آيا ائمه (ع) با توجه به زيارت جامعه به همه علم خداوند اشراف دارند؟

09:17 - 1396/07/01

بر اساس آنچه در زيارت نوراني جامعه كبيره و ساير آموزه هاي ديني آمده، ائمه (ع ) به عنوان معدن حكمت، حافظان سرّ، پسنديدگان براي آگاهي از غيب الهي و گنجينه هاي علم خداوند، و سپردگان حكمت و مفسران وحي هستند.در هيچ فرازي از زيارت جامعه كبيره و ساير آموزه هاي ديني، اشاره اي به اشراف داشتن ائمه بر همه علوم خداوند نشده است.

پرسش: آيا ائمه (ع) با توجه به زيارت جامعه به همه علم خداوند اشراف دارند؟مگر "قاب قوسين" در قرآن اشاره به عدم شناخت كامل خداوند توسط پيامبر(ص) ندارد؟

پاسخ: بر اساس آنچه در زيارت نوراني جامعه كبيره و ساير آموزه هاي ديني آمده، ائمه (ع ) به عنوان معدن حكمت، حافظان سرّ، پسنديدگان براي آگاهي از غيب الهي و گنجينه هاي علم خداوند، و سپردگان حكمت و مفسران وحي هستند. (1)
در هيچ فرازي از زيارت جامعه كبيره و ساير آموزه هاي ديني، اشاره اي به اشراف داشتن ائمه بر همه علوم خداوند نشده است. اگر مراد پرسشگر محترم از همه علم خداوند، اعم از علم ذاتي و فعلي او باشد، بايد گفت اشراف بر علم ذاتي محال است؛ چون علم ذاتي عين ذات خداوند است و احاطه و اشراف بر ذات، ممتنع است؛ بلكه شناخت و معرفت كنه ذات محال است؛ چه رسد به اشراف و احاطه به آن. از اين رو، امير مؤمنان فرمود: «لا يدركه بعد الهمم و لايناله غوص الفطن»؛ (2) «خدايي كه افكار ژرف انديش ذات او را درك نمي كند و دست غواصان درياي علم به او نخواهد رسيد». حتي رسول خدا (ص) فرمود: «ما عرفناك حق معرفتك»؛ (3) «آن گونه شايسته و سزاوار توست، تو را نشناختم».
بنابراين، جاي ترديد نيست كه اشراف و احاطه بر علم ذاتي خداوند، محال است. بايد گفت اين فيض حتي نصيب پيامبر و ائمه هم نشده است؛ چون امکان ندارد.
از اين رو، در روايتي آمده است: «ان لله لعلما لا يعلمه غيره»؛ (4) «همانا خداوند داراي علمي است كه غير از خودش كسي آن را نمي داند». چه اين علم خداوند نامحدود و بي نهايت است. از این رو، امام صادق (ع) فرمود:
«فانه ليس لعلمه منتهي»؛ (5) «به درستي كه علم خداوند را پاياني نيست». پيامبر و ائمه با تمام عظمت و بزرگي كه دارند، موجود ممكن الوجودند و هر ممكن الوجودي، محدود و متناهي است. پس آنان نيز چنين خواهند بود. از اين رو، به علم نامتناهي خدا احاطه و اشراف كامل نخواهند داشت.
ولي اگر مراد علم فعل خداوند باشد كه از مقام فعل او انتزاع مي گردد، آگاهي و اشراف پيامبر و ائمه به علم فعلي خداوند، ممكن است. از اين رو، در قر آن كريم فرمود: «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا، الا من ارتضي من رسول»؛ (6) «خدا داناي نهان است، و كسي را بر غيب خود آگاه نمي كند، جز پيامبري را كه از او خشنو د باشد». براساس روايات، پيامبر و ائمه (ع) جزء كساني اند كه در اين آيه استثنا شده اند و علم غيبي نصيب آن ها مي شود. (7)
چه اين كه در روايت ديگر از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمود: «برخي از علوم خدا را غير او كسي نمي داند؛ ولي برخي از علوم او را فرشتگان و انبيا و ما (ائمه) مي دانيم». (8)
برای تفصيل اين بحث، به منبع ذيل مراجعه شود. (9)
بنابراين، پيامبر و ائمه بر همه علم خداوند اشراف ندارند و در زيارت جامعه كبيره نيز مطلبي در باره احاطه و اشراف آن ها نيامده و آنچه ذكر شده، ناظر به علم فعلي خداوند است كه آن ها مظاهر و گنجينه هاي علم خداوند خوانده شده اند.

پي نوشت ها:
1. ناصر مكارم، مفاتيح نوين، ص 520، نشر مدرسه امام علي ابن ابي طالب، قم، 1384 ش.
2. نهج البلاغه، خطبه 1، ص 32، مؤسسه امير المؤمنين، قم، 1380ش.
3. محمد باقر مجلسي، مرآت العقول، ج 8، ص 149، نشر دارالكتب الاسلاميه، ‌تهران، 1366 ش.
4. صدوق، التوحيد، باب 10، حديث 1، ص 215، نشر جامعه مدرسين، قم، بي تا.
5. همان، حديث 15، ص 222.
6. جن (72) آيه 27-26.
7. اصول كافي، ج 1، ص 257، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1388 ق.
8. التوحيد، همان، حديث 14.
9. اصول كافي، ج 1، كتاب الحجه، ص 264- 255.
مرکزملی پاسخگویی به سئوالات دینی

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 15 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.