عوامل پيدايش بدعت چیست؟

12:20 - 1396/06/07

از عواملی باعث پيدايش بدعت شد تقدس جاهلانه بعضى از مقدس مآبان بود كه از روى ناآگاهى اعمالى را انجام مى دادند و به شرع نسبت مى دادند، عامل دوم پيدايش بدعت، تعصب هاى نارواى بدعت گذار، نسبت به عقايد موروثى از نياكان است كه در ميان آنان زندگى كرده و سبب مى شود كه عده اى خود را به گناه آلوده كنند.

پرسش: عوامل پيدايش بدعت چیست؟

در معناى اصطلاحى بدعت گفتيم بدعت به معنى افزودن چيزى بر دين و يا كاستن از آن مى باشد حال اين سؤال پيش مى آيد كه چرا گروهى دست به اين كار مى زنند و انگيزه بدعت گزار از بدعت چيست؟
اسباب و انگيزه هاى بدعت فراوان است كه به چند سبب اشاره مى كنيم:
1. تقدس جاهلانه
يكى از عوامل واسبابى كه باعث پيدايش بدعت شد تقدس جاهلانه بعضى از مقدس مآبان بود كه از روى ناآگاهى اعمالى را انجام مى دادند و به شرع نسبت مى دادند، به عنوان نمونه:
1.عثمان بن مظعون از صحابه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) است كه روزها روزه مى گرفت، شب ها هم عبادت مى كرد و خودش را به زحمت انداخته بود و با همسرش نزديكى نمى كرد همسرش جريان را به عرض پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) رساند، پيامبر عثمان بن مظعون را خواست و فرمود اين چه كارى است كه تو مى كنى من هم كه پيامبر و رهبرم شب مى خوابم و با همسر نزديكى مى كنم.( [583])
عثمان بن مظعون به خاطر ناآگاهى فكر مى كرد اين نوع كار خيلى خوب است لذا جهل او را وادارِ به بدعت كرده بود.
2.رسول گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) مردى را ديد كه در زير آفتاب ايستاده است فرمود: چه شده است؟ گفتند: نذر كرده كه سخن نگويد و زير آفتاب بنشيند و روزه بگيرد، حضرت فرمودند: به او بگوييد سخن بگويد، زير سايه برود و با مردم نشست و برخاست كند، ولى روزه خود را به پايان ببرد.( [584])
خلاصه پيامبر به او گفتند اين كار اشتباه است و در شريعت من روزه سكوت وجود ندارد.
3.نمونه ديگرى از تقدس جاهلانه بدعت گزارى كه به انگيزه تقرب بيشتر به خدا انجام شد در آيه اول سوره مباركه حجرات مطرح شده است كه خداوند متعال مى فرمايد:
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ) ( [585]) .
اى افراد با ايمان بر خدا و بر پيغمبر پيشى نگيريد.
مراد از ( لاَ تُقَدِّمُوا) اين نيست كه در راه رفتن بر پيامبر پيشى نگيرند، بلكه مراد اين است كه در انديشه و عقيده پيشى نگيريد.
در شأن نزول اين آيه نقل شده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در روز دهم از سال هشتم هجرت در ماه مبارك رمضان از مدينه به قصد فتح مكه حركت كردند در ميان سپاهيان او، سواره و پياده، فراوان بود. آنگاه كه به نقطه اى به نام «كراع الغميم» رسيدند، كاسه آبى خواست و آن را در بين نماز ظهر و عصر نوشيد و امر كرد كه ديگران نيز روزه خود را بشكنند ولى گروهى به خيال اينكه روزه در سفر كه با رنج بيشترى همراه است، ثواب فزون ترى دارد، از شكستن روزه خوددارى كردند، رسول گرامى اسلامى(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند آنان گنه كارند.( [586])
2. تعصب هاى ناروا
عامل دوم پيدايش بدعت، تعصب هاى نارواى بدعت گذار، نسبت به عقايد موروثى از نياكان است كه در ميان آنان زندگى كرده است و سبب مى شود كه عده اى خود را به گناه آلوده كنند.
اين عامل مثل عامل اول نيست كه جاهلانه باشد بلكه عالمانه است و با كمال آگاهى حاضرند اين بدعت را ايجاد كنند كه در اين جا به تبيين نمونه هايى از تاريخ مى پردازيم.
1.نمونه اول مسئله فتح طائف، توسط پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) است كه ايشان بعد از فتح مكه، براى فتح طائف به آنجا رفت ولى چون طائف ديوار بلندى داشت و امكان اين كه بتوانند ديوار را بشكافند و داخل طائف شوند نبود چون هر كس مى خواست ديوار را بشكافد از بالا آتش مى ريختند و مى سوخت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از فتح آنجا منصرف شد و به مدينه برگشت; مردم طائف، مردم تاجرى بودند; و چون ديدند همه شبه جزيره عربستان مسلمان شدند تصميم گرفتند آن ها هم مسلمان شوند لذا هيئتى را به نام نمايندگان طائف به حضور رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرستادند و خواهان پيوستن به مسلمانان شدند اما به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) گفتند بايد بين ما و شما پيمانى بسته شود. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به امام على(عليه السلام) فرمودند على جان ببين اين ها چه مى گويند پيمانشان را بنويس تا من امضاء كنم.
نمايندگان طائف گفتند ما حاضريم اسلام بياوريم اما مشروط بر اينكه:
اولاً : ربا كه در اسلام حرام است و مى فرمايد ( احلّ الله البيع و حرّم الربا)( [587]) براى ما حلال باشد.
ثانياً : زنا آزاد باشد.
ثالثا : وجوب نماز از ما برداشته شود.
رابعاً : تا يك سال و نيم بتخانه هاى ما براى زنان سرپا باشد.
امام على(عليه السلام) حاضر به نوشتن اين شروط نامشروع نشد، لذا آن ها به فردى اموى گفتند بنويسد سپس به محضر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) تقديم كردند.
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) روى مصالحى توانايى خواندن و نوشتن نداشت. چون اگر خدا اين توانايى را به او مى داد دشمنان اين را وسيله تهمت قرار مى دادند لذا اين نعمت را خداوند به او نداد تا مورد تهمت قرار نگيرد و نگويند كه آئين خودش را از تورات و انجيل گرفته است ولى در مقابل نعمت برترى به او عطا نمود كه بدون خواندن و نوشتن از تمام محتويات انجيل و تورات آگاه بود.
لذا رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بدون خواندن متن پيمان هيچ كدام از شرايط را نپذيرفت و در مقابل شرط اول كه حليت ربا باشد فرمودند: ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِىَ مِنَ الرِّبَا) ( [588]) و در برابر شرط دوم كه آزادى عمل جنسى زنان بود حضرت فرمودند: ( وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَا إنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً) ( [589]) و در جواب اين شرط كه نماز بر آن ها واجب نباشد فرمودند «لا خير فى دين لا صلاة فيه» ( [590]) و در مقابل شرط چهارم فرمودند: اصل اين شرط قابل ذكر نيست چون اصلاً هدف من برچيدن بتخانه ها مى باشد لذا نامه را پاره و دور انداختند.( [591])
2.نمونه ديگرى از تعصب جاهلانه اى كه سبب پيدايش بدعت شد تعصب جاهلانه عمر بن خطاب بود كه هنگامى كه به خلافت رسيد مصلحت شخصى را بر دين مقدم كرد و متعه زنان و جمع بين عمره تمتع و حج را ممنوع اعلام كرد.

برگرفته شده از سایت پرسش و پاسخ نهاد رهبری.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 3 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.