- بازخوانی تاریخ، حتما امری مبارک و مفید است؛ چون واقعیات را آشکار میکند و دیگر مثلا کسی نمیتواند خود را همفکر و همراه شهید بهشتی جا بزند!
این روزها و در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری، عدهای دست و پا میزنند تا ـ حتی به زورِ یک عکس هم که شده ـ رییسجمهور فعلی را همراه و همفکر شهید والامقام آیتالله دکتر بهشتی (رحمةاللهعلیه) نشان دهند و از این طریق، ویژگی برجستهی یکی از رقبای وی را تحت الشعاع قرار دهند.
صرفنظر از فضای انتخابات، این یک وظیفهی تاریخی است تا آگاهان جامعه از تحریف شخصیت افراد محترم نظام جلوگیری کنند و اجازه ندهند ذهن نسل جدید انقلاب، دستخوش دروغپردازیِ عدهای معلوم الحال قرار بگیرد؛ این نوشتار هم دقیقا با همین هدف، و برای روشنگری منتشر و به محضر جویندگان حقیقت، تقدیم میشود:
کمتر از پانزده ماه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذشت و مشکلات طبیعی هر انقلابِ نوپا در کشور ما هم وجود داشت. در بسیاری از زمینهها حتی تأمین مواد سادهی خوراکی، محتاج کشورهای دیگر بودیم. کشور نه صنعت قابل اتکایی داشت و نه بلحاظ علمی، قابل توجه بود. علاوه بر اینکه دشمنان خارجی هم فشار زیادی وارد میکردند. وجود گروگانهای آمریکایی در ایران که از لانهی جاسوسی به اسارت گرفته شده بودند هم به اهرم فشاری تبدیل شده بود تا استکبار جهانی بتواند ضربهی خود را به نهال نوپای انقلاب وارد کند.
اما هیچکدام این موارد، در عزم بزرگان نظام، خللی پدید نیاورده بود. شاید برخی فکر میکردند که در چنین شرایطی باید کمی از اصول خود کوتاه بیاییم تا وضعیت، بهبود یابد. اما در صلابت و ایمان مؤمنان واقعی، هیچ عاملی حتی تهدیدهای نظامی و تحریمهای اقتصادی، نمیتواند منجر به اظهار عجز دربرابر دشمنان خدا شود.
در همان روزهای مورد اشاره، سفیر وقت انگلیس در تهران، در مجادلهای حضوری با آیتالله دکتر شهید بهشتی (رحمةالله علیه)، در مورد تصمیم ایران در خصوص گروگانهای آمریکایی میپرسد. شهید بهشتی پاسخ میدهد: «تکلیف اینها را که روشن کردیم، چند بار میپرسید؟ تکلیف اینها با نمایندگان امت و مردم در مجلس شوراست... مگر اینجا به اینها بد میگذرد؟ شما جوان ما را در زندان های آمریکا کشتید، اما اینها در هتل سفارت زندگی میکنند، دیگر چه مرگتان است؟»
سفیر انگلیس میگوید: "ولی دولت آمریکا نمیتواند صبر کند." شهید بهشتی پاسخ میدهد: «میتوانند صبر کنند یا میتوانند صبر نکنند، ولی ملت ما گفتند ما تصمیم را خودمان میگیریم و خودشان دارند میگیرند.» سفیر انگلیس که انتظار چنین پاسخی را نداشت میگوید: "خیلی غیر واقعبینانه با مسائل سیاسی برخورد میکنید."
پاسخ عمیق و راهبردی شهید بهشتی را در ذهن خود حفظ کنید: «همین جورهاست. ما قرار است آرمان طلبانه با مسائل برخورد کنیم. انقلاب ما انقلاب آرمانهاست نه انقلاب تسلیم به واقعیتها. ما انقلاب کردیم که واقعیتها را عوض کنیم، نه اینکه واقعیتها را هرچه هست بپذیریم.»
سفیر انگلیس بعد از کمآوردن در گفتوگوی منطقی، تهدید به تحریم اقتصادی میکند. اما از صلابت شهید بهشتی، حتی ذرهای کاسته نمیشود. آن شهید سعید پاسخ میدهد: «ما از همان اول قرارمان بر این بود که انقلاب پیش برود و ما همان نان و پنیر خودمان که توی همین مملکت به دست میآید میخوریم ... انشاءالله سیاست ما بر این است که حتی اگر قرار شود روزی همه مردم، نان خالی نوش جان کنند، ولی با آمریکا بجنگند.»
در ادامه، سفیر انگلیس با اوقات تلخی از گزینهی نظامی سخن گفت و شهید بهشتی هم پاسخ دندانشکنی به او داد: «ما از خیلی وقت پیش برای دخالت نظامی آمریکا آمادهایم. خلاف انتظار ما نیست، ولی هر سرباز آمریکایی که به داخل مرزهای ایران بیاید، میان مردم ما یک جا بیشتر برایش نیست و آن هم گور زیر خاک است.»[۱]
ملت شریف ایران! این روزها بازخوانیِ این گفت و گو از آن جهت اهمیت دارد که مردم و بخصوص نسل جوان ما بتوانند تفاوت در برخوردها را درک کنند و از این طریق، به اختلاف فراوان و غیرقابل توصیف در افکار و رفتار بعضیها با شیوهی شهید بهشتی پی ببرند. براستی برخورد عزتمندانهی شهید بهشتی، چگونه با رفتار کسی که دشمن اصلی را مودب مینامد، قابل مقایسه است؟ بنابراین عکس یادگاری در کنار شهید بهشتی، معیار و ملاک همراهی با آن بزرگوار نیست بلکه باید به واقعیتها نگریست.
پینوشت:
[۱] سخنرانیها و مصاحبههای آیتالله شهید دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد ۱، صفحات ۵۵۳
این روزها عدهای تلاش میکنند تا القا کنند که مثلا فلانی با شخصیت بزرگواری مثل آیتالله شهید دکتر بهشتی، همراه و همفکر بوده است! اما آیا واقعیت هم همین است؟!
سال 59 بود و کشور، درگیرِ انواع مشکلات! وجود گروگانهای سفارت آمریکا در خاک ایران هم به این مشکلات، دامن میزد و سبب تشدید فشارها شده بود؛ شهید بهشتی در مواجهه با تهدید سفیر انگلیس میگوید: «سیاست ما بر این است که حتی اگر قرار شود روزی همه مردم، نان خالی نوش جان کنند، ولی با آمریکا بجنگند...ما از خیلی وقت پیش برای دخالت نظامی آمریکا آمادهایم...ولی هر سرباز آمریکایی که به داخل مرزهای ایران بیاید، میان مردم ما یک جا بیشتر برایش نیست و آن هم گور زیر خاک است.» (سخنرانیها و مصاحبههای آیتالله شهید دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد ۱، صفحات 554)
حالا این برخورد عزتمندانه کجا و آن کسی که رییسجمهور آمریکا را مودب مینامد، کجا؟!