آیا امامت به صورت موروثی به ائمه رسیده است

12:33 - 1400/03/26

امامت از منظر شیعه، منصبی است که از جانب خداوند متعال و توسط رسول خدا(ص) به جمعی خاص - 12 تن - واگذار شده و هیچ شباهتی به خلافت‏های موروثی که در آن یک نفر به قهر و غلبه سلسله‏ای را نابود کرده و به پادشاهی میپردازد و پس از او فرزندانش سلطنت میکنند، ندارد.

امامت

امامت از منظر شیعه، منصبی است که از جانب خداوند متعال و توسط رسول خدا(ص) به جمعی خاص - 12 تن - واگذار شده و هیچ شباهتی به خلافت‏‌های موروثی که در آن یک نفر به قهر و غلبه سلسله‌‏ای را نابود کرده و به پادشاهی می‌پردازد و پس از او فرزندانش سلطنت می‌کنند، ندارد.

 بنابر نظر شیعه، امام از همه مردم عالم‏تر و عادل‏تر و پرهیزکارتر و شجاع‏تر است و نسبت به هیچ مسأله و موضوعی جهل ندارد و ناآگاه نیست و در هیچ عصر و زمانی مثل و مانند ندارد. تیرگی سهو و نسیان و خطا و گناه به دامانش نمی‌نشیند و او از همه نواقص و کاستیها مبرّا و پیراسته است. در روایات فراوانی به مطالب فوق و نظایر آن از ویژگیهای امام معصوم اشاره شده است.{1}

 تأکید شیعه بر ویژگی‌های فوق، بویژه عصمت و علم، از آن‏روست که بدون وجود آن‏ها هدف از نصب امام تأمین نمی‌گردد؛ زیرا همان‏گونه که در برخی از روایات از جمله حدیث ثقلین اشاره شده، قرآن به تنهایی برای هدایت است اما برای رفع اختلاف آن‏ها در فهم آیات و نائل شدن مردم به نردبان ترقی، کافی نیست.

 اگر قرآن کافی بود، نمی‌بایست این همه اختلاف و فتنه در میان مردم بعد از وفات رسول خدا(ص) به وجود می‌آمد و جانداشت تا بدین حد نزاع رخ دهد. برای آن که امت مسلمان در نحوه برداشت از آیات الهی و فهم احکام و حدود و سایر موضوعات و مسایل اسلامی دچار وحدت رویه باشند، وجود شخصی که احاطه کامل بر آیات و علوم مربوط به قرآن دارد، لازم و واجب است. تنها چنین شخصی است که می‌تواند زمینه اتحاد میان مسلمین را فراهم آورد و راه‌‏گشای آنان در کشمکش‌های عقیدتی و اجتناب از چند دستگی و فرقه‏‌گرایی باشد.

 شیعه معتقد است که صفات و ویژگی‌های مورد نظر در 12 تن تبلور و تجلی یافت. این 12 تن به دستور خداوند و توسط پیامبر خدا(ص) برگزیده شدند و در این‏باره روایات فراوانی وجود دارد.{2}

 در حکومت‌‏های موروثی خداوند هیچ نقشی در تعیین پادشاه ندارد.

 وجود این دوازده تن برای تأمین سعادت دین و دنیای مردم است. مردم آن‏ها را منزوی ساختند و به مقابله با آنان پرداختند. برای همین، مذاهب و فرقه‏‌های بسیاری در امپراتوری اسلامی به وجود آمد. چون وقتی حق نباشد، باطل جای آن را می‌گیرد و زمام امور به دست نااهلان می‌افتد.

 هر چند در یک نگاه ظاهری و سطحی، منصب امامت به دست علی(ع) و فرزندان او به طور موروثی است اما این نظر خالی از دقت است، زیرا ویژگی‌هایی چون علم فراوان و عصمت باعث شده که 12 تن از عترت رسول اللَّه(ص) به منصب امامت دست پیدا کنند، نه چیزی دیگر.

 اگر خلافت الهی ائمه بسان حکومت‌‏ها و سلطنت‏‌های موروثی بود، می‌بایست همواره خلافت از پدر به بزرگترین فرزند ذکور منتقل شود و استثنایی هم در کار نباشد، در حالی که می‌بینیم اولاً علی(ع) که نخستین و مهم‌‏ترین فرد این جمع بود، این مقام را از خداوند و توسط رسول خدا(ص) دریافت نمود و علی(ع) فرزند رسول خدا(ص) نبود.

 ثانیاً، پس از او دو تن از فرزندان ذکورشان به نام حسن و حسین به امامت رسیده‌‏اند. ثالثاً، بعد از آنان به جای آن که فرزند ارشد امام حسن(ع) به منصب خلافت برسد، فرزند امام حسین عهده‏‌دار این وظیفه شده و اصلاً کسی از فرزندان امام حسن(ع) حاکم اسلامی نشده است.

 رابعاً، این گونه نبوده که همواره فرزند ارشد یک امام به این موهبت الهی دست یابد. برای نمونه با آن که اسماعیل بزرگ‏ترین فرزند امام صادق(ع) بود، حضرت موسی بن جعفر به مقام ولایت رسید. نیز با آن که محمد بزرگ‏ترین فرزند امام علی نقی بود، برادرش حضرت حسن به مقام ولایت دست یافت.{3}

 قرائن و شواهد فوق، خط بطلانی است بر این توهم که امامت در خاندان ولایت، به نحو موروثی است. از این که برخی از بزرگ‏ترین فرزندان ائمه به این مقام نرسیده‏‌اند، فهمیده می‌شود که خداوند در این امر مهم و حیاتی، اصلیت و شایستگی زیاد و شرایط ویژه‏ای را در نظر داشته است و امر امامت به دستور خداوند و به لسان پیامبر اسلام(ص) صورت گرفته است.

پی نوشت ها :

 [1].مثلاً بنگرید: بحارالانوار، ج 26، ص 68 (داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1403ه’)، و عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، باب ما جاء عن الرضا فی علامات الامام، ص 192 (منشورات اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1404ه’)، و کتاب التنبیه بالمعلوم من البرهان فی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان، شیخ حرعاملی، شیخ در این کتاب به طور دقیق و مفصل پیرامون این موضوع - یعنی پیراستگی معصومین خاص پیامبر(ص) از سهو و نسیان و خطا بحث کرده و روایات و آیات مربوط را مورد تحقیق و کنکاش قرار داده و دلایل عقلی زیادی هم اقامه کرده است.
 [2].برای نمونه بنگرید به کافی، ج 1، ص ؟ .
 [3].ر.ک: منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 294 - 687 - 688 (نشر هجرت، قم، 1377). نیز بنگرید به کتاب ایران و اسلام، داوود الهامی، ص698-697، (دفتر مجله مکتب اسلام، قم 1374).

برگرفته از مرکز ملی پاسخگوی به سوالات دینی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.