تقیه عملی بر گرفته از قرآن است و انجام آن به حکم قرآن و عقل کاری ضروری و پسندیده است.
تقیه در لغت به معنای پنهان کردن و در اصطلاح عملی که فرد با پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاداتش، به منظور دوری از ضرر دینی یا دنیایی انجام دهد؛ اطلاق می شود.[تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۷] عملی که در صدر اسلام هم جاری بود. مثلاً عمار، به وسیله آن جان خود را حفظ کرد. البته وی دچاردلنگرانیهایی شد و خداوند با عبارت «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ[نحل/۱۰۶] قلبش به ايمان اطمينان دارد.» درستی عمل وی را بیان داشت.
همواره پنهان کردن عقیده راسخ قلبی، سخت بوده و از این روست که احادیثی در سفارش به این عمل بیان شده، مثلاً از پیامبر، امام صادق و امام هادی(علیهمالسلام) چنین مفهومی را میبینیم: «إنَّ تارِكَ التَّقیَّهَ كَتارِكِ الصَّلاهِ؛ همانا ترک کننده تقیه مانند ترک کننده نماز است.»[من لا يحضره الفقيه، ج٢، ص١٢٧] متأسفانه برخی از اهل سنت با دست مایه قرار دادن این حدیث و در تهمتی آشکار بیان میکنند که تقیه از اصول دین شیعه است. در حالی که هرگز چنین نبوده و شیعیان بر اساس حکم قرآن، حدیث، عقل و اجماع تقیه را برای حفظ ضررهایی بسیار سنگین بکار میبرند. از جهت دیگر میبینیم که خود اهل تسنن نیز این حدیث را از پیامبر نقل کردند که حضرت فرموده: «لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّهَ لَهُ؛ کسی که تقیه نکند؛ دین ندارد.»[جامع الاحادیث، ج۱۶، ص۳۹۰] حال آن تهمت بزرگ چرا به شیعیان منتسب شده، پرسشی بیجواب است!
پینوشت:
۱- تصحیح اعتقادات الامامیه، مفید، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ق، ص۱۳۷.
۲- من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، جامعه المدرسین حوزه علمیه، قم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۱۲۷.
۳- جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، سیوطی، دارالفکر، لبنان، ج۱۶، ص۳۹۰، ح۱۷۰۸۱.