شایعه قتل کاتب وحی، توسط پیامبر اسلام(ص)

08:00 - 1397/02/01

عبدالله بن ابی سرح یکی از کاتبان وحی بود که به جهت ارتداد و تلاش برای تغییر در کتابت وحی، دستور قتلش توسط پیامبر(ص) صادر گردید.اما وی به مکه گریخت و در جریان فتح مکه با شفاعت و وساطت برادرش عثمان(خلیفه سوم) حکم ارتدادش ملغی اعلام شد. وی بعد از به حکومت رسیدن برادرش و به دستور او حاکم مصر گردید.

کتابت وحی

از دیگر مطالبی که برای  اثبات جدیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در از میان برداشتن مخالفین خود بدان استناد شده است، ماجرای شخصی است به نام «عبدالله بن ابی صرح» که از کاتبان وحی بوده است.

طراحان شبهه این‌گونه القاء می کنند که علت دستور پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به قتل وی، آگاه شدن او از دروغ بودن پیامبری پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است وحضرت نیز برای این که او این چیزی را که فهمیده بود، برای عموم مردم بازگو نکند دستور به قتل او را داد.

آنچه در روایات، در مورد این فرد نقل شده، دال بر این است که علت دستور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به قتل وی، ارتدادش بوده است. در علت ارتدارد او سه گونه روایت نقل شده است:

1. در بعضی روایات چنین آمده است: «پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آیات سوره تین را بر وی املا کرد و او می‌نوشت. تا رسید به آیه " ثم انشأناه خلقا آخر ". ابن ابی‌سرح از نحوه بیان خداوند در مورد خلقت انسان به شگفت آمد و گفت:" فتبارک الله احسن الخالقین ". پیامبر(ص) فرمود: بنویس " فتبارک الله احسن الخالقین" و همین امر باعث شد که در دل ابن ابی‌سرح، وسوسه‌ای ایجاد شود و به خود گفت، اگر حقیقتاً این وحی است؛ پس بر من هم وحی می‌شود. اگر دروغ است، پس پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) (العیاذ بالله) دروغ می‌گوید و به همین جهت مرتد شد و به مکه گریخت.[1]

2. در بعضی از روایات دیگر آمده که ابن ابی‌سرح در نوشتن وحی تغییراتی می‌داد و همین امر باعث باشد که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) او را از مقام کتابت وحی عزل نماید و او مرتد شد و به مکه گریخت.[2]

3. فیض کاشانی از امام صادق(علیه‌السلام) نقل می‌کند: عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح برادر رضاعی عثمان، خط زیبایی داشت، هر وقت بر رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) وحی نازل می‌شد، او را فرا‌ می‌خواند و وحی را بر او می خواند و او می‌نوشت، اما او به جای "سمیع بصیر"، "سمیع علیم" و به جای "بما تعلمون خبیر"، "بما تعملون بصیر" می‌نوشت، و "یا" را عوض "تا" و "تا" را عوض "یا" کتابت می‌کرد، با این حال حضرت می‌فرمود: "هو واحد؛ فرقی نمی‌کند اینها یکی است". عاقبت این شخص مرتد شد و به مکه گریخت و به قریش گفت: به خدا قسم ، محمد نمی‌داند چه می‌گوید؛ من هم قادرم مثل او بگویم و به مانند او آیه نازل کنم.[3]

بنابراین آن چه از این روایات درباره این شخص قابل استفاده است اینکه وی به خاطر  برگشت از اعتقاد خود نسبت به رسالت پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اظهار تردید در میان عموم و همچنین تلاش برای تغییر در وحی الهی، از مقام کتابت وحی عزل شد؛ سپس به سمت مکه گریخت و حضرت در زمان فتح مکه به جهت  شفاعت عثمان(خلیفه سوم)، از جرمش گذشت. او بعدها فرماندار عثمان در مصر شد.[4]

در نتیجه: ادعای قتل وی که از کاتبان وحی بود، توسط پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دروغی است که با حضرت نسبت داده شده است.

_________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج22، ص 34، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، 1403ق.
[2]. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۶۹، المكتبة العلمية الإسلامية، تهران، بی تا.
[3]. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۲، ص ۱۴۰ ذیل آیه ۹۳، انعام، تهران، مکتبه الاسلامیه، بی تا.
[4]. بحارالانوار، همان، ج 17، ص178.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 7 =
*****