- روایات تحریف قرآن در کافی مورد قبول علمای شیعه نیست.
در اصول کافی جناب کلینی روایاتی وجود دارد که در نظر اول القاء تحریف قرآن را میکند.
در حالی که عالمان شیعه به اتفاق قرآن موجود را همان قرآن نازل بر رسول خدا میدانند که بدون کم و زیاد به دست ما رسیده و روایات دلالت کننده بر تحریف و حذف شدن قرآن را قبول ندارند و آن روایات را هر چند از لحاظ سند هم معتبر باشند، در برابر آیات و روایات دلالت کننده بر عدم تحریف قرآن، چیز قابل توجهی نیست. کسانی که به جمعآوری و نوشتن کتب احادیث پرداختهاند هدفشان جمع آوری احادیثی است که حداقل ملاکهای اعتبار حدیث را دارند هرچند این احادیث با اعتقاد نویسنده منافات داشته باشد باز آن حدیث را در کتابش میآورد مثل احادیث تحریف قرآن.پس
اولا: شیوه مرحوم کافی بر ارزیابی و نقد روایات نیست.
ثانیا: ذکر روایات در کتاب روایی هرگز بیانگر اعتقاد مولف به تک تک مضامین آن روایات نیست.
ثالثا: بزرگان عالم تشیع که پس از کلینی میزیستند، هیچ کدام از روایات کافی و نیز عناوین ابواب آن، تحریف قرآن را استنتاج نکردهاند. شیخ صدوق، شیخ مفید و دیگران به نقد یا تأویل احادیث تحریف قرآن پرداختهاند.
رابعا: کلینی معتقد است به قاعده «عرضه روایات به قرآن» یعنی رد روایاتی که مخالف قرآن است. روایات تحریف قرآن مخالف با نص آیه 9 سوره حجر است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»: «ما قرآن را نازل کردهایم و ما نگهدار آن هستیم.» بنابراین آن روایات رد میشوند. در نتیجه نسبت تحریف قرآن به کلینی و شیعیان درست نیست.