وجوب بهشت برای برخی اعمال، وجوب مشروط است

07:00 - 1396/10/14

در روایات شیعه، برای انجام برخی اعمال مانند زیارت حضرت فاطمه معصومه(علیهاالسلام) و یا گریه بر امام حسین(علیه‌السلام) بهشت وعده داده شده، این وعده، وجوب مشروط است نه حتمی.

وجوب بهشت

در برخی از روایات گفته شده، انسان با انجام دادن برخی اعمال بهشت بر شما واجب می‌شود، مثلا در امام رضا(علیه‌السلام) در مورد فضیلت زیارت حضرت فاطمه معصومه(علیهاالسلام) فرموده‌اند: «من زارها فله الجنة؛ کسی که قبر خواهرم را در قم زیارت کند بهشت بر او واجب می‌شود».[1] و یا اینکه امام صادق(علیه‌السلام) به جعفر بن عفان فرمودند: «ما من أحد قال في الحسين شعرا فبكی وأبكی به ألا أوجب الله له الجنة وغفرله؛ احدی نیست که برای امام حسین(علیه‌السلام) شعری بسراید و گریه کند و یا بگریاند مگر آنکه خدا برای او بهشت را واجب می‌گرداند و گناهانش را می‌آمرزد»[2] و یا اینکه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «من صام أول يوم من رجب رغبة في ثواب الله عز وجل وجبت له الجنة؛ هر که روز اول ماه رجب را به میل ثواب از خدا، روزه بدارد بهشت بر او واجب می‌شود».[3]

روایات بسیاری داریم که در برابر انجام برخی اعمال، وجوب بهشت را وعده داده‌اند. اکنون سوال این است که وقتی با انجام یک عمل، بهشت بر فرد عمل‌کننده واجب شود پس گناهان حق الناس او چه می‌شود؟! آیا ترک واجباتی که کرده مثلا نماز نخوانده و روزه نگرفته آیا بخشیده می‌شود و دیگر محاسبه نمی‌گردد؟!

پاسخ به سوال:
وجوب در لغت به سه معنای لزوم و ثبوت و وقوع است.
استعمال وجوب در روایات همیشه به معنای وجوب فقهی (یعنی به معنای لزوم و ضروری‌العمل) نیست. 
در این روایات که وجوب به بهشت نسبت داده شده به معنای ثبوت است و مقصود از این ثبوت، ثبوت مشروط و معلَّق است یعنی مشروط به این امر که عملی که این ثبوت بهشت را از بین ببرد انجام نشده باشد و یا بعدا انجام نشود.
بسا ممکن است فردی پیش از انجام آن عمل خیر، در پرونده اعمالش گناهانی مرتکب شده که باعث تعلیق ثبوت بهشت شود مثلا حق‌الناس‌هایی دارد و یا نماز و روزه را ترک کرده که این‌صورت، ثبوت بهشت، متوقف است بر اینکه او توبه کند و نمازها و روزه‌هایی را که ترک کرده انجام دهد و حق الناس‌ها را بپردازد.

و بسا ممکن است اعمالی که تعلیق کننده ثبوت است در پرونده اعمالش نداشته باشد ولیکن پس از ثبوت بهشت، گناهانی انجام دهد که ثبوت آن بهشت را از بین ببرد.
پس بهشت بر فردی که آن اعمال را انجام می‌دهد لزوم حتمی نمی‌یابد بلکه با آن عمل، ثبوت می‌یابد و بسا ممکن است پس از ثبوت یافتن، ثبوتش با انجام گناهان دیگر لغو شود و از بین رود. 

توضیح:
در این مواردی که گفته شده اگر فلان کار را انجام دهید، بهشت بر شما واجب می‌شود از باب ذکر مقتضی و ایجاد مقتضی است. 
حصول و تحقق هر چیزی و یا هر عملی، نیاز به دو عنصر دارد: 1. مانعی در کار نباشد و 2. مقتضی موجود باشد.
مثلا قطعه چوبی را می‌خواهیم آتش بزنیم، اولاً: مانعی مثل رطوبت بیش از حد و فقدان اکسیژن، نباید باشد و دوم: آتش یا حرارتی باید نزدیک چوب شود تا چوب آتش بگیرد. پس با نبودن مانع و وجود چیزهایی که اقتضای آتش گرفتن دارد چوب آتش می‌گیرد.
اگر مقتضی موجود باشد و مانعی در آتش گرفتن باشد آن چوب آتش نمی‌گیرد. و اگر مانع نباشد ولی مقتضی هم موجود نباشد بازهم چوب آتش نمی‌گیرد. 
در اصطلاح علمی می‌گویند برای تحقق و تحصل یک چیز و یا یک عمل، باید مقتضی موجود و مانع مفقود باشد.

حالا با این توضیحات، وقتی امام رضا(علیه‌السلام) در مورد حضرت معصومه (علیهاالسلام) فرمود: اگر کسی قبر خواهرم را در قم زیارت کند بهشت بر او واجب می‌شود به این معناست که مقتضی بهشت رفتن که زیارت حضرت باشد مهیا شده و به وجود آمده. ولی برای تحقق بهشت رفتن، باید موانع بهشت رفتن هم نباشد. حق الناس، ترک واجبات و انجام محرمات، همه این‌ها موانع بهشت رفتن هستند و تنها در صورتی آن بهشت، ثبوت و تحقق می‌یابد که این موانع نیز مفقود باشند. 
بنابراین این طور تصور نشود که بهشت بر او واجب شده و هر کاری خواست می‌تواند انجام دهد؛ بلکه هرچند بهشت واجب شده، اما سایر اعمال نیز محاسبه خواهند شد و این مقتضی "وجوب بهشت" در صورتی به انجام می‌رسد که سایر اعمال، مانعی ایجاد نکرده باشد.

سوال: اگر این‌طور است که با آن اعمال، وجوب بهشت، متوقف بر نبودِ مانع است پس چرا برای این اعمال، وجوب بهشت را وعده دادند؟ 
جواب: بی شک آن عمل مستحب، اهمیت بسیار ویژه‌‌ای دارد که اگر مانعی در کار نباشد همان عمل، بهشت را برای آن شخص، محقَّق می‌کند از این‌رو وجوب بهشت را وعده دادند تا افراد به انجام آن ترغیب شوند.

در نتیجه: پس وجوب در این موارد، به معنای لزوم نیست، بلکه به معنای ثبوت و وقوع است و وجوب بهشت نیز در این موارد، وجوب مشروط است نه وجوب حتمی؛ یعنی مشروط است به نبودن موانع ورود به بهشت.

___________________________
پی‌نوشت: 
[1]. بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث، ج48، ص316، متن کتاب
[2]. اختیار معرفة الرجال [یا رجال الکشی]، شیخ طوسی، قم، موسسه آل البیت(علیهم‌السلام)، ج2، ص575، متن کتاب
[3]. الامالی، شیخ صدوق، قم، موسسه البعثة، چاپ اول، 1417ق، ص59، متن کتاب

نظرات

تصویر کمالی
نویسنده کمالی در

مطلب شما در کانال اعتقادات منتشر شد.

@kalamema

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 12 =
*****