حق الناس درهمسايگي شامل چه مواردي مي شود؟

08:50 - 1396/05/05

افرادي كه در يك محل گرد هم مي آيند و با يكديگر همسايه مي شوند با وحدت، وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفي مي توانند پاسدار بُعد انساني و ارزشي و ضامن استحكام و استواري واحد اجتماعي خويش باشند.اسلام براي همسايگان، حقوقي قائل شده كه اگر كسي آنها را ضايع نمايد، گناهكار، خاطي و متجاوز است.

پرسش: حق الناس درهمسايگي شامل چه مواردي مي شود؟

پاسخ: پس از خانواده كه كوچك ترين و اساسي ترين تشكّل اجتماعي انسان ها به شمار مي آيد، افرادي كه در يك محل گرد هم مي آيند و با يكديگر همسايه مي شوند با وحدت، وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفي مي توانند پاسدار بُعد انساني و ارزشي و ضامن استحكام و استواري واحد اجتماعي خويش باشند.
اسلام براي همسايگان همچون خويشاوندان، حقوقي قايل شده كه اگر كسي بخواهد آن ها را ناديده انگارد يا ضايع نمايد، گناهكار، خاطي و متجاوز است. در آيه 36 از سوره نساء، خداوند از انسان مسلمان و بنده راستين و با اخلاص خود مي خواهد كه پس از اطاعت و عبادت او، حقّ بندگان ديگر و آداب معاشرت را مراعات كند و در واقع طبق اين آيه، خداوند نسبت به حقّ خويش و حقوق انسان ها ده فرمان بسيار مهم صادر نموده است كه بند ششم و هفتم آن، در خصوص همسايگان دور و نزديك است كه اوّلاً رعايت حقوق آنان طبق مفاد اين آيه، عمل نمودن فرمان واجب الهي است و ثانياً اين رفتار در رديف پرستش خداوند و شرك نورزيدن به او آمده است. مفسرين براي «جار ذي القربي»و «جار جنب» كه در اين آيه آمده، بررسي هاي گوناگوني ارائه داده اند.1 به همين دليل، امام صادق عليه السلام فرموده است:
«عليكم بحسن الجوار فانّ اللّه عزّوجلّ امر بذلك2؛ بر شما باد به خوش همسايگي پس به درستي كه خداوند بدان امر كرده است». آن فروغ فروزان در فرموده اي ديگر شيعيان را به اين موضوع توجه داده است:
«رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم براي پرهيزگاري، اهتمام در راه دين، راستي در گفتار، اداي امانت، سجده طولاني و خوش رفتاري نسبت به همسايه، مبعوث شده اند.»3
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم نيز به مسلمين توصيه نموده اند: «اگر خواستار آن هستيد كه پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند، وقتي امانتي به شما سپردند آن را ادا كنيد و در سخن و گفتار صداقت را در نظر داشته و با همسايگان خود به نيكي رفتار كنيد.»4
حدّ همسايگي، حقوق همسايگان
رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در خصوص حدّ همسايگي فرموده اند: «كلّ اربعين داراً جيران من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله5؛ تا چهل خانه از رو به رو، پشت سر، طرف راست و سمت چپ، همسايه محسوب مي گردند.» از رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در باره حدّ همسايگي سؤال شد، فرمودند: «حدّ الجوار اربعون داراً6؛ حدّ همسايگي چهل خانه است.» ابن قدّامه روايت مرسله اي از عايشه نقل كرده كه در آن آمده است از نبيّ اكرم صلي الله عليه و آله وسلم از حدّ همسايگي سؤال شد كه همين جواب را دادند.7
امام صادق عليه السلام فرموده است: مردي از انصار نزد رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم آمد و عرض كرد: خانه اي از فاميلي خريده ام و نزديك ترين همسايه ام كسي است كه به خيرش اميدي ندارم و از شرّش هم مصون نمي باشم. رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم به حضرت علي عليه السلام و ابوذر فرمود: كه در مسجد فرياد بزنند: «ايمان ندارد كسي كه همسايه او از شرّش در امان نيست.» پس سه بار اين مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پيش و راست و چپ.8
اگر مردم اين توصيه ها را مراعات كنند و وظايف خويش را در مورد همسايگان تا چهل خانه انجام دهند و حقوق متقابل در مورد اين چهل خانه رعايت شود، مردمي كه در شهرك ها، محله ها، روستاها و چادرهاي عشايري زندگي مي كنند، تا مسافت قابل ملاحظه اي به دليل رفتارهاي پسنديده نسبت به همديگر از زندگي توأم با آرامش، مودّت، اطمينان و اعتماد متقابل برخوردار خواهند شد و چنين پديده اي بر رشد عاطفي، فرهنگي، بهبود ساختار اجتماعي و اقتصادي اين نواحي اثر خود را خواهد بخشيد. و افراد بسياري قادرند دشواري ها و ناملايمات را پشت سر نهند يا در هنگام گرفتاري ها به ياري هم بشتابند و از معضلات زندگي يك ديگر گره گشايي كنند.
البته يادآوري مي گردد افرادي كه در همسايگي ما به سر مي برند، بنا به اعتقادات و خويشاوندي، بر سه دسته قرار مي گيرند. چنانچه در روايتي آمده است:
«قال النبي صلي الله عليه و آله وسلم الجيران ثلاثة جارٌ له حقّ واحد و جارٌ له ثلاثة حقوق و جارٌ له حقّان فالجار الذي له ثلاث حقوق الجار المسلم ذو الرّحم فله حقّ الجوار و حقّ الاسلام و حقّ الرّحم و اما الذي له حقّان فالجار المسلم له حقّ الجوار و حقّ الاسلام و اما الذي حقّ واحد فالجار المشرك.»9
نبي اكرم صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: همسايگان به سه دسته تقسيم مي شوند: نخست، همسايه اي كه در سه محور برگردن ما حق دارد؛ حقّ همسايگي، حقّ خويشاوندي و حقّ اسلام (برادر ديني)، دوم، همسايه اي كه داراي دو حق است؛ حقّ همسايگي و حقّ برادر ايماني. سوم، همسايه اي كه داراي حقّ همسايگي است و آن، همسايه مشرك مي باشد.
در نهج الفصاحه به نقل از رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم آمده است: پس همسايه اي كه يك حق دارد، او كم حق ترين همسايگان است.10
در روايت ديگر كه از پيامبراكرم صلي الله عليه و آله وسلم نقل شده است ـ پس از دسته بندي همسايگان به سه گروه مورد اشاره ـ در خصوص همسايه اي كه يك حق دارد، آمده است:
«ومنهم من له حق واحد الكافر له حقّ الجوار11؛ دسته اي تنها يك حق دارند و آن، كافر است كه وظيفه ماست حق همسايگي را نسبت به وي مراعات كنيم.»
ملامحسن فيض كاشاني مي گويد: پس بنگر كه چگونه براي فرد غير مسلمان به محض همسايگي، حقوقي ثبت گرديده است!12
دقت در اين تقسيم بندي، مؤيّد آن است كه تعهّد و مسئوليت ما تا حدّي در مورد همسايگان فراگيراست كه حتي اگر كافر يا مشركي در جوار ما مسكن داشته باشد، در ارتباط با او بايد وظايف حقوقي، اخلاقي و رفتاري خود را انجام دهيم و كوتاهي در عملي ساختن حقوق مذكور، بيانگر خللي در جنبه هاي اخلاقي و معاشرت ماست.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم فرموده است: داني كه حق همسايگي چيست؟ سوگند به خدايي كه جان محمد در يد قدرت و فرمان اوست، به حقّ همسايه نرسد جز كسي كه خداوند بر وي رحمت كرده باشد.13
خاتم رسولان صلي الله عليه و آله وسلم در تشريح حقّ همسايه فرموده است:
«حقُّ الجارِ اِنْ مَرِضَ عُدْتَهُ وَ اِنْ ماتَ شَيَّعْتَهُ وَ اِن اسْتَقْرَضَكَ أَقْرَضْتَهُ وَ اِنْ اَصابَهُ خَيرٌ هَنَّأْتَهُ وَ اِنْ اَصابَتْهُ مُصيبَةٌ عَزَّيتَهُ وَ لا تَرْفَعُ بِناءَكَ فَوقَ بِنائَهُ فَتَسُدُّ عَلَيْهِ الرِّيْح»14
حق همسايه آن است كه اگر بيماري به وي روي آورد، عيادتش نمايي و اگر مرگش فرا رسيد، در تشييع جنازه او شركت كني و اگر از تو قرض خواست، از پرداخت آن امتناع نكني و اگر شادماني در زندگي اش رخ داد، بر او تبريك گويي و در مصائب و ناگواري ها و در ناراحتي هاي او شريك باشي و بناي خويش را از كلبه وي فراتر نبرده و او را از نسيم هوا محروم نكني.
و در حديث ديگري ضمن اشاره به اين موارد، تأكيد شده:« چون ميوه اي خريدي، مقداري به او هديه دهي و اگر نمي خواهي اين كار را كني، آن ميوه را پنهاني به منزل ببر و فرزندت را همراه ميوه (در حال خوردن ميوه) بيرون خانه نفرست كه فرزند او آزرده شود. و بوي غذايت او را آزرده نكند (از اين كه نمي تواند آن غذا را فراهم سازد، ناراحت نشود.) مگر اين كه مقداري برايش بفرستي.»15
رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم هشدار داده اند: هركه خانه اي بنا كند كه مردم ببينند و بشنوند، در روز قيامت آن خانه را تا طبقه هفتم زمين از آتش پرنموده و در گردنش اندازند و هيچ چيز او را نگه ندارد تا به قعر جهنم فرو غلتد. پرسيدند: يا رسول اللّه! ساختن خانه براي ريا يعني چه؟ فرمودند: يعني بيش از ميزان نياز و حاجت، ساخته است تا بدين وسيله بر همسايگان مباهات كند و بر برادران ديني فخر فروشد.16
نقل كرده اند كه روزي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم همراه صحابه از جايي عبور مي كردند، ساختمان بزرگ قبه مانندي را ديد و پرسيد: اين بنا به چه كسي تعلق دارد؟ گفتند: از آنِ مردي انصاري است. بعد از چند روزي صاحب خانه مزبور به محضر آن بزرگوار شرفياب گرديد، حضرت از وي روي برتافت؛ متوجه شد كه پيامبراكرم صلي الله عليه و آله وسلم از دست وي ناراحت شده است، دليل آن را از برخي صحابه جويا شد، آن ها ماجراي ساختماني را كه وي احداث كرده، مطرح كردند. او هم برگشت و بناي مورد اشاره را تخريب كرد. حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم وقتي بناي تخريب شده را مشاهده كرد، شادمان گشت و فرمود: اين گونه بناها براي ساكنان محل و سايه همسايگان ايجاد زحمت مي كند17؛ البته ساختمان وسيع اشكالي ندارد ولي در ميان بناهاي محقّر و كلبه هاي فقيران، احداث ساختماي مجلل هم از لحاظ زندگي عادي همسايگان را ناراحت مي كند و هم اوضاع عاطفي و مناسبت هاي آنان را تحت تأثير قرار مي دهد. خانه هاي با ارتفاع زياد در ميان مساكن كم ارتفاع غير از آن كه صاحبش را دچار كبر و غرور مي كند و طبق روايات متعدد، منزلگاه شيطان است، برخانه هاي ديگران اِشراف پيدا كرده و زمينه هاي نگاه حرام و تيرهاي زهرآگين گناه را فراهم مي سازد؛ هوس ها را تحريك مي كند و گاهي موجب خلاف هاي خطرناكي مي شود كه امكان دارد آبروي صاحب خانه را ببرد. برافراشتن خانه اي مرتفع و مجلل در ميان بناهاي عادي، خود نشانه اي از تفرقه و پراكندگي هم است.
اوّل همسايه، بعد خانه
يكي از پديده هايي كه در روابط همسايگان دخالت دارد و مي تواند بر مناسبات متقابل آنان اثر بگذارد، منزل مسكوني است. ديدگاه اسلامي براين نكته اصرار مي ورزد كه همسايگان در آرامش و آسايش اهل خانه دخالت دارند و حتي مي توانند بر رشد عاطفي، اخلاقي و فكري والدين و فرزندان اثر بگذارند. از اين جهت، قبل از انتخاب خانه اي در هر محله اي، لازم است اوضاع همسايگان و مجاورين منزل مورد نظر، بررسي شود و از صلاح بودن افرادي كه مي خواهيم در كنارشان زندگي كنيم و احياناً با آنان رفت و آمد داشته باشيم، اطمينان حاصل نماييم. رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم به پيروان آيين اسلام تأكيد مي فرمايد: «اِلْتَمِسُوا الجار قبل شري الدار؛18 قبل از خريد خانه در باره همسايه تحقيق كنيد.»
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام با الهام از اين سخن پدر والا تبارشان خطاب به فرزندش امام حسن مجتبي عليه السلام فرموده اند: «يا بنيّ! الجّار ثمّ الدّار19؛ اي فرزندم! اوّل همسايه، بعد خانه.»
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: از خوشبختي مسلمان وسعت خانه، همسايه خوب و مركب راهوار است.20
علامه مجلسي اين روايت را با اندكي تفاوت در كتاب حلية المتقين آورده است. خاتم پيامبران خوش يُمني و مباركي زن، مسكن و مركب را در روايتي بيان فرموده و در فرازي از اين سخن پر فروغ، مسكني را مبارك دانسته اند كه وسيع بوده و اهل آن از همسايگاني خوب برخوردارند و خانه اي را شوم دانسته اند كه محقر و تنگ بوده و اهل آن از دست همسايگان بد در رنج و عذابند.21
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم در بياني نوراني فرموده است: وقتي دو نفر تو را در يك زمان دعوت كردند، دعوت كسي را كه خانه اش به تو نزديك تر است بپذير؛ زيرا كسي كه منزلش در قُرب خانه ات قرار دارد، در همسايگي مقدم است.22
حفظ حُرمت همسايه و توجه داشتن به ارزش هاي انساني وي، از وظايف اخلاقي و وجداني همسايگان است، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم چنين گوهر افشاني كرده اند:
«مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ اليَومِ الاخِرِ فَلْيُكْرِمُ الْجارَه 23؛ هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد همسايه اش را حُرمت نهد و اكرام نمايد.»
امام ششم از پدرش امام باقر عليه السلام نقل كرده است كه در كتاب حضرت علي عليه السلام چنين خواندم كه: رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: «همسايه همچون نفس انسان است و نبايد خُسراني متوجه او شود و روا نيست (بي دليل) مجرم تلقي گردد. و حُرمت همسايه با احترام مادر در يك رديف است.»24
همچنين از آن حضرت روايت شده كه: «حُرْمَةُ الجارِّ عَلَي الجّارِّ كَحُرْمَةِ دَمِهِ25؛ حُرمت همسايه بر همسايه، همچون حُرمت خون است.»
احساس تعهد و مسئوليت در مقابل همسايگان، از وظايف ديگر ماست كه در منابع روايي به آن سفارش شده است. چنان چه حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: شايستگان (برگزيدگان) شما، صاحبان خرد (شخصيت) هستند. سؤال شد: صاحبان خرد چه كساني هستند؟ فرمود: آنان صاحبانِ اخلاق نيكو، بردباري هاي متين، صله ارحام، نيكي به پدر و مادر و متعهدان نسبت به همسايگان و يتيمان بوده، اطعام كرده، سلام كردن را ترويج مي نمايند و نماز مي گذارند در حالي كه مردم در خواب غفلت فرو رفته اند.26
اگر خواستيم منزل مسكوني خود را در معرض فروش قرار دهيم، بهتر است كه اين موضوع را با همسايگان مطرح كنيم تا اگر طالب آن هستند، به خريد خانه ما مبادرت ورزند. زيرا به فرمايش رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم همسايه در خريد خانه بر ديگران برتري و اولويت دارد.27
در بياني ديگر، آن حضرت تأكيد نموده اند: وقتي كسي تمايل به فروش زمين يا منزلي دارد بايد نخست به همسايه خود پيشنهاد كند.28
جابر مي گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: هركه در بوستاني شريكي يا همسايه اي دارد نبايد قبل از آن كه با او در ميان بگذارد، آن را بفروشد.29
نيكي به همسايه
از مواردي كه پيامبراكرم صلي الله عليه و آله وسلم در سخنان متعدد و موقعيت هاي گوناگون مورد تأكيد و توجه قرار داده اند. آن حضرت به مسلمانان توصيه نموده اند: اگر خواستار آن هستيد كه پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند... با همسايگان به نيكي رفتار كنيد.30
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل كرده اند كه: همسايه اي كه با همسايه خود خوش رفتاري نمايد، ايمان دارد.31 و نيز پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله تأكيد فرموده اند: آنچه براي خود مي خواهي، براي مردم بخواه تا مؤمن باشي. و با همسايگان نيكي كن تا در زمره مسلمانان به شمار آيي.32
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم چهار چيز را عامل زيادي رزق و روزي دانسته اند: خوش خلقي، خوش سلوكي با همسايگان، امتناع از آزار مردم و كاهش بي قراري و نگراني در هنگام ناملايمات و عوامل اندوه آور روزگار.33 و نيز از آن حضرت روايت شده است كه: رحمت الهي به فرزندي باد كه والدين خود را در نيكي ياري كند. و رحمت بر پدري كه فرزند خويش را در نيكي كمك كند و بر همسايه اي كه در كارهاي خوب يار همسايه خود باشد.
جعفربن ابي طالب ـ كه همراه عده اي از اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم به سرزمين حبشه مهاجرت نمود تا از يك سو به تبليغات ديني پرداخته و از طرف ديگر براي مدتي از فشارهاي مشركان مكه در امان باشند ـ به عنوان سخنگو و سرپرست اين جمع در برابر پادشاه حبشه، بدون هيچ گونه نگراني گفت: من آنچه را از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم شنيده ام بدون كم و كاست، خواهم گفت. نجاشي به وي گفت: چرا از آيين نياكان خود دست برداشته و به آيين جديد، كه نه با دين ما و نه با دين اجداد شما تطبيق مي كند، گرويده ايد؟
او در پاسخ گفت: ماگروهي نادان و بت پرست بوديم. از مُردار اجتناب نمي كرديم. پيوسته گرد كارهاي خلاف و منكر بوديم. همسايه نزد ما از هرگونه احترامي محروم بود. ضعيف، محكوم زورمندان گشته بود. با خويشاوندان خويش به جنگ برخاسته بوديم. روزگاري به اين منوال بوديم تا اين كه يك نفر از ميان ما، كه سابقه درخشاني در پاكي و درستي داشت، برخاست و به فرمان خداوند، ما را به توحيد فرا خواند و دستور داد در امانت كوشيده، از ناپاكي ها اجتناب ورزيم و با خويشاوندان و همسايگان خوش رفتاري كنيم.
توجه به موضوع همسايه در مصاحبه اي مهم با پادشاهي غير مسلمان از سوي سفير رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم ، جالب توجّه است. زيرا جعفر در تشريح اوضاع جاهليت و برنامه هاي اصلاحي پيامبر، بايد به نكاتي مهم اشاره مي كرد و چون وقت تشريح تمامي مباحث نبود، بايد نكات زبده و موضوعات مهم تري را مطرح مي نمود؛ كه موضوع همسايه در دستور كارش قرار گرفت.34
از رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم پرسيدند: آيا در مال انسان غير از امور واجب مثل زكات و مانند آن، حقّي وجود دارد؟ فرمودند: آري؛ نيكي به بستگاني كه قهر كرده اند و پيوند با همسايه مسلمان.
حضرت افزودند: «مازال جبرئيل يوصيني بالجار حتي ظننتُ انه سيورّثه35؛ آن چنان جبرئيل درباره همسايه به من سفارش نمود، تا آن جا كه گمان كردم همسايه مي تواند از همسايه خود ارث ببرد.»
عبداللّه بن عباس گفته است: چند روز قبل از آن كه رحلت حضرت محمد صلي الله عليه و آله فراسد، آن حضرت براي ما خطبه اي ايراد فرمودند و چنان موعظه اي كردند كه چشم ها پر از اشك شد و دل ها نسبت به آن تپيد و بدن ها به لرزه در آمد.
از مقدمه چيني ها و تمهيدات پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم برمي آيد كه آن بزرگوار در واپسين روزهاي حيات دنيوي خويش در نظر دارد براي اصحابي كه از فرشتگان برترند و در جلسه اي كه گروهي مؤمن، وارسته و حتي فرشتگان حضور دارند، مطالب مهمي بيان فرمايند و آنان را به مسايل و امور خطيري سفارش كرده و نصيحت فرمايند. به متن خطبه پيامبر كه مراجعه مي شود، ملاحظه مي گردد در چهار فراز آن، حضرت در مورد همسايگان نكاتي را تذكر داده اند و اصحاب برگزيده خويش را از اذيت كردن به همسايه و ساير رفتارهايي كه مجاورين آنان را ناراحت نمايد، بر حذر داشته اند و به نيكي نسبت به همسايگان تأكيد كرده اند.
حاتم طايي از بزرگان عرب و مردي با سخاوت بود كه به همسايگان خويش خدمت مي كرد و حوائج آنان را برآورده مي نمود. وي قبل از آن كه به شرف ملاقات با رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فايز گردد، درگذشت. تا سال نهم هجري، دودمان حاتم طايي تسليم اسلام نشده بودند، در اين سال، گروهي از رزمندگان به فرماندهي حضرت علي عليه السلام و با دستور پيامبراكرم صلي الله عليه و آله وسلم به سوي مقرّ اين قبيله (اردن كنوني) اعزام گرديدند تا آنان را به يكتا پرستي فراخوانند. حضرت علي عليه السلام بر آن ها غلبه يافت و اسيران و غنائم را به مدينه آوردند و مقابل پيامبر قرار دادند. وقتي آن حضرت براي تماشاي اسيران آمدند، دختر حاتم ـ كه در ميان آنان بودـ از جاي برخاست و عرض كرد:
اي فرستاده الهي! پدرم از دنيا رفته و برادرم عدي گريخته است، برمن منّت گذار و آزادم كن و شماتت قبايل عرب را از من دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد مي ساخت، از همسايگان نگهباني مي نمود و به امور آنان رسيدگي مي كرد و آشكارا در حوادث تلخ و ناملايمات به امداد مردم ـخصوصاً خويشاوندان و همسايگان ـ مي پرداخت.
پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به دليل ارج نهادن به ارزش هاي اخلاقي، خطاب به وي فرمود: اين صفات، از خصال مسلمانان و مؤمنان است و اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت مي فرستاديم. سپس به اطرافيان فرمود: به پاس ارج نهادن به روش نيكوي پدرش، اين دختر را آزاد سازيد و به برادرش عدي تحويل دهيد. وي كه سفانه نام داشت، به نزد برادر خود عدي آمد و از برخورد شايسته پيامبر سخن گفت. وي نيز به مدينه آمد و با پيامبر ملاقات كرد و اسلام آورد و از ياران با وفاي حضرت علي عليه السلام به شمار آمد و در جنگ هاي جمل، صفين و نهروان در ركاب اميرمؤمنان علي عليه السلام از خود رشادت ها نشان داد. و همه اين ها، از بركات احسان و نيكي به همسايه است.36
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام از برخي مسائل نزد پدر خويش شكوه نمود. پس از آن، حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم ورقه اي به دخترش مرحمت كرد و اضافه نمود: مضامين آن را فراگير. در آن، نوشته شده بود: «هركس به خداوند و روز قيامت ايمان داشته باشد همسايگان را مورد آزار قرار نمي دهد و نيز ميهمان خويش را گرامي داشته و سخن نيكو مي گويد يا سكوت اختيار مي كند.»37
از ابن مسعود روايت شده است كه: مردي به خدمت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام شرفياب شد و عرض كرد: اي دختر رسول خدا! آيا از پدرتان نزد شما چيزي باقي است؟ آن بانوي مكرّم فرمود: اي كنيزك! آن چوب تر را برايم بياور. او هم پس از تفحّص بسيار، آن را يافت و به حضرت زهرا عليهاالسلام تحويل داد كه در آن نوشته شده بود:
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: كسي كه همسايه از دست او در امان نباشد، ايمان ندارد و كسي كه به خدا و روز قيامت يقين دارد، به همسايه آزار نمي رساند.38
آزار نرساندن به همسايه و نيكي نمودن به او، بدين معناست كه در ايجاد آرامش و آسايش براي او و اهل خانه اش دلسوزي كنيم، در حدّ توان دشواري ها را از سر راهش برداريم، طمع به مالش نداشته و ارتباط خود را با وي براساس صفا و صميمت بنيان نهيم. اين تلاش اخلاقي و رفتار انساني، در زندگي دنيايي ما اثر مطلوب مي گذارد و موجب افزايش اميد به زندگي، رهايي از آشفتگي هاي عصبي و منجر به رفع نيازها و شركت در عمران و آباداني محله مي شود. و اين گونه وفاق اجتماعي و تشريك مساعي توأم با برخوردهاي عاطفي، موجب فزوني نعمت ها و افزايش بركات، جلب اعتماد و تقويت حُسن اطمينان همسايگان نسبت به يك ديگر خواهد شد.
البته خوش رفتاري با همسايگان نبايد با منّت گذاري و نيكي را به رخ آنان كشيدن، توأم باشد. و خود همسايگان به خوبي در مورد رفتارهاي ما قضاوت خواهند كرد. چنان چه رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم فرموده است:
«اگر همسايگانت تو را نيكوكار دانستند نيكوكاري و در غير اين صورت، بدكاري!»39
ادامه : حقوق همسايگان در سيره و سخن نبوي(ص)

------------------------------------------------
پي نوشت ها:
1 . ر.ك: تفسير غريب القرآن، منسوب به زيد بن علي بن الحسين(ع)، تحقيق محمد جواد الحسيني جلالي، ص 170؛ تفسير ابوالفتوح رازي، ج 3، ص 177 و 176؛ تفسير القرآن الكريم، سيد عبداللّه شبر، ص 114؛ تفسير الميزان، ذيل آيات 42ـ36 سوره نساء و لسان التنزيل، به اهتمام مهدي محقق، ص 193 و 192.
2 . بحارالانوار، ج 71، ص 150 و وسائل الشيعه، كتاب جهاد با نفس.
3 . آداب معاشرت از ديدگاه معصومين، شيخ حرّ عاملي، ترجمه محمدعلي فارابي، ص 17.
4 . ميزان الحكمه، ج 2، ص 190 و نهج الفصاحه، ص 110 و 463.
5 . كافي، ج 2، ص 699؛ وافي، ج 1، ص 351؛ وسائل الشيعه، ج 8، باب 90 از احكام العشرة، حديث اول؛ المحجة البيضاء، ج 3، ص 427؛ لئالي الاخبار، تويسركاني، ج 3، ص 7؛ ذخيرة العباد، ج 3، ص 54 و مجمع الزوائد، ج 8، ص 144.
6 . نهج الفصاحه، ص 284؛ مجمع البيان، ج 2، ص 45 و احياء علوم الدين، غزالي، ج 2، ص 212.
7 . اين نكته را آية اللّه محمد علي اسماعيل پور در مقاله خود آورده است. (ر.ك: آموزگار جاويد، ص 324).
8 . وسائل الشيعه، ج 8، باب 86، از احكام العشرة، حديث اول.
9 . المحجة البيضاء، ج 3، ص 422؛ نصايح، آية اللّه مشكيني، ص 130 و جامع الاخبار، ص 387.
10 . نهج الفصاحة، ص 281.
11 . مستدرك الوسايل، ج 2، ص 79.
12 . المحجة البيضاء، ج 3، ص 422.
13 . كيمياي سعادت، ج 1، ص 428.
14 . نهج الفصاحة، ص 291.
15 . اصول كافي، ج 2، ص 666؛ بحارالانوار، ج 82، ص 94؛ مستدرك الوسايل، ج 2، ص 79؛ تنبيه الغافلين، ص 106 و ميزان الحكمة، ج 2، ص 195.
16 . حلية المتقين، علامه مجلسي، ص 446.
17 . مجمع البيان، ج 7، ص 198 و سيستم اجتماعي اسلام، كوثر نيازي.
18 . كلمات نغز محمد(ص)، ص 9.
19 . كشف الغمه في معرفة الائمه، علي بن عيسي اربلي، ج 2، ص 26 و 25 و علل الشرايع، ص 181.
20 . خصال صدوق، ج 1، ص 179.
21 . المحجة البيضاء، ج 3، (آداب الصحبة و المعاشرة)، ص 423.
22 . نهج الفصاحة، ص 25.
23 . المحجة البيضاء، ج 5، ص 125؛ الحكم الزاهره، ص 421 و كيمياي سعادت، ج 1، ص 427.
24 . تنبيه الغافلين، ص 106 و نهج الفصاحه، ص 573.
25 . نهج الفصاحه، ص 286.
26 . جهادالنفس، شيخ حرّ عاملي، ترجمه علي صحّت، ص 42.
27 . نهج الفصاحه، ص 27 و كلمات نغز محمد(ص)، ص 22.
28 . نهج الفصاحه، ص 32.
29 . آثار الصادقين، آية اللّه صادق احسان بخش، ج 2، ص 376.
30 . نهج الفصاحه، ص 463.
31 . مجموعه ورّام، ج 1، ص 24.
32 . نهج الفصاحه، ص 14.
33 . نزهة النواظر، ص 23 و 45.
34 . فروغ ابديت، جعفر سبحاني، ج 1، ص 315و314.
35 . سفينة البحار، حاج شيخ عباس قمي، ج 1، ص 414 و 413؛ نخبة الانوار في هداية الابرار، مولوي همداني، ص 77؛ تنبيه الغافلين، ص 106، نهج الفصاحة، ص 546.
36 . الاصابة في تمييز الصحابه، ج 2، ص 460 و ج 4، ص 322؛ زهرالربيع، ص 89 و مجالس المؤمنين، قاضي نورالدين شوشتري، ج 1، ص 646.
37 . الكافي، ج 2، (باب حقّ الجوار)، ص 667؛ وافي، ج 1، ص 350 و ذخيرة العباد، جزء 3، ص 53.
38 . سفينة البحار، ج 1، حديث فاطمه زهرا(س).
39 . نهج الفصاحه، ص 24 و المحجة البيضاء، ج 3، ص 425.
برگرفته از سایت پرسمان

پس از خانواده كه كوچك ترين و اساسي ترين تشكّل اجتماعي انسان ها به شمار مي آيد، افرادي كه در يك محل گرد هم مي آيند و با يكديگر همسايه مي شوند با وحدت، وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفي مي توانند پاسدار بُعد انساني و ارزشي و ضامن استحكام و استواري واحد اجتماعي خويش باشند. اسلام برای این مهم حقوقی در خودر آن بیان کرده است.
امام صادق عليه السلام فرموده است: مردي از انصار نزد رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم آمد و عرض كرد: خانه اي از فاميلي خريده ام و نزديك ترين همسايه ام كسي است كه به خيرش اميدي ندارم و از شرّش هم مصون نمي باشم. رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم به حضرت علي عليه السلام و ابوذر فرمود: كه در مسجد فرياد بزنند: «ايمان ندارد كسي كه همسايه او از شرّش در امان نيست.» پس سه بار اين مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پيش و راست و چپ.(وسائل الشيعه، ج 8، ص86)
برگرفته از پرسمان

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.