شنیدهایم که در کارها باید به خدا توکل کرد، سوال این است که معنی توکل چیست و ما در چه کاری و چگونه باید توکل کرد؟
معناى توكل اين نيست كه انسان دست از هر كارى بكشد و در انتظار اين باشد كه خدا كليه كارهاى مرا انجام مىدهد. بلكه اين معنا بر خلاف برنامههاى اسلام و قرآن است. زیرا اسلام دين كار و كوشش ميباشد، نه دين خوردن و خوابيدن. چنانكه آيات و اخبار فراوانى بر اين معنا گواهى ميدهند. به طور كلى ميتوان امور را به دو دسته تقسيم نمود:
1- آن امورى كه انجام آنها براى انسان ممكن است، اين نوع امور را بايد از خدا توفيق خواست و انجام داد، نه اينكه انسان از انجام آنها كوتاهى كند و گمان نمايد توكل داشتن كافى است توكل در اينگونه موارد، مورد كه ندارد بجاى خود، بلكه مسئوليت هم خواهد داشت، مثلا نظير افرادى كه از فعاليتهاى مشروع سرباز ميزنند و سر انجام سربار جامعه و تحميل بر مردم خواهند شد.
2- امورى كه مورد نياز انسان باشند، ولى انجام آنها برايش مقدور نباشد، در باره اينگونه امور است كه مىبايستى فقط بذات مقدس پروردگار توكل نمود و بس، ميتوان يک نمونه كامل توكل را، توكل حضرت ابراهيم خليل عليه السّلام گواه گرفت، در كتاب سفينة البحار مىنگارد:
هنگامى كه نمرود و نمروديان در سواد كوفه، نزد نهر «كوثا» جنب قريه «قطنانا» آتشى افروختند و عاجز شدند كه حضرت ابراهيم را در ميان آن بيندازند، ابليس آمد و منجنيق را به ايشان تعليم داد، هنگامى كه آن حضرت را به سوى آتش پرتاب نمودند جبرئيل در هوا بر آن بزرگوار گفت: حاجتى دارى؟ فرمود به تو نه، فقط خداست كه خوب وكيلى مىباشد،
بعدا ميكائيل با آن حضرت ملاقات نمود و گفت، اگر تو بخواهى من آتش را خاموش ميكنم زيرا خزانهی بارانها و آبها در اختيار من است، حضرت ابراهیم فرمود، من اين تصميم را ندارم.
سپس فرشته باد نزد آن حضرت آمد و گفت، اگر بخواهى من به باد دستور ميدهم تا آتش را پراكنده نمايد حضرت فرمود نه نمىخواهم،
جبرئيل به حضرت ابراهيم گفت، پس از خدا بخواه تا تو را نجات دهد. فرمود،همان خدائى كه سؤال من علم او است مرا كافى خواهد بود.
حضرت امام صادق عليه السّلام مىفرمايند: خداى سبحان فرموده، به عزت و جلال و مجد و قدرتى كه بر عرش دارم سوگند، هر كسى كه به من اميدوار نشود و به مردم اميدوار گردد اميد او را قطع و وى را مأيوس خواهم كرد.
منبع:
تفسير آسان، ج7، ص 182.