چرا خواستگارهایم پشیمان می شوند؟

پرسش: چند نفر به خواستگاریم آمدند ولی همه پشیمان شدند و ادامه ندادند؛ دیگه خسته شدم؛ شما بگید چرا اینجوری میشه و من باید چکار کنم؟

پاسخ:  خواهر گرامي؛ از اعتماد و ارتباط تان با اين مركز سپاسگزاريم.
در پاسخ به آنچه به عنوان انصراف و پشيماني خواستگارانتان مطرح كرده ايد توجه تان را به مطالب زير جلب مي كنم به اين اميد كه بتواند براي كاستن از دغدغه هاي فكري تان به شما كمك كند و گره اي از كار شما باز كند.
1. اولين نكته اي كه لازم است آن را تذكر دهيم اين است كه داشتن خواستگارهاي متعدد و بي نتيجه ماندن آنها بايد شما را به تفكري دقيق تر و موشكافي موضوع وا دارد. از شما مي خواهم براي دقايقي صادقانه با خود بينديشيد. تمام ابعاد رفتار، كردار و منش خود و خانواده تان را در نظر بگيريد.دقيق باشيد. اگر در ميان تفكرات خود به مورد يا مواردي رسيديد كه حدس ميزنيد عامل پا پس كشيدن خواستگارانتان است، سعي در اصلاح آنها داشته باشید تا انشاءالله در موارد بعدي خواستگاري رفع شده باشند.
2. انصراف خواستگار هميشه به معناي وجود مشكل در دختر و يا خانواده وي نيست، بلكه ممكن است دلايل ديگري داشته باشد. گذشته از آن خواستگاري، يعني همين كه مي آيند و مي روند و در خيلي از اوقات هر گروهي به علل مختلفي پسند نمي كنند. امروزه بسياري از خواستگاري ها برعكس گذشته ها جدي نيست؛ زيرا يا پسرها و خانواده هايشان به علل مختلف از ازدواج مي ترسند (كه اكنون در مقام بيان آن ها نيستيم)، يا وسواس پيدا كرده و نمي توانند به سادگي قانع شوند يا ... . لذا برخی خواستگاري ها با عزم جدي نيست و كار سست هم زود رها مي شود و پيگيري نمي شود.
3. در فرآيند خواستگارى، همان‏طور كه خانواده دختر از ويژگى‏ هاى خانوادگى، اخلاقى و ... پسر تحقيق مى‏ كنند تا با شناخت كامل و دقيقى كار انجام گيرد، خانواده پسر نيز در مراحل خواستگارى و پس از آن از خانواده دختر و خصوصيات اخلاقى و رفتارى دختر تحقيق و تفحص مى‏ كنند و اين امرى لازم و ضرورى است و چه بسا خانواده پسر پس از خواستگارى، در تحقيقاتشان به نقطه‏ ضعف‏ هايى در وجود شما يا خانواده محترم تان رسيده ‏اند و آن را متناسب با وضعيت خانوادگى خود نيافته ‏اند و در نتيجه، امر را پى‏گيرى نكرده ‏اند. بنابراين تلاش كنيد اين نكات و موانع را شناسايي كرده و در صدد رفع آنها برآييد.
به طور خلاصه برخي از دلايلي كه ممكن است باعث تأخير در ازدواج شوند عبارتند از :
1. قصور و يا تقصير اعضاي خانواده، 2. مشكل جسمي، نقص عضو و يا نقص جدّي در زيبايي دختر، 3. مشكل اخلاق دختر يا خانواده اش، 4. محل زندگي نامناسب نظير محلّه بدنام و يا جرم خيز، 5. ضعف در روابط اجتماعي نظير انزواجويي دختر، 6. نداشتن كفويت و تناسب، 7. خصوصيات شخصيتي مانند درونگرايي، 8. كمالگرايي دختر. لذا سعي كنيد موانع را شناسايي و برطرف كنيد.

*** چند نكته مهم :
1. با دقت به بررسي موانع ازدواج خود بپردازيد و از اين موانع ليستي تهيه كنيد سپس با تمام وجود سعي در برطرف كردن اين موانع داشته باشيد. چنانچه برطرف كردن اين موانع را از توان خود خارج مي دانيد از افراد آگاه و دلسوز كمك بگيريد.
2. اين نكته را باور داشته باشيد و همواره به خود و اطرافيانتان گوشزد نماييد كه سن من براي ازدواج به هيچ عنوان دير نشده. اين نكته را به هيچ‌ عنوان خود فريبي قلمداد نكنيد . به يادآوري هر روزه اين نكته ملتزم باشيد.
3. خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد. همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نكنيد. چه بسا زنان بسيار تأثيرگذاري در جامعه بوده اند كه در پرتو تحصيل و اشتغال مولد به خانه بخت واقعي خود راه يافته اند.
4. ضمن رعايت حجاب و مسائل شرعي، سعي كنيد با اقوام و خويشان و دوستان ارتباط بيشتري داشته باشيد و در جلسات خانوادگي و خويشاوندي حضوري فعال داشته باشيد خصوصا در مجالس زنانه با ظاهري آراسته و زيبا حاضر شويد.
5. به سر و وضع و آراستگي ظاهري خود بيشتر برسيد و از شلختگي اجتناب كنيد. البته با رعايت حلال و حرام و اجتناب از خودآرايي در مقابل نامحرم.
6. اگر در ميان اطرافيان خود پسري را مي شناسيد كه با ملاك هاي شما مطابقت دارد مي توانيد از واسطه اي امين و رازدار بخواهيد كه بدون اينكه از مطلع بودن شما از موضوع چيزي بگويد شما را به ايشان براي ازدواج پيشنهاد كند.
7. صبور باشيد و با توكل بر خدا و اطمينان به او، دعا کنید و از او کمک بخواهید و در اين راه سستي و نااميدي به خود راه ندهيد.
8. زندگي تان را شلوغ كنيد. براي مشغول كردن ذهن تان و شلوغ كردن زندگي تان راه هاي ديگري پيدا كنيد. درست است كه هر تعلقي در زندگي جاي خودش را دارد و هيچ چيز نمي تواند جاي يك همراه خوب را براي شما پر كند اما اگر از تك بعدي بودن دست برداريد و مشغوليت هاي ديگري براي خودتان ايجاد كنيد خيلي چيزها تغيير مي كند. سعي كنيد كار مورد علاقه تان را پيدا كنيد و آن را جدي بگيريد، براي زندگي تان دليلي پيدا كنيد. اين دليل مي تواند كار، تحصيل، دوستان ، خانواده يا هر چيز ديگري باشد. همانطور كه گفتيم اين موارد نمي تواند جاي يك رابطه حمايت گرانه و عاطفي را پر كند اما اگر شما زندگي تان را پوچ و بي معنا نبينيد و دلايل زيادي براي افتخار كردن به خود و زندگي تان داشته باشيد، حال تان خيلي بهتر از حالا مي شود.
برگرفته از سایت پرسمان