مقصود از مرگ جاهلی در حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» مرگ کافرانه و مشرکانه است.
در منابع شیعی حدیثی معروف به حدیث «معرفت امام» آمده است که متن آن بدین گونه است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة».[1] در منابع اولیه اهل سنت گرچه این حدیث با همین الفاظ وجود ندارد، اما احادیث زیادی با همین مضمون نزدیک به متواتر موجود است که در همه آنها بیان شده کسی که امامی نداشته باشد یا بیعت و طاعتی از حاکم اسلامی بر گردن او نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.[2] اما مقصود از مرگ جاهلی چیست؟!
دو احتمال در تفسیر این مرگ وجود دارد:
1. مرگ با حالت کفر و شرک؛ چنانکه در عصر جاهلیت، با کفر و شرک و بتپرستی میمردند.
2. مرگ به همراه جهل و گمراهی و ضلالت. در این تفسیر کسی که به مرگ جاهلی میمیرد، تنها گمراه و عاصی میمیرد نه کافر و یا مشرک.
شیعه در تفسیر مرگ جاهلی بیشتر به سمت معنای اول گرایش یافته است گرچه حدیثی نیز در منابع شیعی در تفسیر مرگ جاهلی به معنای دوم وارد شده است: «ابن ابى یعفور مىگوید: از امام صادق(علیهالسلام) درباره قول رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) که فرمود: "من مات و لیس له امام فمیتته میته جاهلیه"، سوال کردم که آیا مقصود از آن مرگ جاهلی، کفر است؟ حضرت فرمود: «مرگ ضلالت و گمراهى است...».[3]
اما عالمان شیعه تفسیر این حدیث را توجیه نمودند؛ چنانکه علامه مجلسی علاوه بر آنکه این حدیث را ضعیف میشمارد در توجیه تفسیر جاهلیت به ضلال، این چنین مینویسد: «شاید علّت عدول امام صادق(علیهالسلام) از تصدیق کفر آنان به اثبات ضلالت بر ایشان، این باشد که گویا سوال کننده توهّم کرده که احکام کفرِ در دنیا، همانند نجاست و نفى نکاح و توارث و شبیه این امور بر آنها جارى مىشود، لذا حضرت این امور را نفى مىکند و براى آنان ضلالت از حق در دنیا و محرومیت از بهشت در آخرت را ثابت مىنماید. و این منافات ندارد که در آخرت، آنان ملحق به کفار و مخلّد در آتش جهنّم باشند، همانگونه که سایر اخبار بر این مطلب دلالت دارد. و نیز احتمال دارد که توقف امام از اثبات کفر براى آنان، به جهت آن باشد که شامل کسانى از اهل سنت مىشود که مستضعف بوده و برایشان امامى نیست؛ زیرا در آنان احتمال نجات از عذاب وجود دارد...».[4]
معنای اول و این توجیه علامه مجلسی به وسیله احادیث دیگری تایید میشوند، که جاهلیت را به معنای کفر تفسیر نمودهاند:
حارث بن مغیره نقل کرده که به امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم: آیا رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) فرمود: «من مات لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة» حضرت فرمود: «آرى». عرض کردم: آیا مقصود جاهلیّت مطلق است یا جاهلیتى که فقط امامش را نمىشناسد؟ حضرت فرمود: «جاهلیّت کفر و نفاق و ضلالت است».[5] همچنین حضرت در حدیثی دیگری فرمود: «امام نشانهای است میان خدا و خلق، کسی که او را بشناسد، مؤمن و کسی که او را انکار کند، کافر است».[6]
امام رضا(علیهالسلام) نیز فرمود: «هرکه بمیرد و برایش امامی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است» راوی میگوید: به ایشان عرض کردم: آیا واقعا هرکه بمیرد و برایش امامی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است؟ امام فرمود: بله! و توقف کننده در مساله امامت، کافر است و ناصبی و مشرک است».[7]
امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی دیگری فرمود: «هرکه بمیرد و برایش امامی نباشد به مرگ جاهلیت یعنی کفر و شرک و گمراهی مرده است».[8]
اما رویکرد اهل سنت در تفسیر مرگ جاهلی، گرایش به معنای دوم است.[9]
شاید دلیل پنهانِ این گرایشان این باشد که اگر معنای مرگ جاهلی را به معنای کفر میگرفتند، ناچار بودند که قائل به کفر برخی از صحابه و تابعین بزرگ که با ولایت امیرالمومنین(علیهالسلام) و امام حسن(علیهالسلام) مخالفت کردند بشوند اشخاصی همچون عائشه همسر پیامبر و طلحه و زبیر و معاویه و سعد ابی وقاص و عبدالله بن عمر و اسامة بن زید و محمد بن مسلمة و اصحابی که در جنگ جمل یا صفین و یا نهروان در برابر امیرالمومنین(علیهالسلام) ایستادند.
شاید همین علت عمدهای باشد که سبب شده اهل سنت معنای موت جاهلی را به معنای ضلالت و گمراهی بگیرند تا تعداد فراوانی از صحابه و تابعین کافر شمرده نشوند.
اما در منابع اهل سنت برخی احادیث وجود دارد که شاهدی بر درست بودن تفسیر موت جاهلی به کفر است و همان تفسیر شیعه را از موت جاهلی تقویت مینماید. اکنون به دو نمونه از آن روایات اشاره میکنیم:
در حدیثی آمده: «کسی که از نظر جماعت مسلمین به اندازه یک وجب، خود را جدا کند بند اسلام را از گردنش خارج ساخته است»[10] یعنی غیر مسلمان خواهد بود نه فقط گمراه و عاصی.
حال، اگر جماعتی با یک امام بیعت نمایند و فردی از خیل جماعت بیعتکننده جدا شود آیا طبق این حدیث، بند اسلام را از گردن خویش خارج نساخته است؟!
در حدیث دیگری پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در ضمن بیانِ پیشگوییهایی در مورد خوارج، فرموده است: «...آنان از دین، بیرون میشوند همانگونه که تیر از کمان خارج میشود؛ هر کجا آنان را یافتید آنان را بکشید زیرا برای قاتلینشان در کشتن آنان، در روز قیامت اجری است نزد خدا».[11] شاخصه خوارج، امام نداشتن و بیرون شدن از بیعت امام علی(علیهالسلام) بود. مگر شما اهل سنت در احادیث مختلف ندارید که اگر کسی خود را از طاعت حاکم اسلامی و یا بیعت او خارج سازد و بمیرد به مرگ جاهلی مرده است؟ خوارج نیز از بیعت و طاعت امیرالمومنین(علیهالسلام) خارج شدند و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در این حدیث، خروجشان را خروج از دین معرفی کرده است.
آیا این دو حدیث مذکور، قرینهای نیست بر اینکه مقصود از موت جاهلی، همان مرگ کافرانه و مشرکانه است؟!
نتیجه: بر طبق نظر شیعه، مرگ جاهلیت همان مرگ کافرانه و مشرکانه است ولیکن اهل سنت برای فرار از تبعات این تفسیر، مرگ جاهلی را تنها به معنای مرگ ضلالت و گمراهی تفسیر کردند اگر چه بعضی از احادیث در منابع اهل سنت یافت میشود که تفسیر اول را تقویت میکند.
_______________________________
پینوشت:
[1]. الأصول من الكافی، ثقة الاسلام أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق الكليني الرازی(م329ق)، تصحیح: علی أكبر غفاری، تهران، دار الكتب الاسلامية، چاپ دوم، 1388ق، ج2، ص20، متن کتاب.
[2]. برای دیدن متن برخی از این احادیث به این مقاله رجوع بفرمایید.
بنبست اهل سنت در پاسخ به این سوال؛ و رد اشکالات ابن تیمیه به حدیث معرفت امام
[3]. «...عن ابن أبي يعفور قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن قول رسول الله صلى الله عليه وآله: من مات وليس له إمام فميتته ميتة جاهلية، قال: قلت: ميتة كفر؟ قال: ميتة ضلال، قلت: فمن مات اليوم وليس له أمام، فميتته ميتة جاهلية؟ فقال: نعم». الاصول من الکافی، پیشین، ج1، ص376، متن کتاب.
[4]. الحديث الثاني: ضعيف على المشهور..... «فقال ميتة ضلال» لعله عليهالسلام عدل عن تصديق كفرهم إلى إثبات الضلال لهم، لأن السائل توهم أنه يجري عليهم أحكام الكفر في الدنيا كالنجاسة ونفي التناكح والتوارث وأشباه ذلك، فنفى ذلك وأثبت لهم الضلال عن الحق في الدنيا وعن الجنة في الآخرة، فلا ينافي كونهم في الآخرة ملحقين بالكفار مخلدين في النار كما دلت عليه سائر الأخبار ، ويحتمل أن يكون التوقف عن إثبات الكفر لشموله من ليس له إمام من المستضعفين، إذ فيهم احتمال النجاة من العذاب كما سيأتي سائر الأخبار كالخبر الآتي محمولة على غيرهم، ويمكن حمل هذا الخبر وأمثاله على نوع من التقية أيضا». مرآة العقول، الشيخ محمّد باقر بن محمّد تقی المجلسی، تهران، دار الكتب الإسلاميّة، چاپ دوم، ١٤٠٤ق، ج4، ص220، متن کتاب.
[5]. «...عن الحارث بن المغيرة قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: من مات لا يعرف إمامه مات ميتة جاهلية؟ قال: نعم، قلت: جاهلية جهلاء أو جاهلية لا يعرف إمامه؟ قال جاهلية كفر ونفاق وضلال». الأصول من الكافی، ثقة الاسلام أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق الكليني الرازی(م329ق)، تصحیح: علی أكبر غفاری، تهران، دار الكتب الاسلامية، چاپ دوم، 1388ق، ج1، ص377، متن کتاب.
[6]. «... عن مروان بن مسلم قال : قال الصادق جعفر بن محمّد عليهماالسلام : الامام علم فيما بين الله عزَّ وجلَّ وبين خلقه فمن عرفه كان مؤمناً ، ومن أنكره كان كافراً». کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی الصدوق، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق، ص412، متن کتاب.
[7]. «...عن محمّد بن إسماعيل ، عن أبي الحسن الرِّضا عليهالسلام قال : من مات وليس له إمام مات ميتة جاهلية فقلت له : كلُّ من مات وليس له إمام مات ميتة جاهلية؟ قال : نعم ، والواقف كافر ، والناصب مشركٌ». همان، ص668، متن کتاب.
[8]. «.... عن عمّار، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال : سمعته يقول : من مات وليس له إمام مات ميتة جاهلية كفر وشرك وضلالة». همان، ص412، متن کتاب.
[9]. «قَالَ الْكِرْمَانِيُّ الِاسْتِثْنَاءُ هُنَا بِمَعْنَى الِاسْتِفْهَامُ الْإِنْكَارِيُّ أَيْ مَا فَارَقَ الْجَمَاعَةَ أَحَدٌ إِلَّا جَرَى لَهُ كَذَا أَوْ حُذِفَتْ مَا فَهِيَ مُقَدَّرَةٌ أَوْ إِلَّا زَائِدَةٌ أَوْ عَاطِفَةٌ عَلَى رَأْيِ الْكُوفِيِّينَ وَالْمُرَادُ بِالْمِيتَةِ الْجَاهِلِيَّةِ وَهِيَ بِكَسْرِ الْمِيمِ حَالَةُ الْمَوْتِ كَمَوْتِ أَهْلِ الْجَاهِلِيَّةِ عَلَى ضَلَالٍ وَلَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مُطَاعٌ لِأَنَّهُمْ كَانُوا لَا يَعْرِفُونَ ذَلِكَ وَلَيْسَ الْمُرَادُ أَنَّهُ يَمُوتُ كَافِرًا بَلْ يَمُوتُ عَاصِيًا وَيَحْتَمِلُ أَنْ يَكُونَ التَّشْبِيهُ عَلَى ظَاهِرِهِ وَمَعْنَاهُ أَنَّهُ يَمُوتُ مِثْلَ مَوْتِ الْجَاهِلِيِّ وَإِنْ لَمْ يَكُنْ هُوَ جَاهِلِيًّا أَوْ أَنَّ ذَلِكَ وَرَدَ مَوْرِدَ الزَّجْرِ وَالتَّنْفِيرِ وَظَاهِرُهُ غَيْرُ مُرَادٍ وَيُؤَيِّدُ أَنَّ الْمُرَادَ بِالْجَاهِلِيَّةِ التَّشْبِيهُ». فتح الباری شرح صحيح البخاری، أحمد بن علي بن حجر أبوالفضل العسقلانی الشافعی، بیروت، دار المعرفة، 1379ق، ترقیم: محمد فؤاد عبد الباقی، تصحیح: محب الدين الخطيب، تعلیق: عبد العزيز بن عبد الله بن باز، ج13، ص7، متن کتاب؛/ و نيل الأوطار، محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكانی اليمنی(م1250ق)، تحقيق: عصام الدين الصبابطی، مصر، دار الحديث، چاپ اول، 1413ق-1993م، ج7، ص203، متن کتاب؛/ و
شعیب ارنؤوط در تعلیقه بر صحیح ابن حبان مینویسد: «والمراد بالميتة الجاهلية: حالة الموت كموت أهل الجاهلية على ضلال وليس له إمام مطاع، لأنهم كانوا لا يعرفون ذلك، وليس المراد أنه يموت كافراً بل يموت عاصياً، ويحتمل أن يكون التشبيه على ظاهره، ومعناه: أنه يموت مثل موت الجاهلي وإن لم يكن هو جاهلياً، أو أن لك ورد مورد الزجر والتنفير وظاهره غير مراد». الإحسان فی تقريب صحيح ابن حبان، محمد بن حبان بن أحمد بن حبان الدارمی البُستی(م354ق)، ترتيب: الأمير علاء الدين علی بن بلبان الفارسی(م739ق)، تحقیق: شعيب الأرنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1408ق-1988م، ج10، ص434، متن کتاب؛/ و
«والمراد بميتة الجاهلية حالة الموت كموت أهل الجاهلية على ضلال، وليس له إمام مطاع، لأنَّهم كانوا لا يعرفون ذلك، وليس المراد أنه يموت كافرًا، بل يموت عاصيًا». فقه التمكين عند دولة المرابطين، عَلی محمد محمد الصَّلاَّبی، قاهره، مؤسسة اقرأ، چاپ اول، 1427ق-2006م، ص138، متن کتاب؛/ و
«فَإِنَّ النَّبِيَّ(صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَسَلَّمَ) [قَدْ] قَالَ: «مَنْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» فِي أُمُورٍ لَيْسَتْ مِنْ أَرْكَانِ الْإِيمَانِ الَّتِي مَنْ تَرَكَهَا كَانَ كَافِرًا». منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية، تقي الدين أبوالعباس أحمد بن عبد الحليم بن عبدالسلام بن عبدالله بن تيمية الحرانی الحنبلی الدمشقی(م728ق)، المحقق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، چاپ اول، 1406ق-1986م، ج1، ص111، متن کتاب.
[10]. «مَنْ فَارَقَ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ شِبْرًا أَخْرَجَ مِنْ عُنُقِهِ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ، وَالْمُخَالِفِينَ بَأَلْوِيَتِهِمْ يَتَنَاوَلُونَهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ وَرَاءِ ظُهُورِهِمْ، وَمَنْ مَاتَ مِنْ غَيْرِ إِمَامِ جَمَاعَةٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». المعجم الكبير، أبو القاسم سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمی الشامی الطبرانی(م360ق)، المحقق: حمدي بن عبد المجيد السلفی، قاهره، مكتبة ابن تيمية، چاپ دوم، ج12، ص404، ح13604، متن کتاب؛/ و
«مَنْ فَارَقَ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ قَيْدَ شِبْرٍ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الإِسْلامِ مِنْ عُنُقِهِ وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ». المجروحين من المحدثين والضعفاء والمتروكين، همو (یعنی ابن حبان)، المحقق: محمود إبراهيم زايد، سوریه، حلب، دار الوعی، چاپ اول، 1396ق، ج1، ص286، ح310، متن کتاب؛/ و
«وَمَنْ خَرَجَ مِنَ الْجَمَاعَةِ قِيدَ شِبْرٍ مُتَعَمِّدًا فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ، وَمَنْ مَاتَ لَيْسَ لِإِمَامِ جَمَاعَةٍ عَلَيْهِ طَاعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». همان، ج20، ص86، ح163 (مقصود از امام جماعت، امام جامعه است)، متن کتاب؛/ و «
«مَنْ فَارَقَ الْمُسْلِمِينَ قِيدَ شِبْرٍ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ، وَمَنْ مَاتَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ جَاهِلِيَّةٌ». همان، ج10، ص289، ح10687، متن کتاب؛ و ج2، ص252، متن کتاب.
«مَنْ خَالَفَ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ شِبْرًا فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ». المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه النيسابوری(م405ق)، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، دار الكتب العلمية، چاپ اول،1411ق-1990م، ج1، ص203، ح402، متن کتاب.
[11]. يحقر أحدكم صلاته مع صلاكم، وصيامه مع صيامهم، وقراءته مع قراءتهم، يقرؤون القرآن لا يجاوز حناجرهم، يمرقون من الإسلام كما يمرق السهم من الرمية، أينما لقيتموهم فاقتلوهم، فإنَّ في قتلهم أجراً عند الله لمن قتلهم يوم القيامة». الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله صلى الله عليه وسلم وسننه وأيامه[صحيح البخاری]، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاری الجعفی، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق، ج6، ص197، ح5058، متن کتاب؛ و ج9، ص17، ح6932، متن کتاب
نظرات
با سلام و احترام مطلب شما در کلوپ سخن آشنا بازنشر و منتشر شد.
http://www.cloob.com/name/sokhanashna
با سلام و احترام
ممنون از مطلب خوب شما
مطلب شما در کانال اعتقادات منتشر شد.
https://eitaa.com/kalamema