چگونه قبل از نبوت، نبى یا امام مقام عصمت دارد؟

12:51 - 1400/03/21

مقام عصمت اختصاص به پیامبر و امام ندارد هر انسانى می تواند به مقام مصونیت از گناه برسد تنها برخى از مراتب عصمت است که اختصاص به پیامبر و امام دارد، و آن به جهت مقام نبوت و امامت، یعنى هدایت و راهنماى انسان‏ها است

اگر اعطاى ملکه عصمت، وابسته به اعمال و تلاش معنوى پیامبر و امام است، پس چگونه معتقدیم قبل از نبوت، نبى یا امام مقام عصمت دارد؟

اولاً باید بدانیم که مقام عصمت اختصاص به پیامبر و امام ندارد، بلکه هر انسانى این شایستگى را دارد که به مقام مصونیت از گناه دست یابد. انسان (خواه امام و پیامبر یا هر شخص دیگر) با سعى و تلاش معنوى و در سایه علم و اراده مى‏تواند به معصومیت دست یابد؛ تنها برخى از مراتب عصمت است که اختصاص به پیامبر و امام دارد، و آن به جهت مقام نبوت و امامت، یعنى هدایت و راهنماى انسان‏ها است.
ثانیاً هنگامى که ملکه عصمت، وابسته به تلاش معنوى شخص باشد، تفاوتى نخواهد کرد که شخص، امام و پیامبر باشد یا انسان دیگر. امام یا پیامبر مى‏تواند قبل یا بعد از مقام امامت و نبوت به آن دست یابد. از این جهت تفاوتى در اختیارى بودن آن و سعى و تلاش براى دست یابى بر آن نمى‏کند؛ یعنى چون فرض کنیم که تنها در سایه تلاش و اعمال خود به این مقام دست مى‏یابند، این فرض مى‏تواند قبل از بعثت و امامت یا بعد از آن جارى باشد، هر چند ممکن است از جهت شدت و ضعف عصمت و مراتب آن، بعد و قبل از بعثت و امامت متفاوت باشد، اما در اصل قضیه تفاوتى ندارند. اصولاً بایستى انسانى که به مقام رسالت و امامت مى‏رسد، شایستگى و آمادگى درونى را از جهت طهارت و پاکى داشته باشد، تا بتواند قلب او جایگاه وحى یا میثاق امامت قرار گیرد. اگر کسى به شایستگى و طهارت در سایه اعمال و تلاش خود دست نیافته باشد، چگونه مى‏تواند مقام رفیع وحى الهى و امامت و میثاق خداوند را دریافت نماید؟! به همین خاطر، شیعه معتقد به عصمت قبل از امامت و نبوت است. با این بیان روشن مى‏شود که باید امام و پیامبر قبل از رسیدن به این مقام، آمادگى را از هر جهت دریافت کرده باشند، تا بتوانند عهده دار عهد و پیمان الهى شوند، که یک جهت آمادگى، عصمت و طهارت درونى است.
دلیل بر این سخن داستان حضرت ابراهیم در آیات قرآن است.
وقتى حضرت ابراهیم(ع) تقاضاى امامت نسل خویش را نمود، خداوند فرمود: "لا ینال عهدى الظالمین؛ عهد من (امامت) به ستمگران نمى‏رسد".(1) خداوند در این آیه به صراحت بیان داشته که امامت شامل ستمگران نمى‏شود. مرحوم علامه طباطبائى در توضیح واژه "ظالمین" مى‏فرمایند:
"مراد هر کسى است که ظلمى از او سر زده باشد، هر چند یک ظلم، آن هم ظلمى بسیار کوچک، یا ظلم، شرک به خداوند باشد، یا معصیت و یا این که در تمام عمرش باشد یا در ابتداى عمر و یا بعد توبه کرده و صالح شده باشد.
هیچ یک از این افراد نمى‏توانند امام باشند؛ پس امام تنها آن کسى است که در تمام عمرش کوچک‏ترین ظلمى را مرتکب نشده باشد".(2)
ظلم تنها ستم نمودن به دیگران نیست، بلکه ظلم به معناى وسیع کلمه در مقابل عدل است و شامل ظلم به خویشتن نیز مى‏شود. ظلم بدین معنا است که شخص، کار یا چیزى را در موقعیتى که شایسته آن نیست، قرار دهد.(3)
از آن جا که مقام رسالت و امامت، مقامى بس عظیم است، یک لحظه گناه و نافرمانى و سوءپیشینه باعث سلب لیاقت مى‏گردد. به همین خاطر ائمه اطهار براى اثبات خلافت بلافصل على(ع) به این آیه استدلال کرده‏اند، چرا که غیر از امیرمؤمنان، همگى در دوران جاهلیت بت‏پرست بودند. تنها على(ع) حتى یک لحظه در مقابل بت سجده نکرد؛ از این استدلال روشن مى‏شود که پیامبر و امام هرگز نباید گناه مرتکب شده باشد.
عبدالله بن مسعود از پیامبر در تفسیر آیه مزبور نقل مى‏کند که خدا فرمود: "من پیمان امامت را به ستمکاران از دودمان تو نمى‏بخشم. ابراهیم عرض کرد: ستمکارانى که این پیمان به آنها نمى‏رسد کیانند؟ خداوند فرمود: کسى که براى بتى سجده کرده، هرگز امام نخواهد شد و شایسته نیست که امام شود".(4)
درحدیث دیگرى حضرت در تفسیر این آیه (که حکایت کلام خدا به ابراهیم است) فرمود: "کسى که به جاى سجده براى من، براى بتى سجده کند، او را امام نمى‏کنم، آن گاه رسول خدا افزود: دعوت ابراهیم در من و برادرم على که هیچ یک هرگز براى بتى سجده نکردیم، منتهى شده.(5)
از این آیه چنین نتیجه حاصل مى‏شود: اولاً: ظالم هیچ گاه، امام نمى‏شود.
ثانیاً: پیامبران و امامان در تمام عمر خویش، (حتى قبل از عصمت و در طفولیت) مرتکب هیچ گونه گناهى نشده‏اند و هماره در سایه تأیید الهى، و با اختیار خویش معصوم بوده‏اند. اینان پرتو اعمال و تلاش خویش، از گوهر عصمت محافظت نموده، تأییدات الهى شامل حالشان بوده است. به خاطر همین تلاش (که البته با علم کامل نسبت به گناهان همراه بوده) در مورد آنان، قبل و بعد از امامت معنا ندارد و همیشه معصوم بوده‏اند.
جهت اطلاع بیشتر مى‏توانید به کتاب‏هاى زیر مراجعه فرمایید:
1 - قیام قرآن، ج‏9، ص 135، مکارم شیرازى.
2 - راه و راهنماشناسى، مصباح یزدى.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
پى‏نوشت‏ها:
1 - بقره(2) آیه 124.
2 - تفسیر المیزان،، ذیل آیه.
3 - تفسیر نمونه، ج‏1، ص 442.
4 - 5 - المیزان، ذیل آیه.

بر گرفته از مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 0 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.