شناخت اجمالی جهانشناسی

07:13 - 1391/12/30
"جهان شناسی"از دو واژۀ "جهان" و "شناختن"ترکیب شده. بنابر این دو بحث داریم:1.کلمۀ "جهان" معادل فارسی کلمه "عالم" در زبان عربیست2.کلمه "شناخت" معادل فارسی کلمه "معرفت" در زبان عربیست.
انسان

بسم الله الرحمن الرحیم
"جهان شناسی"از دو واژۀ "جهان" و "شناختن"ترکیب شده. بنابر این دو بحث داریم:
بحث اول:
  کلمۀ "جهان" معادل فارسی کلمه "عالم" در زبان عربیست که جمع آن "عوالم" یا "عالمین"میشود. عالم به مراتب خاصی از وجود گفته میشود که از طرفی بر مراتب پایین تر از خود احاطه دارند و از طرفی توسط مرتبه بالاتر احاطه شده اند. موجوداتی که تحت هر عالم قرار میگیرند از نظر وجودی در عرض هم هستند. مثلا تمام اجسام و جسمانیات با اینكه اجناس و انواع متعددی هستند یك «عالم» بشمار می روند یعنی تمام موجودات طبیعت، در «عرض» یكدیگر هستند نه در طول یكدیگر؛ زیرا هیچ كدام احاطة وجودی بر انواع و اجناس دیگر ندارند. پس مقصود ما از عالم، موجود یا گروه موجوداتی است كه در مجموع هستی، مرتبه ای خاص را اشغال كرده و در عرض هم می باشند. (1)
بنا بر آنچه در کتابهای فلسفی آمده (و بر آیند آیات و روایات هم هست) به طور کلی چهار عالم وجود دارد:
عالم مُلک(ناسوت)-عالم مثال(ملکوت)-عالم عقل(جبروت)-عالم الوهیت(لاهوت)
عالم ناسوت: همین عالم ماده است که حرکت و زمان و مکان در آن وجود دارد وعالم اجسام و طبیعیات است.
عالم مثال یا برزخ: مرتبه و نشئه ای است برتر از عالم طبیعت كه دارای صور و ابعاد است امّا فاقد حركت و زمان و تغییر است. این عالم خود بر دو قسم است یكی «ملكوت اعلی» كه عالم مجردات محضه است مانند عالم ملائكه و دیگری «ملكوت اسفل» است كه عالم صور مقداری است مانند وجود انسان ها در برزخ و قبر.
عالم جبروت: همان عالم عقل و عالم معناست كه از صور و ابعاد و اشباح مبرّاست و فوق عالم ملكوت است.
عالم لاهوت: عالم الوهیت و عالم ربوبی است. یعنی ذات مقدس واجب الوجود كه مستجمع جمیع صفات كمالیه است. البته در آن مرتبه از وجود،‌ آنچه هست یك وجود اطلاقی است و بس. ذات پروردگار به تنهایی عالمی است و عظیم ترین عوالم است، زیرا ذات حق، محیط بر همة عوالم مادون است و ذره ای وجود از احاطة قیومی او خارج نمی باشد.
بحث دوم:
کلمه "شناخت" معادل فارسی کلمه "معرفت" در زبان عربیست.
این کلمه کاربردهای مختلفی دارد که عامترین مفهوم آن مساوی با مطلق علم و آگاهی و اطلاع است. البته گاها در مورد ادراکات جزئی یا به معنای بازشناسی یا به معنای قطع و علم موافق با واقع نیز به کار میرود. (2)
شناختهای انسان انواعی دارد:
1.شناخت تجربی و علمی که بوسیله اندامهای حسی صورت میپذیرد. این نوع شناخت در علوم تجربی (مثل فیزیک و شیمی و زیست شناسی) مورد استفاده قرار میگیرد.
2.شناخت عقلی که بوسیله مفاهیم انتزاعی (معقولات ثانوی) شکل میگیرد و نقش اصلی در بدست آوردن آن را عقل ایفا میکند. این نوع شناخت در منطق و فلسفه و ریاضیات بیشتر به کار میرود.
3.شناخت تعبدی که در مرحله دوم قرار دارد و از راه مخبر صادق بدست می آید. مثلا مطالبی که راجع به ادیان بر اساس سخنان ائمه و پیشوایان دینی قبول میکنیم از قبیل همین شناخت است.
4.شناخت شهودی که شناخت بدون واسطه است. در اقسام دیگر شناخت، صورت ذهنی واسطه در شناخت بود بخلاف این قسم که در واقع علم حضوریست و خطا ناپذیر.(3)
پس "جهان شناسی" به معنای عام آن شامل شناخت تمامی عوالم و موجودات و احکام مختلف آن عوالم میشود. با این تعریف عام،بحث "خدا شناسی" هم زیر مجموعه این بحث قرار میگیرد.
اما طبق دسته بندی و تعریف علمای کلام در واقع جهان شناسی بعد از خداشناسی مطرح میشود و به معنای کیهان شناسی و گیتی شناسی آمده (همان cosmology که علم شناخت کیهان و روابط زمین با عالم وجود است)
دونکته:
 اول اینکه ما بر اساس نظر اسلام به شناخت جهان میرویم و آیات و روایات را بررسی میکنیم.
نکته دیگر اینکه جهان شناسی با جهان بینی تفاوت دارد. هرچند هردو مربوط به بینش و شناخت نسبت به دنیا هس
تند اما جهان بینی با توجه به قوانین و احکام به شناخت جهان می پردازد بخلاف جهان شناسی که لابشرط از آن است. پس از این جهت جهان شناسی اعم است.

 

پی نوشت:
1.مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، انتشارات صدرا، ج 5، ص 194
2.آموزش فلسفه،آیت الله مصباح،ج1،ص151
3.آموزش عقاید،آیت الله مصباح،ج1،ص35
اللهم صل علی محمد وال محمد
و عجل فرجهم

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****