گرچه در قرآن کریم نامی از امامان دوازدهگانه شیعه نیامده ولی در مورد اصل مساله امامت و ولایت و نیز تعیین مصادیق آن صاحبان ولایت سخنان متعددی فرموده که فهم و تعیین آن صاحبان ولایت و امامت، سخت نیست ولی با این حال، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در روایات متعدد نیز نام این صاحبان ولایت را بیان فرموده است تا جای هیچ شکی را باقی نگذارد.
آنانکه با اندیشه تشیع و خصوصا ولایتی که شیعه به آن معتقد است مخالفت و دشمنی دارند از تمسخر و استهزاء و ایراد شبهه، هیچ ابائی ندارند. اینان در ردّ اعتقاد شیعه، بهگونهای تمسخرآمیز، مغالطهای سست را با عنوان «برهان پیاز» مطرح میکنند تا بتوانند اصل اعتقاد شیعه به امامت و ولایت ائمه اطهار(علیهمالسلام) را به زیر سوال برند.
برهان پیاز: ای مسلمانان! آیا میدانستید الله در کتابش (قرآن) حتی یک آیه در رابطه با مهدی و امامان شیعه نیاورده، درحالی که درباره پیاز و خیار، آیه نازل کرده است؟! «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها [بقره/61] و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفاء کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد».
ما امثال این شبهات را غالبا از وهابیها میشنویم که برای رد اعتقاد شیعه، به این مغالطات سست دست میآویزند. میگویند خدا در کتابش حتی از پیاز هم سخن گفته اما از ائمه و امامتی که شیعه آنرا جزو اصول اعتقادات بهشمار میآورد هیچ سخنی نگفته است.
جواب نقضی
خداوند 124000 پیامبر فرستاده است ولی در قرآنش تنها از تعداد بسیار اندکی از پیامبران سخن به میان آورده و در مورد بسیاری از پیامبران هیچ سخنی نفرموده است. حال، آیا این دلیل میشود که بگوییم: غیر از پیامبرانی که قرآن از آنان نام برده پیامبر دیگری وجود نداشته است؟!
این چه دلیل نادرستی که بگوییم وقتی چیزی در قرآن نامش نیامده پس افسانه است. آیا قرآن در مورد تعداد رکعات نماز و کیفیت خواندن نماز و یا کیفیت زکات سخن بهمیان آورده؟! آیا اصلا قرآن در مورد خلافت ابوبکر و عمر آیهای نازل کرده که آنان خود را به عنوان خلیفهی خودخوانده بر امت اسلامی تحمیل ساختند؟! بسیاری از اعتقادات و احکام شرعیه، و حتی مطالب تاریخی، در قرآن کریم ذکر نشده اند، و یا به صورت تفصیل بیان نشدهاند، بلکه غالبا فقط به اصول احکام و اعتقادات اشاره شده است.
بسی روشن است اگر مطلبی در قرآن کریم نباشد، هرگز دلیل بر بی اعتباری آن در اسلام نیست چون در اسلام، منبع دیگری نیز به عنوان منبع استخراج شریعت است و آن حدیث و سخنان پیامبر است و ما سخنان پیامبر را که به طور صحیح به دست ما رسیده حجت میدانیم.
جواب حلی:
در رد برهان پیاز می گوییم:
اولا: قرآن در مورد اصل مساله ولایت و امامت، بارها سخن به میان آورده است: به عنوان نمونه: آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ [نساء/۵۹] ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را». در این آیه صراحتا خدا امر به اطاعت از خود و پیامبر و اولی الامر مینماید و به گفته فخر رازی مفسر بزرگ اهل سنت، لزوما این اولی الامر باید معصوم و بیخطا باشند[1] چون معنا نخواهد داشت که خدا اطاعت از کسی که اهل خطا و اشتباه است را واجب بشمارد وگرنه اجتماع نقیضین لازم میآید؛ زیرا از یک سو، خدا امر میکند که از گناه و خطا دوری کنید و از سوی دیگر نیز امر میکند از کسی که هیچ مصونیتی از خطا ندارد واجب است که اطاعت نمایید و اگر آن کس احیانا ما را امر به خطا نمود بر ما هم ترک خطا واجب است و هم انجام آن خطا؛ و این اجتماع نقیضین است.[2]
بین شیعه و سنی، در موضوع ولایت داشتن اولی الامر، هیچ اختلافی نیست اما اختلاف در تعیین مصداق این اولی الامر است.
ثانیا: خداوند بارها در مورد اهل بیت(علیهمالسلام) سخن به میان آورده مانند آیه مباهله و تطهیر و حتی به عصمت آنان نیز اشاره داشته است؛ چنانکه در آیه تطهیر فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً [احزاب/33] بیگمان، خدا اراده کرده است تا آلودگی را از شما اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند». «ال» که بر سر کلمه «رجس» آمده الف و لام جنس است و این بدین معناست که خدا اهل بیت را از هرچه که از جنس رجس و پلیدی محسوب میشود پاک گردانده است و این راه نیافتن ذرهای پلیدی در اهل بیت(علیهمالسلام) همان معنای عصمت است.
بنابراین خدا در قرآن پس از آنکه اطاعت از اولی الامر معصوم را بیان فرموده، خودش مصداق معصومین را در عصر پیامبر بیان میکند که همانا اهل بیت ایشان هستند.
ثالثا: این دأب قرآن است که معمولا در نقل برخی امور، نام اشخاص را نیاورد مانند نام نبردن از آصف برخیا[3] و آسیه همسر فرعون[4] و همسر نوح و لوط[5] و همسر ابی لهب[6] و حبیب نجار[7] و....» در حالیکه در مورد همه این اشخاص آیاتی را بیان فرموده ولی نامشان را ذکر نکرده است. خداوند متعال با آنکه بیش از 60 بار در قرآن از عنوان فرعون و آل فرعون نام برده اما هرگز اسم فرعون را بیان نکرده که چه بوده است چون کلمه فرعون فقط عنوان و لقب برای فرمانروایان مصر است نه اسم شخص؛ پس دأب قرآن کریم در قالب موارد، بیان نکردن اسم اشخاص است.
رابعا: چنانکه گفتیم، قرآن به عنوان تنها منبع استخراج شریعت اسلامی نیست؛ بلکه احادیث صحیح السند نیز برای ما مسلمانان حجت و دلیل هستند. در روایات نیز _ چه در منابع اهل سنت و چه شیعه _ در مورد امامان دوازدهگانه و ولایت و امامتشان، سخن به میان آمده است[8] مانند حدیث دوازده امام از جابر بن سمره که در منابع اهل سنت آمده است؛ بلکه حتی در برخی منابع اهل سنت، احادیثی از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که نام تمامی امامان دوازدهگانه شیعه را نیز ذکر میکند.[9]
خامسا: اما آیهای که در متن شبهه، در مورد پیاز و خیار سخن به میان آورده، در واقع، حکایت و نقل سخنی است که قوم موسی(علیهالسلام) به او گفتهاند نه آنکه خدا بخواهد مستقلا در مورد پیاز و فوائد آن سخن بگوید اما نامی از امامان شیعه نبرد.
بنابراین: در قرآن، به اصل مساله امامت و ولایت که شاخصه و اصلی از اعتقادات شیعه است بارها اشاره شده و مصداق آن صاحبان ولایت را نیز مشخص فرموده ولی طبق دأبی که دارد ذکری از نام این صاحبان ولایت ندارد. اما علت اینکه چرا نام تک تک این دوازده امام در قرآن، بیان نشده خودش نیازمند یک بحث مفصلی که اکنون این مختصر را مجال سخن از آن نیست. اما در منبع دوم شریعت اسلام، یعنی روایات، بارها در مورد نام امامان دوازدهگانه فرمایشاتی بیان شده است.
________________________
پینوشت
[1]. «أَنَّ اللَّه تَعَالَى أَمْرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ عَلَى سَبِيلِ الْجَزْمِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ وَمَنْ أَمَرَ اللَّه بِطَاعَتِهِ عَلَى سَبِيلِ الْجَزْمِ وَالْقَطْعِ لَا بُدَّ وَأَنْ يَكُونَ مَعْصُومًا عَنِ الْخَطَأِ». مفاتيح الغيب[التفسير الكبير]، فخرالدین أبوعبدالله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسين الرازی(م606ق)، بیروت، دار إحياء التراث العربی، چاپ دوم، 1420ق، ج10، ص113، متن کتاب
[2]. همان.
[3]. ر.ک: سوره نمل، آیه 40
[4]. ر.ک: سوره قصص، آیه 9؛ و سوره تحریم، آیه 11
[5]. ر.ک: سوره تحریم، آیه 10
[6]. ر.ک: سوره مسد، آیه 4
[7]. ر.ک: سوره یس، آیات 20_28
[8]. صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، بیروت، داراحياء التراث العربی، ج3، ص1453؛/ و مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت، مؤسسه الرسالة، ج6، ص321؛/ و مجمع الزوائد، ابن حجر هيثمی مکی، بیروت، درالکتاب العربی، ج5، ص190؛/ و مسند ابويعلی موصلی، بیروت، بيروت، دارالمأمون، ج8، ص444؛/ و صحيح بخاری، اسماعیل بخاری، بیروت، داراحياء التراث العربی، ج9، ص101.
[9]. فرائد المسطين فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین، ابرهیم بن محمد حمویی جوينی(730ق)، تحقیق: علامه محمد باقر محمودی، بيروت، مؤسسه المحمودی، ج2، ص134، متن کتاب؛/ و مقتل الحسين(ع)، ابوالمؤیّد موفق بن احمد خوارزمی حنفی(م568ق)، تحقیق: علامه شیخ محمد السماوی، دار انوار الهدی، چاپ دوم، 1381ش-1423ق، ص146، متن کتاب؛/ و ينابيع المودة لذو القربى، سليمان بن ابراهيم القندوزی، نجف اشرف، المطبعة الحیدریة، 1384ق-1965م، ج2، ص593؛ همان، قم، دار الاسوة للطباعة و النشر، تحقیق سید علی جمال الشرف، ج3، ص399، متن کتاب و ج3، ص284، متن کتاب؛/ و الإصابة فی تمييز الصحابة، أبوالفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی(م852ق)، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1415ق، ج2، ص485، ح2872، متن کتاب؛/ و حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، أبونعيم أحمد بن عبدالله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهانی(م430ق)، قاهره، السعادة، 1394ق-1974م، ج1، ص86، متن کتاب
نظرات
با سلام و احترام مطلب شما در کلوپ سخن آشنا بازنشر و منتشر شد.
http://www.cloob.com/name/sokhanashna