از اشعار مولانا دو گونه میتوان برداشت داشت، که یکی صحیح و دیگری باطل است.
برخی افراد در تفسیر این شعر مولانا که میگوید:
چند گويى چون غطا برداشتند كين نبودست آنك مىپنداشتند
مدعی شدهاند که بحث از کفر و ایمان در این دنیا خودش حجاب بین انسان و خداوند است، و در قیامت انسان متوجه میشود که ایمان واقعی چیست!؟ و با خود میگوید که این سخنهایی که من در دنیا میگفتهام چه چیزی بوده است!؟ و انسانها زمانی که پردهها به کنار رود پی به اشتباه بودن اندیشه خویش خواهند برد. لذا از این شعر استفاده پلورالیسم دینی کرده و همه ادیان را برحق دانسته و هیچ دینی را حق مطلق نمیدانند.
قبل از تحلیل این سخن لازم است، به این نکته اشاره کنیم که مولانا نیز معصوم نیست تا سخنش برای ما حجت باشد، به همین خاطر امکان دارد که او نیز دچار اشتباه شده باشد. اما با این وجود، از این بیت میتوان دوگونه برداشت کرد که یکی حق و دیگری باطل است.
برداشت اول:
اگر گوینده این سخن در تلاش باشد، که بگوید سخن از کفر و ایمان حجاب ساز است، به همین خاطر نباید آنها را در سطح جامعه مطرح کرد؛ زیرا ایمان واقعی تنها در قیامت مشخص میشود، و در این دنیا امکان دسترسی به آن وجود ندارد. این ادعا سخن باطلی است، که با دین و عقل سازگاری ندارد؛ زیرا حضور متعدد پیامبران الهی(علیهمالسلام) در طول تاریخ شاهدی بر این واقعیت است که خداوند متعال میخواهد حق را از ناحق و کفر را از ایمان بازشناسد، و از سوی دیگر این سخن بر اساس شکاکیت و پلورالیسم دینی بنا شده است[1] که در نهایت سبب میشود که انسان قائل به اباحهگری شود، زیرا بر اساس این اندیشه هیچ دینی به واقعیت دسترسی ندارد؛ به همین خاطر نمیتوان از حق یا باطل بودن آنها سخن گفت و باید تمام آنها را پذیرفت، تا اینکه در قیامت مشخص شود که کدام دین بر حق است.
برداشت دوم:
برخی افراد در قیامت به سطح بالاتری از معرفت پی خواهند برد، به این معنا که ایمان این افراد در مرتبه پایینتری بوده است، ولی در قیامت شناخت آنها از واقعیت بیشتر شده در نتیجه ایمان بالاتری پیدا خواهند. این برداشت را میتوان بر معنای صحیحی حمل کرد، زیرا بر اساس آن دسترسی به ایمان واقعی در این دنیا امکانپذیر است، گرچه امکان دارد برخی افراد به مرحلهی پایینی از آن دست یافته باشند و به این خاطر برخی افراد را که ایمان بالاتری داشتهاند تکفیر کرده باشند، ولی در قیامت که زمینه آماده میشود، این افراد به مرحله بالاتری دست پیدا خواهند کرد و حجاب خویش را از دست داده و پی به حقانیت افرادی که دارای ایمان قویتری بودهاند خواهند برد.
همان گونه که این تفاوت ایمان را میتواند در این حدیث دید که میفرمایند: اگر ابوذر به آنچه که در قلب سلمان است آگاهی پیدا میکرد وی را میکشت[2] و به خاطر این تفاوت درجه ایمان است که خداوند متعال در قرآن مجید هر زمان سخن از حمد الهی توسط مخلوقات خویش به میان می آورد حمد را با تسبیح و منزه بودن همراه میکند، زیرا ایمان و حمد این افراد در مرحلهای پایینتر است، مگر در مورد بندگان خالصی خویش که حجابهای بین آنها و خداوند نیست، به همین خاطر میتوانند خداوند را به صورت کامل و صحیح حمد کنند و نیازی ندارند که خداوند را از این مرتبه حمد خویش پاک و منزه کنند.[3]
البته این برداشت از شعر مولانا امکان پذیر است، زیرا بر اساس سخن برخی از مفسران مثنوی این بیت اشاره دارد به این آیه قرآن که «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ اَلْيَوْمَ حَدِيدٌ» [4]و همانگونه که مفسران در تفسیر این آیه بیان کردهاند، حقایقی در قیامت برای انسان نمودار میشود که از غفلتهای خویش رهایی مییابد.[5]
__________________________________________
پینوشت
[1]. برای نقد پلورالیسم دینی به این مطلب رجوع کنید: نقد پلورالیسم دینی
[2]. الكافي، ثقة الإسلام کلینی، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، ج1، ص401.
[3]. ر.ک. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، ج1، ص32.
[4]. شرح مثنوی، ملاهادى سبزوارى،انتشارات وزارت ارشاد،1374ش، جلد 1، ص335.
[5]. ترجمه تفسير الميزان، ج18، ص523.