مشاجره دو عالم وهابی، بر سر تولد حضرت حجت

13:31 - 1396/08/05

شعیب ارنؤوط و عبدالله بن محسن ترکی دو عالم متعصب وهابی به تولد محمد بن حسن عسکری(علیهماالسلام) اذعان می‌کنند، و "ناصر العقل" عالم دیگر وهابی به شدت به آن‌ها اعتراض می‌کند.

مهدویت نزد اهل سنت

در اندیشه مهدویت گرچه مشهور اهل سنت اصل آن را پذیرفتند، لیکن با شیعه در این زمینه اختلاف مبنایی دارند؛ چرا که شیعه قائل است مهدی موعود از نسل امام حسین(علیه‌السلام) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(علیه‌‌السلام) به نام محمد بن الحسن المهدی(علیهمالسلام) است که متولد شده و اکنون نیز زنده و در قید حیات است؛ اما مشهور اهل سنت معتقدند که مهدی موعود اولاً: از نسل امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) است و ثانیاً: هنوز متولد نشده، بلکه در آخر الزمان متولد خواهد شد.[1]

در این‌جا می‌خواهیم تعصب یکی از عالمان معروف وهابی به نام «ناصر العقل» را در انکار شخصیت حضرت محمد بن الحسن(علیه‌السلام) نشان دهیم که وقتی یکی از محققان وهابی به تولد حضرت اذعان می‌کند، ناصر العقل از شدت تعصبش به وی اعتراض سختی می‌کند.
«شعیب ارنؤوط» و«عبدالله بن المحسن الترکی» دو عالم متعصب وهابی هستند که در تعلیقات‌شان بر «شرح الطحاویة ابن ابی العز»، به ولادت حضرت و عقیم نبودن امام حسن عسکری(علیه‌‌السلام) اعتراف می‌کنند و همین اعتراف‌شان، خشم و اعتراض ناصر العقل وهابی را نسبت به این دو محقق در آورده است.

ابن ابی العز(م792ق) در «شرح طحاویه» این‌گونه خاطر نشان می‌کند: «شیعیان زیان‌کارترین مردم در مساله امامت هستند، چرا که آنان امام معصوم را امامی قرار داده‌‌اند که موجود نیست و آنان را در دین و دنیا نفع نمی‌رساند؛ زیرا آنان ادعا می‌کنند که امام منتظَر، محمد بن الحسن العسکری است که داخل سرداب شده است...»
سپس این دو محقق وهابی در ذیل این سخن ابن ابی العز تعلیقه می‌زنند و نظر خود را در اثبات وجود خارجی محمد بن الحسن(علیهماالسلام) بیان می‌کنند و می‌نویسند: «[محمد بن الحسن العسکری] نزد شیعیان به مهدی، صاحب الزمان، منتظَر و حجت و صاحب سرداب، معروف است. او در سامراء متولد شده و به هنگام وفات پدرش، او پنج سال داشته است و وقتی به سن 9 سالگی رسید، داخل سرداب منزل پدرش در سامرا شده و از آن خارج نشده است و این واقعه در سال 265 بوده است... .»[2]
اما ناصر العقل، از سخنان این دو محقق وهابی، به خشم آمده و به آن‌ها اعتراض می‌کند و می‌گوید: «محقق در تعلیقه خود پنداشته که برای این مرد، وجودی است و برای او ولادت و وفاتی است، ... به اجماع مورخین، هیچ‌کدام از این‌ها حقیقت ندارد و هر چه که شیعه در این‌باره گفته، أوهامی است که هرگز قابل اثبات نیست.»[3]

جالب آن‌که در جای دیگر نیز وقتی ابن ابی العز در شرح الطحاویة نامی از «محمد بن الحسن» می‌آورد، شعیب ارنؤوط در تعلیقه بر این عبارت، بار دیگر نظر خود را بیان می‌کند و می‌نویسد: «او ابوالقاسم محمد بن الحسن العسکری دوازدهمین امام از امامان دوازده‌گانه است که در نزد امامیه به حجت و مهدی و قائم و منتظر و صاحب الزمان لقب گرفته است. ابن خلکان در الوفیات گفته: «او نزد شیعه صاحب سرداب است، ... ولادت او در روز جمعه نیمه شعبان سال 255 بود و وقتی پدرش وفات کرد، سن او 5 سال بود، ... شیعه می‌گوید او در حالی‌که مادرش وی را می‌نگریست به داخل سرداب خانه پدرش شد و بازنگشت و به سوی مادرش خارج نشد و این واقعه در سال 265 بوده که سن او در این هنگام 9 سال بود...»[4]
ناصر العقل در این‌جا نیز با دیدن این تعلیقه، به خشم آمده و با زبان اعتراض می‌گوید: «من تعجب می‌کنم از کسی‌که این تعلیقه را برای کسی‌که به محمد بن الحسن العسکری نامیده شده ... چاره‌ای نیست که به خرافات بودن این داستان اشاره کنیم.»[5]

ما از تعصب کورکورانه این عالم وهابی که چشم بر حقایق بسته و کورکورانه از ابن حزم اندلسی پیروی می‌کند، تعجب می‌کنیم. او چگونه ادعاء می‌کند اجماع مورخین بر انکار وجود شخصیتی به نام محمد بن الحسن العسکری(علیهماالسلام) است، در حالی‌که با مروری اجمالی بر آثار تاریخ‌نگاران اهل سنت، می‌فهمیم که این سخن وی دروغی سخت واضح و آشکار است که اتفاقاً بر عکس ادعای او، مشهور اهل سنت در ادوار مختلف بر تولد محمد بن الحسن العسکری(علیهماالسلام) اجماع دارند، که ما تنها به تعداد اندکی از آنان در چند مقاله[6] اشاره کردیم، و تنها افراد اندکی هم‌چون ابن حزم و ابن ابی العز و ابن قیم و ابن تیمیه بدون ارائه هیچ سند و دلیلیِ تاریخی، در برابر مشهور اهل سنت، به انکار وجود شخصیت حضرت می‌پردازند. 

_____________________________________
پی‌نوشت
[1]. دولة الموحدين، عَلي محمد محمد الصَّلاَّبی، عمان، دار البيارق للنشر، متن کتاب؛/ و همو، أسمى المطالب فی سيرة أمير المؤمنين علی بن أبی طالب رضي الله عنه، امارات، شارقه، مكتبة الصحابة، 1425ق_2004 م، ج2، ص988_992، متن کتاب؛/ و شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ چهارم: بیروت، مؤسسه الرساله، 1406ق ج 13، ص 119؛/ و همو، العبر فی خبر من غبر، بیروت، دارالکتب العلمیة ج1، ص373؛/ و ابن قیم جوزیه، المنار المنیف فی الصّحیح و الضعیف، حلب، مکتب المطبوعات الاسلامیه، 1390ق، ص152؛/ و ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقه، بیروت، مؤسسه الرساله، 1417ق. ج2، ص601؛/ و ابن خلّکان، وفیات الاعیان، چاپ دوم: قم، منشورات رضی، 1363ش ج4، ص176؛/ و محسن العباد، عقیدة اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر، ص58؛/ و همو، «الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی»، مجله الجامعه الاسلامیه، سال اول، شماره سوم، 1388ق ، ص65.
[2]. شرح العقيدة الطحاوية، صدر الدين محمد بن علاء الدين عليّ بن محمد ابن أبي العز الحنفي، الأذرعي الصالحي الدمشقی(م792ق)، تحقيق: شعيب الأرنؤوط و عبدالله بن المحسن التركی، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دهم، 1417ق-1997م، ج2، ص556، تصویر کتاب 1، تصویر 2.
[3]. «ذكر المحقق في الهامش بعض الترجمة للعسكري التي توهم أن هذا الرجل له وجود، وأن له ولادة ووفاة إلى آخره. وهم يزعمون أنه المهدي، ويسمونه صاحب الزمان والمنتظر والحجة وصاحب السرداب، وقد ولد بزعمهم في سامراء، ومات أبوه وله خمس سنين، وكل هذه ليست حقائق بإجماع المؤرخين، فكل ما قالوه من هذا أوهام لا وجود لها تاريخياً أبداً». شرح الطحاویة، ناصر بن عبد الكريم العلي العقل، درسهای پیاده شده او در شرح طحاویه، محاضرات 83، ص4،متن کتاب.
[4].شرح العقيدة الطحاوية، صدر الدين محمد بن علاء الدين عليّ بن محمد ابن أبي العز الحنفي، الأذرعي الصالحي الدمشقی(م792ق)، تحقيق: شعيب الأرنؤوط و عبدالله بن المحسن التركی، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دهم، 1417ق-1997م، ج2، ص736، تصویر کتاب.
[5]. «وأنا أعجب من المهمش الذي ترجم في رقم (3) في الهامش لمن يسمى بـ محمد بن الحسن العسكري، ولم يعلق على هذه القصة التعليق الكافي، بل قال: هو أبو القاسم محمد بن الحسن العسكري ثاني عشر الأئمة الاثني عشر، الملقب عند الإمامية بـ الحجة والقائم والمنتظر وصاحب الزمان، وهو صاحب السرداب عندهم، وأقاويلهم فيه كثيرة، وهم ينتظرون ظهوره، والشيعة يقولون: إنه دخل السرداب إلى آخره. إذاً: لا بد من الإشارة إلى أن هذه خرافة ... فالمهم القول بأن للعسكري ولداً هذه خرافة ولا أصل لها، لم يولد له ولد أبداً». شرح الطحاویة، ناصر بن عبد الكريم العلي العقل، درسهای پیاده شده او در شرح طحاویه، محاضرات 99، ص3، متن کتاب.
[6]. ر.ک: «اذعان ذهبی به تولد حضرت حجت(عجل الله فرجه)» و «اعتراف تنی چند از عالمان اهل سنت به تولد امام زمان شیعه» و «اعتراف برخی از عالمان اهل سنت به تولد حضرت حجة بن الحسن» و «اذعان علمای اهل سنت به تولد مهدی موعودِ شیعیان».

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 15 =
*****