار دهیم، هيچ منافاتی با توحید ندارد، چون پیامبر واسطه و سبب غیر استقلالی مغفرت الهی است، که قرآن به ما معرفی کرده است. علامه طباطبايی، نیز بر این معنا چنین تاکید می‌کند: «خداوند بعضي انسان‌ها را به عنوان «وجيه» يعنی آبرو دار معرفی كرده، یعنی آنان مظهر و جايگاه «وجه» و عظمت خداوند هستند كه از اين سبب به خداوند راه پيدا می‌شود.»[3] مراد از اين وجه الهی و سبب ویژه، انسان به كمال رسيده، یا همان حجت خداست.

لذا قرآن در بحث «إِيَّاكَ نَسْتَعين» مرادش حذف کامل اسباب و علل در بحث استعانت و یاری الهی نیست، چنان‌كه امیرالمومنین(عليه‌السلام) این معنا را چنین بیان می‌فرمايند: «در هنگامی‌كه در جنگ‌ها شدّت جنگ به اوج خود می‌رسيد، ما به پيامبر اكرم (صلی‌الله‌عليه‌وآله) پناه مي‌برديم.»[4] هر چند که پناه واقعی و مستقل خداست، ولی پناه بردن به پيامبر از باب اسباب و وسایل ویژه الهی است،که طبق فرامین قرآن بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده، و منافاتی با توحید و استعانت الهی ندارد.

در نتیجه: فيضی كه از طريق اسباب الهی و طبق آموزه‌های قرآنی به انسان برسد، منافات با توحید افعالی و استعانت از ذات بارتی تعالی ندارد، زیرا تمام موحدین خصوصا شیعیان تنها خداوند متعال را فياض، علی الاطلاق دانسته و هيچ سبب دیگری را دارای استقلال نمی‌دانند، و تاکید دارند، همه اسباب؛ وسيله فيض الهی‌اند و همه به طور کامل به خداوند وابسته‌اند.

_________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. سلفي گر و پاسخ به شبهات، رضواني، علي، مسجد مقدس جمکران، قم، 1384ش، ص400.
[2]. مانند: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ[فاتحه / 5]»، «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا [بقره / 286]» و «ربي زدني علما[کهف / 114]».
[3]. الميزان، طباطبايی، سيد محمد حسين، ترجمه موسوي همداني،دفتر نشر اسلامي، قم، 1387ش، ج1، ص239.
[4]. بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ سوم، 1403ـ1983، ج 20، ص 51.

هرچند قرآن استعانت بدون واسطه را يكی از راه‌های استعانت الهی دانسته؛ اما مطابق مبانی توحید افعالی استعانت از اوليای الهی را به عنوان وسائل پروردگار و از بالاترين اسباب معنوی محسوب کرده(نساء آیه 64) پس طلب مغفرت از حجت خدا هيچ منافاتی با توحید افعالی ندارد، چون آب و غذا که سبب رفع گرسنگی و تشنگی‌اند، حجت خدا نیز سبب مغفرت الهی است، زیرا خداوند بعضی انسان‌ها را به عنوان «وجيه» يعنی آبرو دار معرفی كرده، یعنی آنان مظهر و جايگاه «وجه» و عظمت خداوند هستند كه از اين سبب به خداوند راه پيدا می‌شود.»(الميزان، ج1، ص239) مراد از اين وجه الهی و سبب ویژه، انسان به كمال رسيده، یا همان حجت خداست.

لذا قرآن در بحث « إِيَّاكَ نَسْتَعين» مرادش حذف کامل اسباب و علل در بحث استعانت الهی نیست، هرچند که پناه واقعی و مستقل خداست، ولی پناه بردن به پيامبر که از باب اسباب ویژه الهی است، منافاتی با توحید افعالی و استعانت الهی ندارد. زیرا ما او را مستقل از خدا نمی‌دانیم.

نظرات

تصویر quest2
نویسنده quest2 در

واژه استعانت، مصدر باب استفعال از ریشه «ع‌ـ‌و‌ـ‌ن» در لغت به معنای کمک و پشتیبانی خواستن است.  حقیقتِ استعانت، کمک خواستن شخص از خدا برای دریافت قدرت وتوان بر انجام دادن کار، یا برای سهولت انجام دادن آن است، به‌گونه‌ای که از همنوعان وی نیز کمکی ساخته نیست. کارها (در مقایسه با یکدیگر) برخی مهم و برخی غیر مهمّ به نظر می‌آیند و استعانت، همه امور مهم و غیر مهم را دربرمی‌گیرد. برخی مصداق کامل و روشن استعانت را امور مهم و حوادث بزرگ دانسته‌اند.   استعانت راستین در صورتی تحقق می‌یابد که شخص، در هر رخدادی متوجه خدا باشد و فقط از او استعانت بجوید و به استعانت زبانی بسنده‌نکند ، چنان که یکی از اسمای الهی «مستعان» و به معنای کسی است که از او می‌توان کمک گرفت.

تصویر quest2
نویسنده quest2 در

صریح آیات قرآن، بر روا بودن یاری جستن از غیر خدا دلالت دارد، بلکه در بعضی آیات، به کمک گرفتن از غیر خدا امر شده: «وابتَغوا إِلیهِ الوَسیلَة...».  و به مؤمنان می‌فرماید: از شکیبایی و نماز یاری جویید: «یأَیّهَا الَّذینَ ءَامَنوا استَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ».

مصادیق استعانت انبیاء از وسایل  و در برخی دیگر، این کار به پیامبران و غیر ایشان نسبت داده شده است، چنان‌که موسی همکاری برادر خویش هارون را از خداوند درخواست می‌کند:«واجعَل لِی وَزیرًا مِن أَهلِی هرونَ أخِی» و خداوند نیز به‌اجابت آن، وعده می‌دهد:«سَنشُدُّ عَضُدکَ بِأخیکَ» هنگامی‌که عیسی(علیه السلام)کفر بنی اسرائیل را دریافت (و فهمید که قصد کشتن او را دارند)گفت: یاران من در راه خدا چه کسانی‌اند: «فَلمّا أَحسَّ عیسی مِنهم الکُفرَ قالَ مَن أَنصاری إِلی اللّه» حضرت لوط نیز از قوم خود کمک خواست: «أَلیسَ مِنکُم رَجلٌ رَشیدٌ»  ذوالقرنین نیز گفت: مرا با نیرویی یاری کنید تا میان شما و آنها سدّی استوار قرار دهم: «فَأَعینونِی بِقُوّة أَجعَل بَینکُم و بَینهُم رَدماً»  و در آیه‌ای نیز خداوند می‌فرماید: ( اگر مسلمانانی که موفق به هجرت نشده‌اند) از شما در راه دین یاری خواستند، آنان را یاری کنید: «و إِن استَنصَروکُم فِی‌الدّینِ فَعلیکُم‌النَّصرُ»  برخی در جواز استعانت از غیر خدا، به آیه «تَعاوَنوا عَلی‌البِرّ والتَّقوی» نیز استناد کرده‌اند. 

لزوم استعانت از وسایل  پس یاری خواستن از وسایل نه تنها جایز بلکه طبق آیه ۱۵۳ سوره بقره لازم است، افزون بر این، ضرورت اقتضا دارد که انسانها در امور زندگی از یکدیگر یاری بجویند و شیوه همیشگی مسلمانان و غیرمسلمانان نیز همین بوده است.

تصویر quest2
نویسنده quest2 در

استعانت از خدا و توسل به اولیا(علیهم السلام): توسل به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت حضرت در اظهار نیاز به آنان نیز هیچ منافاتی با حصر استعانت از خدا نداشته، شائبه‌ای از شرک در آن نیست. زیرا حقیقت توسل، تمسّک به گوهرهای گرانسنگ معنوی، یعنی شخصیتهایی است که نزد خدا وجاهت دارند و خدا به آنان قدرت برآوردن حاجات انسانها را عنایت کرده است، تا ‌به‌اذن خدا حاجت انسان را برآورده سازند، پس شخص متوسل، آنان را واسطه بین خود و خدا قرار می‌دهد؛ نه اینکه از آنها به‌صورت مستقل حاجت بطلبد. افزون بر اینها، خدا در قرآن نیز به‌این‌گونه استعانت و واسطه قرار دادن فرمان‌داده و آن را تأیید کرده است:«و‌ابتَغوا إِلیهِ الوَسیلَة‌...». 

در آیات ۹۹-۹۸ سوره یوسف نیز درخواست فرزندان یعقوب(علیه السلام)را از‌پدر جهت آمرزش‌طلبی از خدا ذکر و تأیید کرده‌است. به گفته شافعی اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)وسیله تقرب به خدا هستند. 

بنابراین، توسل و نیز طلب شفاعت از اولیای خدا با عبادت بتها از ناحیه مشرکان، متفاوت است، زیرا آنان حاجاتشان را مستقلا از بتها می‌خواستند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 6 =
*****