برهان صدیقین رو توضیح دهید

07:59 - 1400/04/01

برهان صدیقین به دو طریق مطرح شده; یکی طریقه ای که بوعلی سینا مطرح کرده و دیگری طریقه ای که ملاصدرا بیان کرده است.

برهان صدیقین

پرسش:

برهان صدیقین را توضیح دهید و بفرمایید در برهان علت العلل کجا تسلسل صورت می گیرد

پاسخ:

برای اثبات خدا به برهان هایی استدلال شده، از جمله : برهان  حرکت، برهان حدوث عالم، برهان نظم و برهان صدیقین .

برهان صدیقین به دو طریق مطرح شده; یکی طریقه ای که بوعلی سینا مطرح کرده و دیگری طریقه ای که ملاصدرا بیان کرده است.

برهان صدیقین بر طریقهء بوعلی سینا:

بوعلی سینا برهان معروف خود را  از راه تقسیم موجود به واجب و ممکن و نیازمندی ممکن در وجود به مرجّح و امتناع دور و تسلسل علل, وارد شده است  و مدعی است این برهان بر سائر براهین شرافت دارد, زیرا اشیا و مخلوقات واسطه برای اثبات حق قرار نگرفته است. در این برهان اشیا واسطه اثبات ذات واجب قرار نگرفته اند, آن چنان که متکلمان و ارسطوئیان اشیاء را از این جهت که حادث یا متحرکند, واسطه قرار داده اند. در این برهان یک تقسیم عقلی به کار برده شده که موجود یا واجب است یا ممکن و قسم سوم محال است و نیازمندیِ ممکن به مرجح بدیهی است و بعد با امتناع دور و تسلسل به این نتیجه می رسیم موجودی که واجب است, دیگر احتیاجی به موجود دیگر ندارد و علتی نمی خواهد; پس هر ممکنی به علتی که واجب است, منتهی می شود, ولی هر واجبی دیگر علت نمی خواهد, زیرا اگر علّت بخواهد, آن علّت اگر دوباره واجب باشد, بازعلت می خواهد و همین طور این تسلسل در علل است که محال می باشد. بوعلی سینا این نحوه استدلال را بر این که خداوند متعال واجب الوجود است و نیازی به علّت ندارد, می نامند.

اما صدرالمتألهین این برهان را کمال مطلوب نمی داند, زیرا درست است که در این برهان, مخلوقات واسطه قرارنگرفته اند, ولی از جهتی مانند برهان متکلمان (برهان از طریق حدوث ) و برهان طبیعیون (برهان از طریق حرکت )است , زیرا در واقع در این برهان که از خواص ماهیات است واسطه شده است.

لذا ملاصدرا برهان صدیقین را به نحو دیگری مطرح کرده که هیچ واسطه ای در آن به کار نرفته است .

ایشان برای تبیین برهان خود چند اصل را به عنوان مقدمه لازم می داند:

1 اصالت وجود; یعنی آن چه که تحقق دارد, حقیقت وجود است و ماهیات موجودات بالعرض و مجازی هستند.

2 وحدت وجود; به این معنا که حقیقتِ وجود کثرت بردار نیست و وجود یک واقعیت است, امّا دارای مراتبی مثل نور است که شدت و ضعف دارد, اما همه اش نور است .

3 حقیقت وجود عدم برادر نیست. موجود از آن جهت که موجود است دیگر معدوم نیست و معدوم نمی شود.

4 حقیقت وجود مساوی با کمال است و هیچ نقصی در حقیقت وجود نیست و اگر در مواردی نقصی پندارمی شود, از عدم ناشی می شود, مثلاً بیماری در انسان ناشی از عدم است و این نقص مربوط به وجود از آن جهت که وجود است, نیست. انسان چون سالم نیست, بیمار و نقص است و سالم نبودن عدمی است. اکنون پس از طی این مراحل و قبول این اصول می گوییم: حقیقت هستی موجود و عدم بر آن محال است و این حقیقت وجود مشروط به هیچ شرطی نیست, چون که هستی است, موجود است و هیچ علت و ملاکی نمی خواهد. خدا که مصداق تمام هستی و عین وجود است, موجود است و هیچ دلیل و علتی بر وجودش نمی خواهد. بنابراین احتیاج به علت یا عللی نیست و دور و تسلسل لازم نمی آید. سپس بنابر نظریهء مرحوم ملاصدرا حقیقت هستی در ذات خود مساوی است با ذات لایزال الهی; پس اصالت وجود, عقل ما را مستقیماً به ذات حقّ رهبری می کند و احتیاج به واسطه ای نیست .(1)

پاورقی:
1) .مرتضی مطهری , مجموعهء آثار, ج 6 ص 987

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 4 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.