منظور از شجره ملعونه در قرآن

12:48 - 1398/06/25

- عبارت شجره ملعونه یک بار در قرآن کریم آیه 60 سوره اسراء آمده و برای آن در تفاسیر مختلف با توجه به روایات مصادیق مختلفی مانند زقوم، بنی امیه، قوم یهود و مشرکان برای آن مطرح شده است.

 شجره ملعونه

منظور از «شجره ملعونه» چیست؟ مفسرین در توضیح شجره ملعونه بیانات مختلفى دارند:
الف ـ منظور، «شجره زقوم» است و آن درختى است که طبق آیه 64 سوره صافات در بن جهنم مى روید، و ثمره اى ناگوار و رنج آور دارد: اِنَّها شَجَرَهٌ تَخْرُجُ فِی اَصْلِ الْجَحِیمِ این شجره طبق آیات 46 تا 47 سوره دخان خوراک گناهکاران است، نه همچون طعام هاى این دنیا، بلکه همچون فلز گداخته در دل مى جوشد. مشرکان قریش، این تعبیر قرآن را به خاطر جهل و نادانى به باد مسخره مى گرفتند، ابو جهل به عنوان سخریه، خرما و کره، حاضر مى کرد و مى خورد و به یاران خود مى گفت: از این بخورید که «زقوم» همین است![1]روى همین جهت، قرآن درآیه فوق، «شجره ملعونه» را وسیله اى براى آزمایش مردم معرفى مى کند؛ چرا که مشرکان لجوج آن را به سخریه مى گیرند و مومنین راستین در برابر آن تسلیم اند.
ب ـ منظور قوم سرکش یهود هستند، آنها همانند درختى هستند با شاخ و برگ فراوان اما مطرود درگاه پروردگار.[2]
ج ـ در بسیارى از تفسیرهاى شیعه و اهل تسنن، نقل شده که «شجره ملعونه»، «بنى امیه» هستند.[3]
این تفسیرمتناسب با حدیثى است که از «عایشه» نقل شده که رو به «مروان» کرد و گفت: «لَعَنَ اللّهُ اَباکَ وَ اَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَاَنْتَ بَعْض مَنْ لَعَنَهُ اللّهُ»؛ (خدا پدر تو را لعنت کرد، در حالى که تو در صلب او بودى، بنابراین تو بخشى از کسى هستى که خدایش لعن کرده است)![4]
قابل توجه این که بسیارى از این تفسیرها، و یا همه آنها، منافاتى با هم ندارند، و ممکن است«شجره ملعونه» در قرآن، اشاره به هر گروه منافق، خبیث و مطرود درگاه خدا، مخصوصاً گروه هایى همانند«بنى امیه» و یهودیان سنگدل و لجوج و همه کسانى که در خط آنها گام برمى دارند، باشد، و شجره زقوم درقیامت تجسمى از وجود این شجرات خبیثه در جهان دیگر است، و همه این شجرات خبیثه مایه آزمایش و امتحان مومنان راستین در این جهان هستند.
پی نوشت:
[1].روح المعانى، ذیل آیه مورد بحث.
[2].طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج6، ص655.
[3].همان، ص654.
[4].تفسیر «قرطبى»، جلد ششم، صفحه 3902 و تفسیر «فخر رازى»، جلد 20، صفحه 237.

منبع: سایت آیت الله مکارم شیرازی

نظرات

تصویر h.s.n.m
نویسنده h.s.n.m در

در قرآن آمده: «وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا؛ و [ياد كن] هنگامى را كه به تو گفتيم به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم و [نيز] آن درخت لعنت‏ شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم و ما آنان را بيم مى‏ دهيم ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى‏ افزايد». درخت یا شجره ملعون در قرآن؟ هیج جای متنی که به نام قرآن در دست داریم از این شجره ملعونه صحبتی نیست!

تصویر حمید گلزار

در قرآن كريم شجره‏ اى به چشم نمى خورد كه خداوند اسمش را برده سپس آن را لعنت كرده باشد. آرى، از شجره‏ اى اسم برده به نام شجره زقوم و آن را به وصف فتنه توصيف مى‏كند، و مى‏ فرمايد:« يا درخت زقوم جهنم كه آن درخت را ما بلاى جان ستمكاران عالم گردانيديم»[صافات/62] ولى ديگر آن را نه در اينجا و نه در جاى ديگر لعنت نكرده است.
با توجه به آنچه گفته شد و نیز با عنایت به اینکه خداى تعالى شجره نامبرده را به وصف ملعونه در قرآن توصيف كرده است به خوبى بر مى‏ آيد كه قرآن كريم مشتمل بر لعن آن هست، و لعن آن شجره هم الآن در ميان لعنت‏هاى قرآن موجود است، چون ظاهر جمله« و آن درخت لعنت شده در قرآن»[اسراء/60] همين است.حال ببينيم در قرآن چه چيزهايى لعن شده، در قرآن ابليس و يهود و مشركين و منافقين و مردمى ديگر به عناوينى ديگر لعنت شده‏ اند مثل كسانى كه با حالت كفر بميرند، و يا آيات خدا را كتمان كنند، و يا خدا و رسول را آزار نمايند و امثال اين عناوين. در آيه مورد بحث« شجره» به اين لعنت‏ها وصف شده، و شجره همانطور كه به درختهاى ساقه ‏دار اطلاق مى‏ شود همچنين به ريشه‏ هايى كه از آنها شاخه ‏هاى فرعى جوانه مى‏ زند اطلاق مى‏ گردد مانند ريشه‏ هاى مذهبى و اعتقادى. در لسان العرب مى‏ گويد: وقتى مى‏ گويند فلانى از شجره مباركه‏ اى است معنايش اين است كه ريشه دودمان مباركى دارد [1] اگر در اين مساله دقت کنیم، اين معنا برايمان روشن خواهد شد كه شجره ملعونه يكى از همان اقوام ملعونه در كلام خدا هستند كه صفات شجره را دارند، يعنى از يك ريشه منشعب شده و نشو و نما نموده و شاخه‏ هايى شده‏ اند، و مانند درخت، بقايى يافته و ميوه‏اى داده ‏اند، دودمانى هستند كه امت اسلام به وسيله آن آزمايش شده و مى‏ شوند، و چنين صفاتى جز بر يكى از سه دسته از آنها كه شمرديم تطبيق نمى‏ كند، يا مشركين، و يا منافقين و يا اهل كتاب.
حال بايد ببينيم از اوضاع و احوال زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و زمان نزول آيه چه مى‏ فهميم؟ بطور مسلم در آن زمان از مشركين و اهل كتاب يعنى يهود و نصارى، قومى كه چنين صفاتى داشته باشند ظهور نكرد (نه قبل از هجرت و نه بعد از آن) زيرا تاريخ نشان مى‏ دهد كه خداوند مسلمانان را از شر اين دو طائفه ايمن كرده و ايشان را استقلال داده بود و با امثال آيه« امروز كافران از اين كه به دين شما دست‏برد زنند و اختلالى رسانند طمع بريدند پس شما از آنان بيمناك نگشته و از من بترسيد.»[مائده/3] استقلالشان را اعلام فرموده بود.وقتى اوضاع و احوال صدر اسلام با مصداق بودن مشركين و اهل كتاب سازگار نشد، قهرا باقى مى‏ ماند فرقه سوم، يعنى منافقين كه در ظاهر مسلمان بودند، و تظاهر به اسلام مى ‏كردند، و در ميان مسلمانان يا از راه فاميلى و يا از راه پيروزى عقيده و مسلك بقا و دوام يافته و در اعصار بعدى هم فتنه مسلمانان شدند.
با در نظر گرفتن اين جهات معلوم مى‏شود كه قضيه از اين قرار بوده كه خداى سبحان شجره ملعونه را در عالم خواب به رسول گرامى خود نشان داده، آن گاه در قرآن بيان كرده كه آن شجره‏اى كه در رؤيا نشانت داديم، و پاره‏اى از رفتارشان را در اسلام برايت ارائه داديم فتنه اسلام است.
پی‌نوشت:
1.ابن منظور، لسان العرب، دار صادر، بیروت، 1414ق، ج4، ص398.
منبع:ترجمه المیزان، عللامه طباطبایی، ج13، ص188-191.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 10 =
*****