مردم آذربایجان با صلح به اسلام گرویدند، به همین خاطر این سخن که زمینهای ایشان توسط مسلمانان به یغما برده شده سخن صحیحی نیست.
بعضی افراد مدعی شدهاند که امیرالمومنین(علیهالسلام) در دوران حاکمیت خویش با قرار دادن حاکمانی ظالم بر مردم آذربایجان، به آنان ستم کرده است، به گونهای که قسمتهایی از زمینهای مردم آذربایجان به زور توسط مسلمانان تصرف شده است، و برای این ادعای خویش به کتاب فتح البلدان بلاذری استشهاد کردهاند.
قبل از ورود به این بحث لازم است به این نکته اشاره کنیم که آذربایجان در دوران خلیفه دوم توسط ولید بن عقبه و با مصالحه فتح شده است[1]، و پس از این فتح، گروهی از مسلمانان به آن دیار رفته و در آنجا به تبلیغ دین اسلام پرداختهاند.[2]
اکنون با توجه به این مطلب زمانی که به کتاب فتح البلدان مراجعه میکنیم، می بینیم در دوان حکومت امام علی(علیهالسلام)، حاکمی که از سوی ایشان به آذربایجان میآید اکثر مردم آن سامان را مسلمان مییابد، آن چنان که بلاذری مینویسد: «سپس على بن ابى طالب(علیهالسلام) «اشعث» را حاکم آذربایجان کرد؛ او هنگامیکه وارد این شهر شد، ديد اكثر مردم اسلام آورده و قرآن مىخوانند.»[3]
در این میان تنها یک گفته از بلاذری وجود دارد که میگوید: «حسين بن عمرو به نقل از واقد میگويد: چون عربها در آذربایجان منزل گزيدند، عشاير عرب از شهرهاى كوفه و بصره و شام به آنجا كوچ كردند و هر طايفهاى بر آنچه توانست چيره شد. برخى از ايشان نيز زمينهاى عجمان را بخريدند و قريههائى به تازيان واگذار شد تا تحت حمايت ايشان باشد و اهل آن قرى خود مزارع آنان گشتند.»[4]
به این نقل قول اشکالات متعددی وارد است از جمله اینکه:
الف) سند این گفته ضعیف است، زیرا واقدی که متولد 130 هجری قمری است[5] از حوادثی خبر میدهد که حدود نود سال قبل از وی اتفاق افتاده است و سلسله سند خود را نقل نکرده است.
ب) این نقل با سخن طبری که در بالا ذکر شد تعارض دارد، چرا که در بالا بیان شد طبری میگوید که سرزمین آنان بدون جنگ و با مصالحه فتح شد.
ج) علاوه بر آن، این بیان با متن صلح نامهای که در این زمینه وجود دارد هم خوانی ندارد، زیرا در این متن تأکید شده است که جان و مال مردم آن سرزمین در امان هست.[6]
د) بر فرض صحت این گفته، باز این سوال مطرح است، که چرا گوینده مدعی است این اتفاق در زمان حاکمیت امام علی(علیهالسلام) افتاده است، در حالی که در متن هیچ شاهدی بر این ادعا وجود ندارد، و سیره قطعی مولا متقیان علی(علیهالسلام) بر خلاف این شیوه بوده است.
__________________________________________________
پینوشت
[1]. تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چاپ پنجم، 1375ش. ج5، ص 1980.
[2]. فتوح البلدان، أحمد بن يحيى بلاذرى (م 279)، ترجمه محمد توكل، تهران، نشر نقره ، چاپ اول، 1337ش. ص 461ـ462.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع الهاشمي البصري (م 230)، تحقيق محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1410 ق، ج5، ص 499.
[6]. تاریخ طبری، همان.