نور علی تابنده و مخدوش کردن بیعت در دعای عهد

21:56 - 1396/05/10

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اقطاب صوفیه به برای توجیه بیعت و مشروعیت بخشی به آن، از تخریب ادعیه معتبر نیز فروگذار نمی کنند. از این رو نور علی تابنده به تخریب بیعت در دعای عهد همت گماشت.

یکی از مواردی که در فرقه های  صوفیه از آن به بزرگی یاد می شود و حتی از اساسی ترین عقاید صوفیه محسوب می شود، بیعت است.
صوفیه سعی و تلاش جدی می کنند که بیعت در زمان غیبت را منسوب به خود کنند و  تنها کسی که اجازه اخذ بیعت از جانب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دارد، قطب معرفی کرده و در این راه از هیچ تلاشی فرو گذار  نیستند. البته در این بین هم با به زبان آوردن سخنان بیهوده و گزاف پنبه هایی که تا به حال از روی عناد رشته اند را پنبه کرده و عرض خود را می برند.
 از جمله سخنان ایشان، گفته قطب فرقه نعمت اللهی گنابادی به نام مجذوب علیشاه است که انسان با خواندن مطالب نقضش، پی به عمق فاجعه و انحراف و بی اطلاعی از مسائل دینی این عده می شود.

وی در «شرح رساله پند صالح، قسمت اول، شرح مقدمه تا پایان دلایل بقای روح و تجرد نفس و عالم آخرت، تابستان 1387، صص 44 تا 46 » برای اثبات ولایت و بیعت باطنی و تایید اینکه هر کس می خواهد با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیعت کند باید با من بیعت کند  می گوید:   
«... حتی در دعاهای مرسوم که خوانده می شود، مثلا دعای عهد که در همه ی -به اصطلاح-  تریبون های شخصی  و عمومی، امروزه خوانده می شود، در این دعا، خطاب به امام علیه السلام می گویند: بیعتی که با تو دارم سر جاست. باید پرسید کی و کجا بیعت کردی که سر جایش باشد؟ یا در این دعای عهد که صبح ها در تلوزیون می خواند و ترجمه اش می کند، گفته می شود که خدایا من تجدید بیعت می کنم با او در بامداد امروز (1)؛ باید پرسید کدام بیعت را تجدید می کنید؟ درباره ی بیعت آنچه در تاریخ اسلام گفته شده این است که باید دست به دست برسد. دست ما که به شخص امام زمان نرسیده، با هیچ کسی هم که بیعت نکردیم که به نام امام زمان بیعت کند. بنابراین چگونه بیعت کرده ایم؟

خود این دعای عهد علامت این است که باید بیعتی کرد. در کتاب ها نوشته؛ دو دستتان را به هم بگیرید، این بیعت است؟ این خود گول زنی است که دو تا دست را به هم بگیرید. این بیعت نشد و  یا در مفاتیح الجنان و یا سایر کتاب های ادعیه است که سه مرتبه دست را به زانو بزنید، بیعت است. این هم بیعت نشد. حالا محتمل است در تجدید بیعت قبول شود، ولی باید اول بیعت باشد.»
به بیانات آقای تابنده اشکالاتی عدیده وارد است که در این مجال کوتاه فقط به سه اشکال بسنده می شود و آن اشکالات از این قرار است.

اشکال اول: در کتاب «نگرشی دیگر بر تصوف، تالیف شهاب الدین كاكوئی، انتشارات راه نیکان، سال 1385، صفحه 107 » به این مضمون آمده که آقای تابنده خود اعتراف می کنند که سواد عربیت من کم است و در تفسیر ذره ای را بیان می کنم؛ پس چگونه است که در جایی اینگونه سخن رانده و در جای دیگر در مسند ی خاص به نام  ادیب تکیه زده و  اقدام به تفسیر کردن دعایی می کنند که از حیث سند و در سیره بزرگان جایگاهی ویژه داشته و جالب آن است که حتی به سند دعا هم توجهی نداشته، بلکه دعا را طوری تفسیر می کنند که بتواند به نحوی خود را در این طریق ثابت کند و بگوید اگر کسی بخواهد بیعت با امام زمان عج بکند، باید اول با من بیعت کند. کجای این سخن عالمانه و ادبی است که در مقام آن بر آمده اید؟

اشکال دوم: اگر به ترجمه این فراز از دعا دقت شود دعا کننده در حال خواندن خداست، نه کس دیگر؛ «خدايا در صبح اين روز و تا زندگى‏ كنم از روزهايم، براى آن حضرت بر عهده‏ ام، عهد و پيمان و  بيعت تجديد می كنم، كه از آن‏ رو نگردانم. » پس مخاطب خداوند است، نه امام زمان و این عهدی که انسان هنگام دعا می بند، در اصل میان او و خدای اوست. درست مثل اینکه شخصی در مقام خواندن صیغه نذر بیان می کند: لله علي ان كذا كذا.  سپس مستشکل اشکال کند که تا شخصی که برای او نذر کرده ای قبول نکند نذر تو قبول نیست.

اشکال سوم: بر فرض که بگوییم شما درست می گویید و باید عهدی از قبل بسته شده باشد تا بتوان آن را تجدید کرد؛ در جواب شما گفته می شود؛ ای کاش حداقل ترجمه قرآن را درست می خواندید تا به این آیه که می رسیدید دقت می کردید یا به تفسیر بیان السعاده که می گویید از ماست، مراجعه می نمودید و در ترجمه بيان السعادة، ج‏2، ص: 20  (2) می دیدید که منظور از عهد در کتاب خداوند و در ادامه آن، ادعیه حضرات معصومین علیهم السلام، عهد در عالم ذر است.

از سخنان آقای تابنده بر می آید که ایشان از نواب و واسطه های امام زمان علیه السلام هستند، اما حتما ایشان به علت کهولت سن دوباره دچار فراموشی شده و یا شاید نمی دانند که ما در عصر غیبت به سر می بریم و در این عصر رابطه مستقیم با امام - به فرموده خود امام علیه السلام-  و طبق توقيع امام زمان عليه السلام به علي بن محمد سمري آخرين نايب حضرت در غيبت صغري، که در زمینه ارتباط با امام علیه السلام در عصر غیبت صادر شده، می فرمایند: و سياتي شيعتي من يدعي المشاهدة الا فمن ادعي المشاهدة قبل خروج السفياني و الصيحة فهو كذاب مفتر ... (3)

چه بسا افرادي از شيعيان ادعا کنند که مرا مشاهده نموده اند، آگاه باشيد هر کس قبل از خروج سفيانی و صيحه آسماني، چنين ادعايي کند درغگو و افترا زننده است...

 

پی نوشت :
1-اللهم انی اجدد له فی صبیحة هذا و ...(بحار الانوار ج 83 ص 61)
2- ترجمه بيان السعادة، ج‏2، ص: 20 ،نرم افزار جامع التفاسیر نور

3-الغيبة شيخ طوسي ص395- احتجاج شيخ طبرسي ج 2 ص 297

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 2 =
*****