حکم دروغ در مواقع اضطراری چیست؟

09:22 - 1396/05/05

از جمله موارد جواز دروغ در روایات عبارتند از: 1- اصلاح بين مردم؛ 2- دفع شر ظالمان؛ 3- دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگين می تواند دروغ بگويد. يعنی ضرر مالی بايد به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهای ناچيز موجب جواز دروغ نمی شود.

پرسش: در مواقعي كه كار آدمي گير دارد و دچار مشكل است و به راه نمي افتد و با دروغ گفتن درست مي شود، چگونه است خواهشا شرح بدهيد؟

پاسخ: دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان است و به لحاظ شرعي از محرمات مسلم شريعت است، زيرا کليد تمامي بدي ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکري در اين زمينه در طي روايت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه اي قرار دارد و کليد آن خانه، دروغ است (جامع السعادات، ج 2، ص 323).
دروغ آدمي را از جرگه اهل ايمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد مي نمايد و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصيت انسان دارد. امام صادق(ع) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابي ايمان مي شود و قرآن کريم فرموده است: تنها کساني دروغ مي گويند که ايمان ندارند (نحل، آيه 105)
و نيز در آيه ديگري فرموده است: دل هاي ايشان دچار بيماري نفاق مي شود تا روزي که او را ملاقات نمايند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گويي (توبه، آيه 78).
دروغ با انگيزه هاي فراوان، همچون دشمني، حسادت، تأمين منافع دنيوي، طمع و يا عادت انجام مي شود، ولي مهمترين عامل آن ضعف نفساني است، به عبارت ديگر دروغ کار آدم هاي ضعيف و ترسو است و انسان قوي و شجاع دروغ نمي گويد؛ زيرا که نيازي به استفاده از اين روش غلط ندارد. اصولا چرا بايد انسان مرتکب خطا و خلافي بشود و سپس بخواهد براي اين که مورد سرزنش ديگران قرار نگيرد، دچار خطاي بزرگتر و گناه عظيم تري همچون دروغ گردد.
آيا پسنديده تر آن نيست که آدمي رفتار روزانه خويش را به نحوي تنظيم نمايد که مجبور به دروغ گويي نگردد؟ البته دروغ از گناهاني نيست که هيچ گونه مورد استثنايي نداشته باشد و تمام مصاديق آن، همچون مصاديق «ظلم» قبيح و حرام باشد. گاهي برخي از مصاديق دروغ در شرايط خاصي جايز و بلکه واجب مي شود، مانند نجات جان مسلمان از کشته شدن و يا اسير گشتن، حفظ مال و آبروي مؤمن، اصلاح نمودن ميان مردم و ايجاد صلح و دوستي، فريب دشمن و غلبه بر او در جنگ ها و کسب رضايت و خشنودي همسر، که البته در همين موارد نيز بهتر است در صورت امکان توريه نمايد، يعني به گونه اي سخن بگويد که دروغ محسوب نشود، زيرا دروغ در هر صورت بازتاب ناهنجاري بر روح و شخصيت او خواهد داشت و جرأت او را بر دروغ گويي خواهد افزود.
فلسفه و حکمتي که باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري، همچون حفظ منافع معنوي مؤمنين، سلامت و امنيت جامعه ايماني و خانواده است که در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در این صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ یک مصلحت مهمتری در بین می شود مثل آنکه اگر دروغ گفته شود باعث می شود با افشاء نکردن راز یک مومن جان یا مال و یا آبروی او حفظ گردد در این صورت دروغ گفتن اشکال ندارد
همه مراجع: «دروغ مصلحتى» به معناى رايج نزد مردم - كه در واقع «دروغ منفعتى» است - حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم (مثل حفظ جان مؤمن و يا رفع نزاع بين دو مسلمان) است.امام، استفتاءات، ج 2، گناهان كبيره، س 4؛ دفتر همه مراجع.

موارد جواز دروغ:
‏دروغ در اسلام بلکه تمامى ادیان الهى حرام است، ولى در مواردى که مصلحت دروغ گفتن بیشتر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نیست، بلکه در برخى موارد واجب است. در این گونه موارد، دروغ، مصلحت ‏آمیز نام گرفته است؛ از جمله موارد آن:
1- اصلاح بين مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فى الإصلاح... و أبغض الکذب فى غير الاصلاح؛ خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بين مردم دوست دارد».(ميزان الحکمة، عنوان 3466، حديث 17474.)
2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: «الکذب مذموم الاّ فى امرين: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البين؛ کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود يا از ديگران دفع کند، يا با دروغ بين دو نفر اصلاح ايجاد کند».(همان، حديث 17476)
3- دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگين می تواند دروغ بگويد. يعنی ضرر مالی بايد به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهای ناچيز موجب جواز دروغ نمی شود.
تمام موارد را می توان در يک قاعده کلی خلاصه کرد وآن عبارت است از: به خطر افتادن اهداف مهمتر. در حقيقت تجويز دروغ در اين موارد به خاطر ضرورت است و بايد به همان قدر ضرورت اکتفا شود.
موارد بسيارى نيز وجود دارد که به عنوان دروغ مصلحت‏ آميز در بين مردم شناخته مى ‏شود، اما در واقع چنين نيست، مثلاً کسى به خاطر مصلحت فردى خود و منافع شخصی و کارهای جزيی دروغ مى‏ گويد.
آن چه نزد عوام متداول است و آن را دروغ مصلحتى مى نامند که مصلحت شخصى خودشان است، دروغ واقعى و حرام بوده و داراى آثار خود است و مصلحت انديشى موجب عذر نخواهد بود.
بنابراين، دروغ ذاتاً كار فوق العاده بدى است و بسيارى از مشكلات و بدبختى ها و نابسامانى هاى اجتماع كنونى ما بر اثر همين دروغ است. در بعضى از بياناتى كه از ائمّه اهل بيت(عليهم السلام) رسيده، دروغ را كليد ساير گناهان شمرده اند!
ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، پيش آمدهايى مى كند كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد; مثلا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سؤالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد; بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت، اين يك قانون مسلّم عقلى است كه هرگاه فساد چيزى از اصلاح آن بيشتر باشد، ما بايد از آن چيز بپرهيزيم.
قوانين اسلامى نيز اين حكم عقلى را تأييد نموده و در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند.
ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً توجه داشت: نخست اين كه اين موضوع كاملا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است.
منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است; مثلا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته - اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است - ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است.
اگر در كلمات پيشوايان دين - به مقتضاى ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگيرى از اختلافات و فتنه ها - دروغ مصلحت آميزى بوده باشد، حتماً از قبيل توريه است كه دروغ محسوب نمى گردد.
اين نكته هم ناگفته نماند، در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسؤول است!
جهت مطالعه بيشتر ر.ک: - ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقي، ج 2، بحث دروغ - اصول کافي، ج 2، باب الکذب - ميزان الحکمه، ج 11، ص 5119 با ترجمه فارسي، عنوان 457

برگرفته از پرسمان نهاد رهبری

از جمله موارد جواز دروغ در روایات به شرح ذیل است:
1- اصلاح بين مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فى الإصلاح... و أبغض الکذب فى غير الاصلاح؛ خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بين مردم دوست دارد».(ميزان الحکمة، عنوان 3466، حديث 17474.)
2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: «الکذب مذموم الاّ فى امرين: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البين؛ کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود يا از ديگران دفع کند، يا با دروغ بين دو نفر اصلاح ايجاد کند».(همان، حديث 17476)
3- دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگين می تواند دروغ بگويد. يعنی ضرر مالی بايد به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهای ناچيز موجب جواز دروغ نمی شود.
برگرفته از پرسمان

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.