دختران به دلیل عاطفی بودن، خیلی زود تسلیم اظهار عشق و محبتهای دروغین شده و به دام افراد منحرف میافتند. نقطه پایان آن، ارضای کام جوییهای گناه آلود و بی قید و شرط است اما پس از آن با فرو نشستن آتش شهوت همه چیز فراموش میگردد و به خاطر عاطفی بودن باز دختران اندکی احساس شکست میکنند.
از طرف دیگر پناهگاه اجتماعی و خانوادگی خود را نیز از دست میدهند. هم چنین چون عشق و علاقه دختران، صادقانهتر از پسران است. پسران (مرد) در پی به دست آوردن جسم زن است اما زن در پی به دست آوردن روح مرد، اما چون جسم را تقدیم وی میکند و روح او را به دست نمیآورد، شکستش بیشتر خواهد بود.
برای رهایی از این حالت، افرادی که ایمان ضعیفی دارند، چه بسا به خودکشی دست میزنند ، اما برای پسرها این مسائل خیلی مهم نیست و ضربه روحی کمتری متوجه آنها است،چون خود را بازنده نمیبینند.
شاید یکی از علتها تأکید اسلام به خانواده بر مراقبت بیشتر از دختر و حتی شرط اجازه پدر در ازدواج وی، همین مسئله باشد.