تحريف در اصطلاح قرآنشناسى داراى اقسامى مانند: تحريف با تعويض كلمات؛ يعنى برداشتن كلمهاى و جايگزين كردن کلمهای؛ تحريف به زياده؛ يعنى، افزودن كلمه يا جملهاى به آيات قرآن؛ تحريف به نقيصه؛ يعنى، ساقط كردن كلماتى از قرآن.
پرسش: آیا تحريف در اصطلاح قرآنشناسى داراى اقسامى است؟
تحريف در لغت از ريشه «حرف» به معناى كناره، جانب و اطراف يك چيز گرفته شده و تحريف چيزى، كنار زدن و كج كردن آن از جايگاه اصلى خود و به سوى ديگر بردن استا: محمد هادى معرفت، مصونيت قرآن از تحريف، ترجمه محمد شهرابى، (قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه، چاپ اول 1376)، ص 19..
تحريف در اصطلاح قرآنشناسى داراى اقسامى است از جمله:
1. تحريف با تعويض كلمات؛ يعنى، برداشتن كلمهاى و جايگزين كردن آن با كلمهاى ديگر؛
2. تحريف به زياده؛ يعنى، افزودن كلمه يا جملهاى به آيات قرآن؛
3. تحريف به نقيصه؛ يعنى، ساقط كردن كلماتى از قرآن و يا اعتقاد به اينكه كلمه، آيه يا سورهاى از قرآن كريم ساقط شده است. ديگر اقسام آن عبارت است از: 1. تحريف معنوى، 2. تحريف موضعى، 3. تحريف در قرائت، 4. تحريف در لهجه و گويش جهت آگاهى بيشتر نگا: همان، صص 26 - 22..
هيچ يك از اين اقسام، به ساحت قرآن كريم راه ندارد. اساساً تحريف كتاب آسمانى، بدين معنا است كه اين تغييرات به گونهاى انجام پذيرد كه ديگر كلام الهى، به درستى شناخته نشود و از دسترس بشر خارج گردد و يا چيزى به عنوان كلام خدا شناخته شود كه سخن او نيست. مصونيت قرآن از تحريف، به معناى «ماندگارى» متن اصلى قرآن و آشنايى با آن در ميان مردم است؛ به گونهاى كه هيچگاه مسلمانان و ديگر جوامع بشرى، از شناخت و دسترسى به متن اصلى آن محروم نشده و كلام خدا را از غير آن با وضوح و آشنايى كامل تميز خواهند داد.
اين به معناى آن نيست كه بدخواهان از تغيير و تصرف در الفاظ قرآن، به هر شكلى ناتواناند؛ بلكه خيانت بدخواهان به نتيجه نمىرسد و براى مسلمانان شناخته شده و خنثى است. تحريف قرآن در اينترنت نيز از اين قاعده مستثنا نيست و خيانت آنان، براى عموم آشكار مىشود و هيچگاه نمىتوانند با اين گونه ترفندها، متن اصلى قرآن را تغيير دهند.
به طور كلى در رابطه با تحريف ناپذيرى قرآن، دلايل متعددى اقامه شده است كه از جمله آنها «گواهى تاريخ» است. پژوهشهاى تاريخى و مقايسه بين قرآنهاى موجود و قرآنهاى صدر اسلام، نشان مىدهد كه حتى يك كلمه از اين كتاب الهى، كم يا زياد نشده است.
اينجا به بيان بخشى از آنها به طور اختصار اكتفا مىكنيم:
1. برهان حكمت؛ قرآن شناسى، ج 1، ص 216.
خداوند آخرين كتاب آسمانى خود را به نام قرآن، براى هدايت بشر فرستاده است. خداوند ديگر نه كتابى مىفرستد و نه پيامبرى؛ بنابراين قرآن اولين و آخرين منبع هدايت بشر تلقى مىشود. تحريف چنين كتابى برابر با عدم حفظ خداوند و مساوى با گمراهى بشر است و اين با حميد و حكيم بودن خداوند سازگار نيست. بنابراين خداوند خود به مقتضاى حكيم بودنش اين كتاب را حفظ
مىكند.
2. برهان اعجاز
اين دليل به تعبير علامه طباطبايىسيد محمد حسين طباطبايى، قرآن در اسلام، ص 117. بهترين و متقن ترين دليل براى صيانت قرآن در زمان كنونى به شمار مىرود. تقريرش اين است كه همان وجوه اعجازى كه براى قرآن زمان رسولاللَّه وجود داشت (مثل تحدى، فصاحت و بلاغت و زيبايى الفاظ آن، روحانى و معنوى بودن آن، هدايت انسان به سوى حق، صدق مطلق مطالب آن و
بالاخره خيلى از اوصاف ديگر) بر همين قرآن كنونى منطبق و يافت مىشود. بىترديد در صورتى كه بين اين فاصله زمانى كمترين نقصان و يا اضافهاى در آن به وقوع مىپيوست، به طور يقين ديگر از آن اوصاف خبرى نمىماند و حال آنكه همه آنها در قرآن كنونى باز هم يافت مىشود.
3. برهان خاتميت
قرآن از طرفى، در چندين جا تصريح مىكند كه كلام خدا و سند نبوت است و كتاب اسلام به شمار مىآيدمانند آيه 34 سوره طور و آيه 88 سوره اسراء(17). و از طرف ديگر، دين اسلام را دين خاتم معرفى مىكندمانند آيه 85 سوره آل عمران و آيه 40 سوره احزاب.. روشن است كه معناى خاتميت، مصونيت از تحريف است. اما سخن در اين است كه چه چيزى از دين بايد مصون از
تحريف باشد؟ يقيناً آنچه به نام دين و مجموعه هدايت الهى براى يك پيامبر نازل گشته است؛ يعنى، كتاب او بايد مصون از تحريف باشد و اين شرط لازم مصونيت دين از تحريف استهمان، ص 66 و درباره خاتميت ر.ك : مجموعه آثار استاد مطهرى، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 153)..
4. برهان تحدى دائمى
قرآن در همه زمانها و مكانها و حتى در زمان حاضر، توان و قدرت فكرى و ذهنى بشر را براى همانندسازى به مبارزه فرا مىخواند. اما بشر حاضر مثل انسانهاى گذشته، عاجزانه در مقابل آن شكست را پذيرا مىشود. از اين ناتوانى موجود به راحتى مىتوان پى برد كه حتى قرآن كنونى به تحريف دچار نشده است.
5. برهان جامعيت
قرآن در راستاى هدايت و راهنمايى بشر، از بيان چيزى كه لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذارى نكرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشتهها داراى اين صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنين صفتى است، چگونه مىتوان احتمال نقصان يا زيادت را در آن داد؟ بنابراين قرآن كنونى از هر گونه تغييرى مصون است.
6. برهان تواتر
تمام آيات و سورههاى كنونى قرآن مجيد، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سينه به سينه به طور همگانى توسط مسلمانان نقل گرديده است. اين تواتر منطقى، دلالت مىكند هيچ كلمه و آيه يا سورهاى، نه از قرآن كاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراين قرآن كنونى با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحريفى سالم است.
7. شيوه وحيانى قرآن
اين برهان مبتنى بر نوع نگرش مسلمانان بر مسئله وحى و تمايز مسيحيان از آن است. مسلمانان معتقدند وحى در واقع تكلم و گفتار لفظى خداوند است كه به وسيله جبرئيل به پيامبرصلى الله عليه وآله مىرسيد و پيامبرصلى الله عليه وآله موظف بود عين همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسيحيان بر اين باورند كه وحى در حقيقت انكشاف خدا و تجربه انسان است كه در بشر تجلى
مىكند و اين عامل انسانى است كه آن را در مقام بازگو تعبير مىكند و لذا ممكن است در تعبير آن مرتكب اشتباه هم بشود. روشن است كه طبق نگرش اول به يقين الفاظ قرآن نمىتواند از نقش عامل انسانى متأثر شود. از اين رو، چارهاى جز پذيرفتن تحريف ناپذيرى قرآن بر اساس ديدگاه مسلمانان در بين نمىماند.
8. شيوه بيانى قرآن
قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جويان، بيش از آنكه به نام اشخاص بپردازد به بيان شاخصها توجه كرده است و به استثناى تصريح نام ابولهب و همسرش، به موارد جزئى نپرداخته است. و اين يكى از تمهيدات الهى در مصونيت قرآن است كه به نوبه خود باعث گرديده، براى كسى انگيزه كتمان يا تحريف آيات پيش نيايد و بهانهاى براى دسيسه حاكمان به طور
آشكار نباشد.
9. شيوه نزول قرآن؛ كيهان انديشه، شماره 28، مقاله تحريف ناپذيرى قرآن، علامه مرتضى عسكرى.
يكى از تمهيدات الهى براى مصون ماندن قرآن، نزول تدريجى آن، آن هم با سبك و برنامهاى ويژه است. در مدت تقريباً 23 سال، آيات قرآن به دو شكل نازل شده است. آياتى كه در آغاز بعثت در مكه نازل گرديده، آياتش كوتاه و موزون است؛ مانند «وَ الضُّحى وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى...» و يا «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ...». اين مقاطع كوتاه و
موزون در حفظ آيات، تأثير بىشائبهاى داشته است، آن هم در ميان مردم روزگارى كه امى بودهاند. اما در سالهاى بعد، آيات و سورههاى بزرگترى در مدينه نازل شده است؛ زيرا در مدينه، هم آرامش بيشترى براى مسلمانان بوده و هم امكانات نوشتن و ثبت آيات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدريجى قرآن، اين نتيجه را داشت كه وقتى حتى چند آيه نازل مىشد، پيامبر آن را براى
مسلمانها مىخواند (و آنان نيز حفظ مىكردند) و بعد آيهاى ديگر نازل مىگشت.
10. شيوه تعليم قرآن
در تاريخ قرآن مهم است بدانيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله چگونه آيات را به مردم مىخوانده و آنها را تعليم مىداد؟ راوى مىگويد: پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه هر بار ده آيه به ما مى آموخت. ما ده آيه را ياد مىگرفتيم، سپس ده آيه ديگر و... براى مثال، يكى از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعليم قرآن مىداده است. به اين شكل كه آنها را به گروههاى ده نفرى تقسيم كرده
بود و هر ده نفر يك ناظر داشته اند كه مجموع اين ناظران و سرگروهها 160 نفر مىشدند. افزون بر آنابو عبدالله زنجانى، تاريخ القرآن، ص 42، موسسه الاعلمى، بيروت. به شهادت تاريخ، در صدر اسلام عده زيادى از مسلمانان - كه تعداد آنان را تا 43 نفر نوشتهاند به دستور پيامبرصلى الله عليه وآله هر آيه و يا سورهاى كه نازل مىشد، بلافاصله مىنوشتند؛ از جمله معروفترين
اصحاب پيامبر كه به نوشتن قرآن اهتمام خاصى مىورزيدند، حضرت علىعليه السلام و زيد بن ثابت بودند.
11. اهتمام مسلمانان
بىشك از اهتمام پيامبرصلى الله عليه وآله بر قرائت قرآن و تحفيظ آن بر مسلمانانجامعه آن روز فضيلت بزرگى براى حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در اين جهت بر يكديگر سبقت مىگرفتند. معاشرت و انس با قرآن، جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشكلات خود به آن مراجعه مىكردند. تقدّس و فضيلت يافتن قرآن نزد مسلمانان، اين نتيجه را به دنبال داشت كه
كسى نمىتوانست ايده تغيير قرآن را در سر بپروراندمحمدتقى مصباح يزدى، قرآن شناسى، ج 1، ص 215، (نشر مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى)..
اهتمام به نگهدارى و حفظ قرآن كريم در ميان مسلمانان به اندازهاى بود كه پس از نبى اكرم و در زمان خلافت ابوبكر، وقتى در جنگ يمامه تعدادى از حافظان قرآن كشته شدند، مسلمانان تصميم گرفتند توجه بيشترى در حفظ قرآن به خرج دهند و به اين منظور همه نسخههاى قرآن را در يك جا جمعآورى كرده و از اينكه نقصانى در آنها واقع شود، جلوگيرى نمودند. حفظ اين نسخهها به
شدت مورد توجه قرار گرفت و همين طور نسل بعد، قرآن را سينه به سينه حفظ مى كردند و به نسل بعد انتقال مى دادندسيد محمد حسين طباطبايى، ترجمه الميزان، ج 12، ص 167 - 161، مركز نشر فرهنگى رجا.
.
12. تكامل خط و كتابت
براى حفظ يك متن به صورت اصلى، بايد شرايط طبيعى چنين امرى فراهم باشد. در عصرهاى گذشته تكامل خط و پيشرفت كتابت به آن ميزان نبوده است كه بتواند متنى را در بستر خويش و به صورت كامل حفظ كند. البته با رشد تمدن بشرى، زمينههاى لازم براى چنين امرى پديدار مىشد؛ چنان كه به نظر برخىعلامه خوئى، ترجمه البيان، ج 1، ص 309، (نشر مجمع ذخائر اسلامى - قم،
1360 ش). در زمان رسولاللَّه شرايط و موقعيت حصول چنين كارى مهيا شد و زمينه را براى حفظ و صيانت قرآن فراهم آورد.
براى مطالعه بيشتر ر.ك:
الف. محمد هادى معرفت، تاريخ قرآن، (تهران: سمت، چاپ دوم 1377)، صص 167 - 154؛
ب. محمدتقى مصباح يزدى، قرآنشناسى، (قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، چاپ اول، 1376)؛
پ. حسن حسنزاده آملى، قرآن هرگز تحريف نشده است؛
ت. محمد هادى معرفت، التحقيق فى نفى التحريف عن القرآن. (قرآن شناسي، صالح قنادي با همكاري جمعي از محققان، كد: 25/500005).
برگرفته از سایت پرسمان دانشجویی