نظام اسلامی، در ایام بعد از انتخابات 88 امکان سخنرانی در تلویزیون را به شرط لغو تظاهرات، در اختیار میرحسین موسوی قرار داد؛ این فرصت، غیر از فرصتِ بیانیه پراکنیهای ایشان بود. بنابراین، ادعای عدم مهلت به فتنهگران برای دفاع از خود، ادعایی پوچ است.
عده ای ادعا میکنند که نظام به کاندیداهای شکست خورده سال 88 اجازه سخنرانی و دفاع از خود را نداده و نمیدهد؛ این ادعا، ادعای صادقی نیست، سران فتنه، به ویژه میرحسین موسوی، از سعهی صدر نظام، نهایت سوء استفاده را کردند؛ بیانیههای 18 گانه آقای موسوی که چندین ماه، امنیت کشور را مخدوش کرد، از مصادیق بارز آزادی کاندیداها در اظهار نظر و بیان خواستههای خود بود.[1]
علاوه بر سخنرانیها و بیانیه پراکنیها، استفاده از شبکههای مجازی و ماهوارهها، یک فرصت طلایی دیگری نیز در اختیارشان بود، که با لجاجت و وسوسهی خنّاسان، آن را سوزاندند! آیتالله هاشمی شاهرودی میگوید: آقای موسوی و... را به قوهی قضائیه دعوت کردیم. آقای موسوی برای تظاهرات اعلامیه داده بود؛ گفتم آقا! اینکار را نکنید و از این کار دست بکشید. اگر به نتایج انتخابات اعتراضی دارید، آقا قبول دارند و هیئتی را برای بررسی معین میکنند؛ گفت شرط لغو بیانیه این است که به من اجازه بدهند در صدا و سیما صحبت کنم؛ گفتم میشود این کار را کرد، به دفتر آقا زنگ زدم، به دبیر وقت شورای امنیت هم زنگ زدم و گفتم آقای موسوی چنین شرطی دارد؛ گفتند ما ترتیب کار را میدهیم؛ گفتم باید به صدا و سیما بگویید که زمان بگذارند تا ایشان صحبت کند؛ بعد گفتم آقایان با شرط شما موافقند، شما هم تظاهرات را لغو کنید. آنجا پیش ما قول داد این کار را بکند و آنها هم واقعاً حاضر بودند که به ایشان برای صحبت در تلویزیون وقت بدهند. اما از پیش ما که رفت، خنّاسان ذهنش را عوض و کار خودشان را کردند.[2]
در هیچ کجای دنیا به یک کاندید شکست خورده، چند ماه اجازهی متشنّج کردن جو کشور را نمیدهند؛ بنابراین سران فتنه نه تنها، فرصت بیان دیدگاههای خود را داشتند بلکه از این فرصت نهایت سوء استفاده را نیز کردند. فتنهگران را با حضرت زینب کبری(سلاماللهعلیها) و نظام را با یزید مقایسه کردند! ادعا کردند که یزید ملعون به حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) اجازه سخنرانی داد!
در جواب باید گفت: در هیچ کجای تاریخ نداریم که حضرت زینب(سلاماللهعلیها) برای افشاگریهای خود، از یزید اجازه گرفته یا اینکه یزید اجازهای به حضرت، جهت سخنرانی داده باشد؛[3] ضمن اینکه یزید ملعون، آل الله را برای تحقیر به شام کشاند نه برای خطبه خواندن.
براستی فتنه گران، چه هدفی را دنبال میکنند؟! چرا نمیخواهند شکست خود را بپذیرند، به چه دلیل کشور را چندین ماه به آشوب کشاندند؟! به چه حقی مسبب ریختهشدن خونهای پاک جوانان غیور ایران زمین شدند؟! چرا هیچ سندی دال بر پیروزی خود ارائه نکرده و نمیکنند؟! چرا در پیشگاه خدای متعال و ملت شهید پرور، اظهار ندامت نمیکنند و همچنان بر مسیر غلط خود پافشاری و اصرار دارند؟!
پینوشت:
[1]. سایت راه دانا
[2]. شبکه اجتماعی تبیان
[3]. جعفری، سیدحسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، مترجم سیدمحمدتقی آیت اللهی، چاپ10، ص80 - ابن طاووس، علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، تهران، درالاسوه، چ دوم، 75، ص 215 - ابومخنف، مقتل الحسین (اولین مقتل سالار شهیدان)، مترجم سید علی محمد موسوی جزایری، قم، انتشارات امام حسن، چ اول، 80، ص 393.(وقتی مرد سرخ پوستی از اهل شام برای کنیزی گرفتن فاطمه دختر حسین(علیه السّلام) از یزید تقاضا کرد، حضرت زینب(سلام الله علیها) از این کار جلوگیری کردند و گفتگوهای تندی بین یزید و ایشان واقع شد؛ این جا بود که حضرت برخاستند و خطبة آتشینی ایراد کردند.)