در مورد روح، مباحثی را که مد نظر قرار داده ایم همه فرضیه ها و نظریه های هست که با علم امروزی به دست آمده است، اما واقیعت آن چیست؟ از حیطه ی فهم انسان خارج است به این معنی که ما تا حد توان خود می توانیم در مورد آن بحث و نظریه پردازی کنیم آن هم تا جائی که به بیراهه نرویم اما در آخر به یک واقعیت می رسم، آن هم، علم در مورد روح نزد خداوند است و ما جزء اندک از آن اطلاع نداریم.
و ما به همین مقدار از بیانات و گفتار بزرگان که در ذیل آمده است بسنده می کنیم.
روح: عبارتست از جلوه آنچه از جانب خداوند متعال ظاهر مىشود، و در حقيقت از فرمان و أمر خداوند است، نه از اين دنیا.
و فرق ايجاد و أمر اين است كه در اينجا: موضوع بنحو استقلال تحقّق پيدا كرده و موجود مى شود، بخلاف آنچه با أمر و فرمان محقّق گردد، كه در اين صورت با او قيام مى كند، نه بنحو استقلال.
و از اين لحاظ مقدار كثيرى از علوم و معارف از راه أمر و فرمان إلهى صورت مى گيرد، و در حقيقت تجلّياتيست از مقامات إلهى، و نزديك مى شود به مفهوم نيرو و قدرت.
و در كشّاف از امير المؤمنين (ع) از رسول خدا (ص) نقل مى كند كه خداوند متعال مردم را به سه طبقه آفريده است: سابقون و أصحاب ميمنه و اصحاب مشأمه. و سابقون عبارت هستند از أنبياء و مرسلون كه قرار داده است، در آنها پنج روح: روح القدس، روح الايمان، روح القوّة، روح الشهوة، روح البدن.
با روح قدس مقام نبوّت و رسالت صورت مى گيرد، و با روح ايمان حقيقت عبادات و طاعات عملى مى شود، و با روح قوّت برنامه هاى مجاهدت و عمل و كوشش انجام مى گيرد، و با روح شهوت برنامه هاى طعام و شراب و نكاح و با روح بدن، حركات و فعّاليّت و أعمال صورت مى گيرد.
پس روح مفهوم خارجى محسوس مادّى يا روحانى ندارد همچون ملائكه، تا با یکی از مصاديق ملائكه اشتباه شود. و از اين نظر است كه هميشه در مقابل ملائكه ذكر مى شود.
پی نوشت:
تفسير روشن، ج13، ص: 233