مقدس اردبيلى و پرهيز از فخر فروشى و مباهات
نقل شده بعضى اوقات مى شد كه ملا عبدالله شوشترى آن مرد با تقوى از مقدس اردبيلى مسائلى را مىپرسيد و مسائل طرح شده بين آن دو عالم مورد بحث واقع مىشد، بسا مى شد كه ناگاه مرحوم اردبيلى در بين گفتگو سكوت اختيار مىكرد يا اظهار مىداشت اين بحث باشد تا به كتاب مراجعه كنم، سپس دست شوشترى را گرفته و بسوى بيرون شهر به راه مى افتاد تا از محدوده شهر به نجف خارج شده به جاى خلوتى مى رسيدند، در اين هنگام مقدس اردبيلى رو به شوشترى كرده مى گفت: آن مساله چه بود و مساله را مورد بحث قرار داده و تحقيقات خود را در اطراف آن بيان مىكرد، وقتى مرحوم شوشترى با تعجب مىپرسيد: شما كه به اين خوبى مطلب را مىدانستيد چرا آنجا مطرح نفرموديد؟ پاسخ داد: آنجا گفتگوی مان در حضور مردم بود و اين احتمال وجود داشت كه ما بخواهيم با همديگر جدل كرده و بر يكديگر در بحث غلبه كنيم ولى اينجا كسى جز خداى متعال نيست و از فخر فروشى و مباهات و اظهار فضل به دور هستيم.
در سال گرانى مقدس اردبيلى تمامى طعام هاى خود را با فقرا تقسيم مى كرد و براى خودش نيز مثل سهم يک فقير بر مىداشت تا وقتى زوجه اش برآشفت و با پرخاش گفت: در مثل چنين سال فرزندان خود را بى آذوقه مىگذارى كه در نتيجه محتاج به سوال مردم باشند.
مقدس چيزى نفرمود و طبق معمول به مسجد كوفه براى اعتكاف رفت، روز دوم يک مردى آرد و گندم خوبى به خان هاش آورده گفت: صاحب خانه اين را فرستاده و خودش هم در مسجد كوفه در حال اعتكاف به سر مىبرد، وقتى محقق كه اصلا از قضيه بى اطلاع بود به خانه آمد و از جريان آگاه شد دانست كه از جانب خدا است و لوازم حمد و شكر الهى قيام نمود.
نویسنده: داستان های تبلیغی، علی گلستانی همدانی
منبع: سایت ذی طوی