تقیه یا مشروعیت کفر؟

21:59 - 1396/05/10

نه‌تنها پیامبران عهد عتیق بلکه خود عیسی مسیح نیز تقیه می‌کرده است. حضرت عیسی (علیه‌السلام) امر به پنهان کردن معجزه خود می‌کند. کتاب مقدس دراین‌باره چنین می‌گوید: «در ساعت چشمان ایشان را لمس کرده، گفت، بر وفق ایمانتان به شما بشود در حال چشمانشان باز شد و عیسی ایشان را به تأکید فرمود که زنهار کسی اطّلاع نیابد.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از روش‌هایی که دشمنان همواره جهت مقابله با دین مبین اسلام از آن استفاده می‌کنند، ایجاد سؤال و شبهه تراشی بر قرآن و حقانیت آن است. برخی مسیحیان نیز در تلاش‌ هستند با ایجاد شبهات واهی از اعتبار و حجیت قرآن معجزه‌ی جاوید پیامبر اسلام، بکاهند و از این راه به اسلام ضربه بزنند و درنتیجه پیروان بسیار زیاد اسلام را از این دین الهی روی‌گردان کرده و به سوی مسیحیت بکشانند.
جایز کردن کفر یکی از شبهاتی است که مسیحیان به استناد قرآن کریم به اسلام وارد کرده‌اند. اینان معتقدند اگر اسلام دینی حق و حق محور بود هرگز جواز شرعی به کفر نمی‌داد؛ حال اینکه قرآن به صراحت کفر را جایز کرده است. در قرآن چنین آمده است: «مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ [نحل/106] هر كس پس از ايمان آوردنش به خدا كافر شود [به عذاب خدا گرفتار آيد] مگر كسى كه به كفر مجبور شده [امّا] دلش مطمئن به ايمان است، ولى آنان كه سينه براى پذيرفتن كفر گشاده‏‌اند، خشمى سخت از سوى خدا بر آنان است و آنان را عذابى بزرگ خواهد بود.»
در حقیقت این آیه در مورد یکی از عقاید مسلمانان که در اصطلاح تقیه نامیده‌ می‌شود، بحث کرده است. ولی مسیحیان تقیه را به تحلیل کفر تعبیر کرده و آن را شبهه‌ای بزرگ نسبت به قرآن می‌دانند. حال‌آنکه تحلیل کفر با تقیه تفاوتی محرز و آشکار دارند. امام صادق (علیه‌السلام) در مورد ماهیت تقیه چنین می‌فرماید: «التَّقِيَّةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِيَّةُ حِرْزُ الْمُؤْمِنِ؛[1] تقيه سپر فرد با ايمان و تقيه وسيله حفظ و نگهدارى مؤمن است.»
علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیه مذکور چنین می‌نویسد: «و حاصل مقصود اين است كه كسانى كه بعد از ايمان تظاهر به كفر مى‌‏كنند و مجبور به گفتن كلمه كفر ى‏شوند، ولى دل‌هایشان مطمئن به ايمان است از غضب خدا مستثنا هستند.»[2] با تفسیری که شد مشخص است که این آیه در مورد تقیه‌ و یک مورد استثنا سخن گفته و هیچ ارتباطی به تحلیل کفر ندارد. احکام و اسناد حکم تقیه به قدری در منابع اسلامی وجود دارد که هر کس کوچک‌ترین کاوشی در اسلام بکند، لاجرم به حقانیت آن پی خواهد برد.
جالب‌توجه این است که اگر اندک تفحصی در کتاب مقدس مسیحیان داشته باشید، بی‌شک موارد زیادی از تقیه‌ی انبیاء الهی در آن خواهید یافت و به‌ناچار مسیحیان یا باید تقیه و مشروعیت آن را قبول کنند یا اینکه دست به تفسیر و تأویل غیرعقلانی بزنند. یکی از شواهدی که می‌توان از کتاب مقدس در مورد تقیه ذکر کرد، داستان تقیه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) است. کتاب مقدس در این مورد چنین آورده است: «و واقع شد که چون نزدیک به ورود مصر شد، به زن خود سارای گفت: «اینک می‌دانم که تو زن نیکو منظر هستی. همانا چون اهل مصر تو را بینند، گویند: این زوجۀ اوست. پس مرا بکشند و تو را زنده نگاه‌دارند. پس بگو که تو خواهر من هستی تا به خاطر تو برای من خیریت شود و جانم به سبب تو زنده ماند.»[3]
نه‌تنها پیامبران عهد عتیق بلکه خود عیسی مسیح نیز تقیه می‌کرده است. حضرت عیسی (علیه‌السلام) امر به پنهان کردن معجزه خود می‌کند. کتاب مقدس دراین‌باره چنین می‌گوید: «در ساعت چشمان ایشان را لمس کرده، گفت، بر وفق ایمانتان به شما بشود در حال چشمانشان باز شد و عیسی ایشان را به تأکید فرمود که زنهار کسی اطّلاع نیابد.»[4]
در بخشی از کتاب مقدس نیز چنین حکایت شده است که عیسی مسیح شاگردان خود را از اینکه او را به مردم معرفی کنند، غدغن و منع کرده است؛ «و هنگامی‌که عیسی به نواحی قیصریه فیلپس آمد، از شاگردان خود پرسید، گفت: مردم مرا که پسر انسانم چه شخص می‌گویند؟ گفتند: بعضی یحیی تعمیددهنده و بعضی الیاس و بعضی ارمیا یا یکی از انبیا... آنگاه شاگردان خود را غدغن فرمود که به هیچ‌کس نگویند که او مسیح است.»[5]
پطرس حواری بزرگ عیسی مسیح نیز مکرر رابطه خود با مسیح را رد کرده و شناختن مسیح را به کلی انکار می‌کند. کتاب مقدس دراین‌باره چنین ‌می‌نویسد: «اما پطرس در ایوان بیرون نشسته بود که ناگاه کنیزی نزد وی آمده، گفت: تو هم با عیسی جلیل بودی! او روبروی همه انکار نموده، گفت: نمی‌دانم چه می‌گویی! و چون به دهلیز بیرون رفت، کنیزی دیگر او را دیده، به حاضرین گفت: این شخص نیز از رفقای عیسی ناصری است! باز قسم‌خورده، انکار نمود که این مرد را نمی‌شناسم. بعد از چندی، آنانی که ایستاده بودند پیش‌آمده، پطرس را گفتند: البته تو هم از این‌ها هستی زیرا که لهجه تو بر تو دلالت می‌نماید! پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که این شخص را نمی‌شناسم؛ و در ساعت خروس بانگ زد.»[6]
علاوه بر این شواهدی که از کتاب مقدس ذکر شد، نمونه‌های بسیار زیادی نیز وجود دارند که به خاطر اینکه نوشته طولانی نشود از بیان آن اجتناب شد. حال آیا بهتر نیست که مسیحیان عقیده صحیح و عقلانی تقیه را پذیرفته و از شبهه سازی و ربط دادن دو موضوع بی‌ربط و متفاوت جواز کفر و تقیه بپرهیزند؟

پی‌نوشت:
[1]. جامع احاديث الشيعه، زير نظر آيةاللَّه بروجردى، انتشارات مدینه العلم، قم، ج 14، ص 510.
[2]. ترجمه الميزان، موسوى همدانى سيد محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، ج‏12، ص: 510.
[3]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، پیدایش 12: 11_13.
[4]. همان، متی 9: 30_31.
[5]. همان، متی 16: 13-20.
[6]. همان، متی 26: 69-74.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 3 =
*****