برای حل مشکلات کشور چرا رهبری مستقیما اقدامی نمی‌کند؟

15:50 - 1397/04/05

- بنابر قانون اساسی، مسئولیت‌ها تقسیم شده است و از هرکس باید به فراخور اختیارات و وظایفش انتظار داشت.

مشکلات اقتصادی

گاهی سخنانی شنیده می‌شود که ناشی از بی‌اطلاعی از تقسیم مسئولیت‌ها در نظام است. هرکس اندک مطالعه‌ای داشته باشد متوجه می‌شود که قانون اساسی، وظایف و اختیارات را معین نموده است و هرکس در هر موقعیتی، اختیارات و وظایفی دارد که طبیعتاً مسئولیت آن بخش هم متوجه خودش خواهد بود. واقعاً اگر قرار بود مسئول مستقیم همه‌ی مشکلات را یک نفر بدانیم پس وظیفه‌ی دولت به‌عنوان قوه‌ی اجرایی کشور، قوه‌ی قضاییه به‌عنوان متولی برخورد با مفاسد و قوه‌ی مقننه به‌عنوان مسئول نظارت و ریل‌گذاری قانونی در کشور چیست؟!
در اینجا شاید این سؤال مطرح شود که وقتی این نهادها کارشان را درست انجام نمی‌دهند چرا «رهبری» کاری نمی‌کنند؟ پاسخ این است که در چنین مواقعی، مقام معظم رهبری معمولاً کاری بیش از نصیحت و ارائه‌ی راهکار انجام نمی‌دهند؛ چون مردم با اشتیاق و بااراده‌ی خود به مجلس و دولت رأی داده‌اند و این نهادها هم مدعی هستند که مشغول کار و رفع مشکلات. در چنین شرایطی، دخالت پررنگ‌تر رهبری، منجر به ایجاد این شبهه خواهد شد که «اگر بنا بود خود ایشان همه‌ی کارها را انجام دهند پس دیگر چه نیازی به انتخابات و برگزیدن دولت و مجلس بود؟»
البته ولی‌فقیه، اختیار عزل و انحلال دولت و مجلس را دارد اما چنین چیزی مربوط به شرایط استثنایی و خاص است؛ مثل آنچه درباره‌ی بنی‌صدر اتفاق افتاد. وگرنه کشور را نمی‌توان دائماً با این شیوه اداره کرد.
نکته‌ی مهم دیگر، سفارش‌های مکرر رهبری با جهت‌گیری‌های اقتصادی و تأکید مداوم بر حمایت از تولید داخلی و کار و سرمایه‌ی ایرانی است. هیچ شخصیتی در کشور ما به‌اندازه‌ی ایشان در خصوص مسائل اقتصادی صحبت نکرد و راهکار ارائه نداد؛ ولی وااسفا که برخی مسئولین ما اعتقادی به تکیه‌بر توان داخلی برای حل مشکلات ندارند.
خلاصه اینکه نسبت دادن تمام مشکلات کشور به رهبری، هم برخلاف منطق است و هم برخلاف قانون و گوینده‌ی آن یا بی‌اطلاع است و یا دچار غرض‌ورزی.

 

نظرات

تصویر حقدوست
نویسنده حقدوست در

رهبري هيچوقت يکجانبه عمل نکرده است حتا در قضيه برجام که مخالف بود خواست خود را تحميل نکرد با اينکه مذاکرات اشتباه و مضر بود اما اکثريت به دنبال مذاکره بودند و اگر ايشون قبول نميکرد هم شکاف و اختلافات داخلي پيش ميامد هم تا امروز همه تقصيرها را به خاطر مذاکره نکردن به گردن رهبري ميانداختند هر عاقل ديگري هم بود اجازه ميداد تا اين تجربه شکل بگيرد هرچند تاواني داشت اما باعث از بين رفتن شکاف و تفرقه شد و مردم متوجه شدند اين تفکر و تفکرات ديگر اشتباه بوده و اين با تجربه مذاکرات حاصل شد با اينکه رهبري قدرت داشت جلو ان بايستد اما به صلاح مردم و کشور نبود ، تو موضوعات ديگر هم همين رويه برقرار است وقتي کساني فکر ميکنند راه درستي ميروند تبليق ميکنند و پشتوانه براي خود ميسازند جلوگيري از ان با توسل به قدرت مشکل را چند برابر ميکند و خسارات بيشتري در بردارد ، اما به نظر من از انجا که رهبري فراحزبي هستند و در بالاترين قسمت قدرت قرار دارند و طمع قدرت و مال و مقام ندارند بهتر از هرکس براي منافع کشور و ملت عمل ميکنند و اطلاعات و دانش بيشتري نزد ايشان است و بهتره جاهايي که خسارت ان جبران ناپذير و شديد است دخالت بيشتري داشته باشند حتما نبايد همه چيز را تجربه کرد بايد از تجارب گذشته و ديگران پند و عبرت گرفت رهبري به مسيولين لطف زيادي دارد و انها ناسپاس و مصر بر تفکر و اشتباهات خود و دنبال بهانه جويي و اگر ها و اي کاش ها و رقابتي ناپسند و زشت و غير اخلاقي با تخريب و تهمت به هم که امروز برايشان بهترين تبليق شده تخريب رقيب روبرو ، کلا بعضيا خيلي ديد کوته بينانه و ساده لوحانه اي دارند و قضاياي پيچيده و تودر تو را ساده مي انگارند

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 0 =
*****