اگر امامان از شکنجه و مرگ است ترسی ندارند، پس چرا تقیه می کنند؟

10:58 - 1400/03/27

اگر امام تقیه نمی کرد به دیگر وظایف خود نمیتوانست بپردازد. او به صورت آرام و بدون درگیری، و احیاناً مماشمات لفظی با گروه مخالف، حقایق را بیان می کرد و از این طریق افراد آماده را آگاه می ساخت.

علت تقیه یا ترس از مرگ است یا شکنجه و امامان از این دو ترسی ندارند، پس چرا تقیه می کنند؟

پاسخ:
تقیه نه به خاطر ترس از مرگ و به خاطر ترس از شکنجه بود، بلکه اسبابی داشت که برخی از آنها اشاره می کنیم:
1.حکومتهای اموی و عباسی از هر نوع تشکل شیعی و گرد آمدن شیعیان به دور یک امام، وحشت داشتند و به هیچ قیمت آن را نمی پذیرفتند، و لذا در دوران خلافت معاویه، تشکلهای شیعی، نابود شدند و شخصیتهایی مانند حجر بن عدی و میثم تمار اعدام و یا به دار آویخته شدند. از این جهت امام برای حفظ باقیماندۀ شیعیان تقیه میکردند که مبادا آنها را از بین ببرند.
2.اگر امام تقیه نمیکرد به دیگر وظایف خود نمیتوانست بپردازد. او به صورت آرام و بدون درگیری، و احیاناً مماشمات لفظی با گروه مخالف، حقایق را بیان میکرد. و از این طریق افراد آماده را آگاه میساخت. و اگر تقیه نمیکرد همین خدمت نیز از بین میرفت.
3.امر به معروف به صورت آشکار و مخالفت با نظام حاکم در صورتی لازم است که مفید فایده باشد، ولی در آن شرایط جز به هم زدن نظم و ایجاد آشوب نتیجه ای نداشت.
این افراد از تاریخ زندگانی شیعیان در عصر امامان کاملاً بی اطلاع هستند، و لذا تصور میکنند که تقیۀ امام برای حفظ جان خود بوده است، در حالی که برای حفظ جان شیعیان انجام میگرفت.
سلمة بن محرز میگوید:‌ به امام صادق گفتم: ‌مردی مرا وصیّ خود نموده و یک دختر بیش ندارد. ترکۀ او را چگونه تقسیم کنم؟ امام فرمود: نیمی از آن را به دختر بده، و نیم دیگر به بستگان پدری. من به کوفه برگشتم و گفتگوی خودم با امام صادق را برای زراره نقل کردم. او گفت: امام این حکم را از روی تقیه بیان کرده است. حکم واقعی نزد امام این است که همه را به دختر بدهی.
سال دیگر برای حج به مدینه آمدم. جریان را به امام صادق عرض کردم. گفتم گویا در بیان حکم از من تقیه کردی. فرمود:‌ نه من از آن ترسیدم که تو همه را به دختر بدهی. آنگاه بستگان پدری تو را به محکمه بکشند، و نیمی از مال را از تو بخواهند. آنگاه به من گفت: آن نیمۀ دیگر را به چه کردی؟ گفتم:‌ نداده ام گفت: کسی هم از این جریان مطلع هست؟ گفتم:‌نه، فرمود همه را به دختر بده.(1)
پی نوشتها:
1. وسائل الشیعه، ج 17، باب 14 از میراث ابوین، حدیث3 ، و باب 5، حدیث 4.

برگرفته از مرکز ملی پاسخ گویی به سوالات دینی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 2 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.