يأجوج و مأجوج

13:00 - 1392/02/04
در مورد يأجوج و مأجوج توضيح دهيد. آيا آنها هم اكنون زندگي ميكنند؟ چه نوع موجوداتي هستند؟ آيا مانند انسانها هستند، در كدام قسمت كره ي زمين زندگي ميكنند؟
ذوالقرنین در قرآن

در مورد يأجوج و مأجوج توضيح دهيد. آيا آنها هم اكنون زندگي ميكنند؟ چه نوع موجوداتي هستند؟ آيا مانند انسانها هستند، در كدام قسمت كره ي زمين زندگي ميكنند؟ با توجه به اينكه خداوند در روز قيامت، افراد را مجازات ميكند، چرا موجوداتي مانند يأجوج و مأجوج را در آخرالزمان ميفرستد تا افراد را از بين ببرند؟

پاسخ:

ماهيت يأجوج و مأجوج در مورد اينكه يأجوج و مأجوج چه موجوداتي هستند، آنچه از آيات قرآن كريم فهميده ميشود اين است كه آنها نيز انسان ميباشند كه به اقوام و قبايل ديگر حمله كرده و به قتل و غارت آنها ميپرداختند.
از جمله دلايل و شواهد اين مسئله ميتواند اين آيه ي شريفه باشد: قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلي أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا(1) «آن گروه به او گفتند: اي ذوالقرنين! يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد ميكنند. آيا ممكن است ما هزينه اي براي تو قرار دهيم كه ميان ما و آنها سدي ايجاد كني».
دراين آيه از ضمير «هُم» استفاده شده است. ضمير «هُم» براي انسان و صاحب عقل آورده ميشود و اين مسئله، نشان از موجودات بشري بودن آنان ميدهد. به علاوه، ساختن سد ميتواند از حمله ي انسانها مانع شود. نه بقيه ي موجودات. علامه ي طباطبايي (ره) نيز معتقدند كه آنها قوم مغول ميباشند.(2)
در روايات، اين مطلب صريحتر و واضحتر، بيان گرديده و آنان را دو شاخه و دو قبيله از فرزندان يافث بن نوح شمرده است. از جمله در حديثي كه در تفسير صافي از امام هادي عليه السلام نقل شده است كه آنان فرزندان «يافث» بوده اند.(3)

محل سكونت يأجوج و مأجوج از گفت وگوي ذوالقرنين و مردمي كه او به سرزمين آنان سفر كرده بود - و در قرآن بدان اشاره شده است - فهميده ميشود كه يأجوج و مأجوج، در همين كره ي زمين زندگي ميكرده اند و محل زندگي آنان، در پشت دو كوه بوده است كه ميان آن دو كوه، تنگه اي قرار داشت و ذوالقرنين براي جلوگيري از عبور آنان از آن تنگه، سدي را بنا كرد.
حال در اين كه آن دو كوه و تنگه در كجاي كره ي زمين قرار دارد، ميان مورخان و مفسران اختلاف است. عده اي را عقيده بر اين است كه در شمال غربي آسيا قرار دارد(4) و شواهد جغرافيايي و تاريخي نيز براي اين مطلب ارايه داده اند. از جمله، وجود سلسله كوه هاي بلند ميان درياي خزر و درياي سياه كه شمال و جنوب را از هم جدا ميكند و وجود تنگه ي معروف «داريال» در بين آنها كه در آنجا ديوار آهني قديمي نيز وجود دارد كه به عقيده ي بعضي، همان سد ذوالقرنين است.

آنان در طول تاريخ خود، بارها به مناطق هم جوار حمله نموده و به قتل و غارت و ويرانگري پرداخته اند. يك بار به كشور چين، بار ديگر از طريق تنگه ي داريال به قفقاز و ارمنستان و شمال ايران و دگر بار، بعد از بناي سد، به شمال اروپا و در قرن چهارم ميلادي به زمامداري آتيلا، به روم حمله ور شدند كه باعث از بين رفتن تمدن و امپراطوري رم شد و آخرين حمله ي آنان، به زمامداري چنگيز خان بود كه در قرن 12 ميلادي به كشور ايران و ممالك اسلامي و عربي صورت گرفت و در اين حمله بسياري از شهرها، از جمله بغداد ويران شد.
با توجه به اين شواهد، محل زندگي يأجوج و ماجوج، بايد در مناطق مغولستان بوده باشد و اگر ذوالقرنين، همان كورش كبير باشد، مردم قفقاز، هنگام سفر كورش به منطقه ي آنان، تقاضاي جلوگيري از حمله ي آنان را نمودند و او نيز اقدام به ساختن سدّ معروف ذوالقرنين كرد.

اگر مراد از يأجوج و مأجوج، قوم مغول باشد، آنان هم اكنون نيز در كره ي زمين زندگي ميكنند.
براي اطلاع بيشتر در مورد ذوالقرنين و يأجوج و ماجوج و محل سكونت آنها، ميتوانيد علاوه بر رجوع به كتابهاي تفسير، به كتاب «ذوالقرنين يا كورش» كبير نوشته ي ابوالكلام آزاد مراجعه نماييد.

مجازاتها در آخر الزمان در رابطه با اين بخش از پرسش كه با وجود مجازات افراد در قيامت، چرا خداوند متعال يأجوج و مأجوج را براي از بين بردن افراد ميفرستند؟ بايد گفت: يكي از سنتهاي الهي كه در قرآن كريم نيز مكرّر بيان شده است، مجازات انسانها به وسيله هاي گوناگون در همين دنيا بوده است. از قبيل انداختن سنگ ريزه توسط ابابيل، براي نابودي اصحاب فيل كه قصد تخريب خانه ي خدا را داشتند. باد، براي نابودي قوم عاد.(5) صاعقه ي ويرانگر براي نابودي قوم ثمود.(6) و...

بنابراين، هيچ بُعدي ندارد كه در آخرالزمان نيز خداوند براي مجازات بندگان گناه كار، يأجوج و مأجوج كه اقوامي غارتگر و بيرحم هستند را بر آنان مسلط كنند و بدين وسيله به سرنوشت اعمال خود گرفتار كند.
در واقع اين بخش از سوال به بحث رجعت اشاره دارد كه يك بحث بسيار جدي است كه ريشه ي قرآني و روايي و تاريخي دارد و در جاي خود قابل تحقق خواهد بود.

پی نوشت:

1. كهف: 94.
2. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 13ص 395.
3. فيض كاشاني، محسن، تفسير الصافي، ج 3، ص 363.
4. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 13، ص 395. و مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، ج12، ص 550.
5. ر. ك: الحاقه: 6 و 7.
6. ر. ك: الحاقه: 5.

منبع:مرکز مدیریت حوزه های علمیه مرکز مطالعات و پاسخگوئی به شبهات

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 5 =
*****