نفس اماره زمینه را برای وسوسههای شیطان آماده میکند.
گاه این سوال مطرح میشود که آیا سرمنشأ هر گونه وسواس فکری و اعتقادی شیطان است؟ و اگر جواب مثبت است، راه رهایی از آن چگونه است؟
برای پاسخ به این سوال لازم است به داستان شیطان در قرآن مراجعه کنیم. تا بتوانیم نقش شیطان را در این موضوع به خوبی تبیین کنیم. شیطان بعد از آنکه، از درگاه الهی ترد میشود، به خداوند متعال اینگونه میگوید: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين* إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين [حجر/39] گفت: «پروردگارا! چون نااميدم كردى زمين را در نظرشان مىآرايم و همه آنها را گمراه خواهم كرد* مگر بندگان مخلصت را» و مدعی میشود که تمام انسانها به جزء افراد مخلص گمراه خواهد کرد. خداوند متعال نیز در پاسخ میفرماید: «إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوين[حجر/42] بر بندگان من تسلط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند.»
پس با توجه به این آیات، شیطان در آغاز انحراف راهی برای ورود به انسانها ندارد، بلکه این انسانها هستند که زمینه ورود و تصرفات شیطانی را با تبعیت از هوای نفس[یوسف/53] خویش آماده میکنند. پس در پاسخ به سوال اول باید اینگونه گفت که سرمنشأ وسوسه نفس اماره و شیطان هردو است.
اما در مورد قسمت دوم سوال که چگونه میتوان با این وسواس مقابله کرد، لازم است به سرمنشأ این وسواسها ــ یا همان افکار بد ــ اشاره کنیم، و آن اینکه، غالب افکار انسان از حواس وی سرچشمه میگیرد، به گونهای که میتوان ورودی و سرمنشأ فکر انسان را حواس پنجگانه وی معرفی کرد، به همین خاطر انسانها نسبت به چیزهای زیبایی که هیچ شناختی از آن ندارند، هیچگاه درخواستی ندارد و در مورد آن فکر نمیکنند، به عنوان مثال اگر یک میوه خوش طعمی در آفریقا وجود داشته باشد، ولی کسی آن را ندیده باشد، هیچگاه در مورد آن فکر نمیکند، تا چه رسد به اینکه برای به دست آوردن آن تلاش کند.
پس با توجه به این نکته اگر بخواهیم، از وسواس فکری در امان باشیم، ابتدا باید ورودیهای ذهن خویش(حواس پنجگانه) را کنترل کنیم، و به هر چیز نگاه نکنیم، هر چیزی را نشنویم و ... به همین خاطر در روایات ما تأکید زیادی به کنترل ابزارهای این حواس مانند چشم، گوش، زبان و ... شده است، به عنوان نمونه امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است...»[1]
در کنار کنترل حواس، ارتباط با اهل ایمان و مطالعه دقیق و بالابردن معرفت نسبت به خویشتن و خداوند متعال و ...، میتواند انسان را در مقابله با وسواسهای ذهنی همراهی میکند.
در پایان لازم است، به این نکته اشاره کنیم، که دستیابی به تمام این موارد، تنها با توفیق الهی امکانپذیر است، به همین خاطر انسان باید در تمام طول زندگی خویش به خداوند متعال توکل کند، و حضرات معصومین(علیهمالسلام) را واسطه قرار دهد تا بتواند، در این مسیر به پیروزی دست یابد.[2]
___________________________________________
[1]. الكافي، ثقهالسلام کلینی، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، ج5، ص: 559.
[2]. برای مطالعه در این زمینه رجوع شود به کتاب، «نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى»، نوشته آیت الله مهدوی کنی، انتشارات: دفتر نشر فرهنگ اسلامى
گاه این سوال مطرح میشود که آیا سرمنشأ هر گونه وسواس فکری و اعتقادی شیطان است؟ و اگر جواب مثبت است، راه رهایی از آن چگونه است؟
با رجوع به قرآن متوجه این نکته میشویم که در ابتدا شیطان راهی برای وسوسه انسان ندارد، بلکه متابعت انسان از هوای نفس زمینه را برای ورود شیطان آماده میکند[حجر/39-42]، پس در پاسخ به سوال اول باید اینگونه گفت که، سرمنشأ وسوسه انسان، نفس اماره و شیطان هردوست.
اما در مورد سوال دوم باید اینگونه گفت که، برای جلوگیری از وسوسههای شیطانی ــ یا همان افکار بد ــ باید سرمنشأ آنان را گرفت، و مهمترین سرمنشأ این افکار، حواس پنجگانه انسان است، به گونهای که اگر انسان چیزی را به وسیله حواس خویش درک نکند هیچگاه در مورد آن فکر نخواهد کرد، به همین خاطر در روایات ما تأکید زیادی بر کنترل چشم، زبان و.... شده است[الکافی، ج5، ص559].