اگر خداوند متعال بین مسلمان و کافر فرق ننهد عین بی عدالتی است زیرا در این صورت، ارزش و امتیاز اسلام و مسلمانی وی را نادیده گرفته است.
اسلام عزیز خدا را عادل[1] و دین اسلام را عدالتمحور معرفی نموده است، ولیکن دشمنان اسلام در برابر این ادعای اسلام، همواره به شبههافکنی دست میزنند تا اسلام و خدای مسلمانان را تبعیضآمیز نشان دهند. یکی از محورهای آنان در شبهه افکنی بحث قصاص در اسلام است. آنان میگویند: «اینکه اسلام میگوید: "ارزش و کرامت انسان به تقواست" خودش به آن معتقد نیست زیرا وقتی یک زرتشیای که نسبت به شریعت خود، انسان بسیار مقید و خوش اخلاق و عابد است توسط یک مسلمان، ناجوانمردانه و عمدی کشته شود، اسلام هرگز برای خون او احترام قائل نبوده و قاتلش را قصاص نمیکند، بلکه او را فقط به پرداخت دیه محکوم میکند. اگر ارزش به تقواست پس چرا ارزش خون یک زرتشتی مومن کمتر از خون یک مسلمان است. و این یک نوع تبعیضی است که اسلام به آن قائل است».
پاسخ به شبهه:
اولا: اسلام در تعریف تقوا و ایمان، تعریفی برخلاف تصوری که آنان دارند ارائه میدهد چون اسلام میگوید: «وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ [آلعمران/85] هر کسی غیر اسلام، دین دیگری برگزیند از وی پذیرفته نخواهد شد و او در قیامت از خاسرین و زیانکاران است» بنابراین کسی که دین اسلام بر او عرضه شده ولی آن را نپذیرفته باشد، کافر محسوب میشود. بنابراین این آیه که فرموده: «إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم؛ [حجرات/13] گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست» مقصود از تقوا، تقوای اسلامی است نه تقوای آیین دیگر.
ثانیا: اسلام در قصاص، تساوی دین را شرط میداند[2] نه تساوی در تقوا را؛ بنابراین اگر یک مسلمان مومن، از روی عمد، یک مسلمان فاجر و فاسق را هم بکشد باز او را قصاص میکنند و نمیتوان به بهانه تفاوت ایمان، آن فرد مومن را قصاص نکرد. پس ارزش ایمان در قصاص لحاظ نمیشود بلکه تساوی دین فقط لحاظ میشود.
ثالثا: اسلام برای مسلمان بیش از کافر ذمی احترام و عزت قائل است و هرگز حکمی نمیدهد که سبب خواری و خفت مسلمان در برابر کفار گردد. «شرافت و عزّت اسلام اقتضا میکند که در احکام آن حکمی که باعث خواری مسلمان شود جعل نشود»[3]. خدواند فرمود: «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً؛ [نساء/141] خداوند هرگز برای کفار سلطهای بر مومنان قرار نمیدهد». قصاص مسلمان به خاطر قتل کافر، سلطه و تسلط کافر بر مسلمان، و سلطه کفر بر اسلام محسوب میشود چون قصاص حق اولیای دم کافر است که به دلیل تسلط اولیای مقتول کافر بر جان قاتل مسلمان، کافر بر جان مسلمان، سلطه مییابد.[4]
رابعا: مسلمانی که کافر ذمی را بکشد، اگر این کار را تکرار کند و عادت او شود، او را قصاص خواهند کرد.[5] پس اینگونه نیست که هرگز مسلمان برای هر جنایتی که در برابر کافران ذمی میکند قصاص نشود.
خامسا: بر فرض محال، اگر تقوای شخص زرتشی را طبق تصور آنان تقوا بدانیم، باز بحث حقوقی از بحث اخلاقی جداست. ارزش و کرامت فرد باتقوا ارزش اخلاقی نزد خداست نه ارزش فقهی حقوقی؛ چون ملاک اخلاق و فقه در سنجش امور، جدا و متفاوت است. ارزش تقوا در حوزه اخلاقی مربوط به حوزه ارتباط انسان با خداست؛ ولی احکام حقوقی مربوط به حوزه اجتماعی و قوانین جامعه اسلامی است.
در نتیجه: این عین عدالت است که خدا بین کافر و مسلمان فرق و تبعیض میگذارد و اگر فرق نمیگذاشت، بر خلاف عدالت بود؛ چون ارزش اسلام و مسلمان را نادیده میگرفت و نادیده گرفتن امتیاز و ارزش اضافهی یک فرد بر خلاف عدالت است.
__________________________
پینوشت
[1]. «ان الله لیس بظلام للعبید» عدل در برابر ظلم است و کسی که اندکی از عدل دوری گزیند وارد حیطه ظلم خواهد شد و خدا فرموده: من ذرهای ظلم کننده به بندگانم نیستم. آیات بسیاری از قرآن در مورد عدالت خدا آمده است: مانند یس/54، و بقره/285، و آل عمران/18، نساء/ آیات40 و58، و مائده/ آیات8 و42، شوری/15، اعراف،/29، یونس/ آیات47 و54، هود/85، نحل/90، حدید/25، حجرات/9، ممتحنه/8.
[2]. شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق حلی ابوالقاسم نجم الدين جعفر بن حسن هذلى معروف به محقق اوّل(م۶۷۶ق)، تهران، انتشارات استقلال، ج4، ص986؛/ و جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، علامه شیخ محمدحسن بن باقر نجفی(م1266ق)، دارالکتب الاسلامیة، ج42، ص150.
[3]. القواعد الفقهیه، سیدمحمد حسن بجنوردی، قم، الهادی، چاپ اول، 1377ش، ج1، ص192.
[4]. احمد حاجی ده آبادی، تأمّلی پیرامون قصاص مسلمان در مقابل کافر، فصلنامه نامه مفید، شماره ۴۰، ۱۳۸۲،
[5]. مبانی تکلمة المنهاج، آیه الله سیدابوالقاسم خویی، قم، مطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1369ش، ج2، صص63و 62
نظرات
این پاسخ کودکان را هم اقناع نمی کند
منتقد گرامی اتفاقا معلوم هست پاسخ خوبیه وگرنه بجای تخریب مستدل صحبت میکردی