توحید افعالی انسان را به مقام توکل میرساند. زیرا اعتقاد به اینکه خدا همه کاره عالم است بهترین راه برای رسیدن به توکل است.
از اعتقادات متعالی تشیع مبحث توحید و خصوصا بحث توحید افعالی است؛ توحید افعالی که گاهی از آن به توحید در آفرینش یا توحید در خالقیت خداوند نیز تعبیر میشود در اصطلاح فلاسفه به معنای این است که همۀ نظامها و سنتها و علل و معلومات و اسباب و مسبّبات، فعل خدا و کار او و ناشی از ارادۀ خداست. موجودات عالم همچنان که در ذات خود، استقلال وجودی از خدا ندارند در مقام تأثیر و علیّت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همانطور که در ذات خودش شریک ندارد، در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد.[1] لذا هیچ موجودی در جهان، قدرت تاثیر گذاری و انجام هیچ کاری را ندارد، مگر بوسیله نیرویی که خداوند به او داده است؛ و تمام کارها، حرکتها، تأثیر و تأثّرها به ذات پاک او منتهی میشود خداوند نه تنها در ذات خود شریک ندارد، بلکه در فاعلیت نیز که شامل خالقیت، ربوبیت، مالکیت و حاکمیت تکوینی است، شریک ندارد.
از ثمرات بحث توحید افعالی اینکه انسان را به مقام توکل میرساند. توکل؛ ناظر به صفتی برپایه اعتقادات توحیدی و بیانگر رابطهای خاص میان انسان و خداوند است، زیرا انسانی که معتقد باشد خدا همه کاره عالم است دیگر به کسی امیدی ندارد در نتیجه توکل عبارت میشود از اعتقاد و اطمینان قلبی بنده در تمام امور خود به خدا و حواله کردن همه کارهای خود را به خدا و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن.
توکل بر مبنای توحید افعالی ثمرات متعددی دارد از جمله: اعتقاد انسان به فقر ذاتی خودش، قرآن میفرماید: «ای مردم همه شما نیازمندان به خدا هستید و تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است.» [فاطر/ 15] لذا تنها کسانی که معتقد باشند در برابر خداوند متعال فقیر مطلقاند، می توانند زمینه توکل به خداوند را در خود فراهم کنند، که توکل با اعتراف به فقر ذاتی ثمرات دیگری هم دارد، زیرا مواقعی که انسان جایگاه خود و فقر ذاتیاش را فراموش میکند نه تنها توکل نمیکند، بلکه به همان نسبت از غنی مطلق که خداست غافل میشود. این غفلت تبعات رزدائل منفی بسیاری دارد، از جمله طغیان انسان؛ چنانکه قرآن تأکید میکند: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی[علق/ 6 و 7] قطعا انسان طغیان میکند، هرگاه خود را بینیاز ببیند.» و درمان این حالت استغنی(بینیازی) و طغیان انسان، در گرو اقرار به نیازمندی و فقر ذاتی انسان با توکل و ارادت به غنی مطلق یعنی خداست، در حقیقت، این نوع توکل با اعتقاد به فقر ذاتی برای ایمنی بشریت از عاقبت شوم جنایات مستکبرانی مانند فرعونیان و نمرودیان است.
در نتیجه: انسان با اعتقاد به توحید افعالی میتوان به درجه توکل راه یابد و از موجودی جز خدا امید تاثیرگذاری نداشته باشد.
_______________________________________________
پینوشت
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعۀ آثار، تهران، صدرا، ج 2، ص 103.