خداوند متعال حکیم است و از اینکه نام مستقیم ائمه اطهار به خصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) را در قرآن کریم بیان نکرده هدف خاصی دارد، یکی از آنها جلوگیری از تحریف است.
یکی از سوالات مهم مساله «امامت» این است که چرا در قرآن مجید به طور صریح از مصادیق امامت سخنی به میان نیامده است؟ در ادامه در ذیل گفتگویی به بررسی این مطلب میپردازیم:
کلاس درس را مثل همیشه پرشور شروع کردم و در مورد امامت و جایگاهش در اندیشه شیعه سخن میگفتم که یکی از دانشجوها وسط حرفام سوال کرد، چرا موضوع امامت برای شیعیان این قدر اهمیت داره!؟
استاد: برای اینکه اگر موضوع امامت درست و صحیح تبیین نشه، دین اسلام دین ناقصی خواهد بود.
دانشجو: چرا استاد!؟
استاد: چونکه شیعه و سنی[1] بالاتفاق میگن آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً [مائده/3] امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.» در روز غدیر نازل شده، این یعنی با اعلام امامت دین کامل میشه، به همین خاطر اگر شخصی، امام را نشناسد دین اسلام را درست درک نکرده است.
دانشجو: استاد، الان اهل تسنن، امامت را قبول ندارند، ولی نماز میخوانند، حج انجام میدهند و...
استاد: صرف انجام دادن اعمال عبادی دلیل بر این نمیشه که مسیر را صحیح طی کرده باشند، مثلاً توجه کنید در اعتقادات چقدر دچار لغزش هستند، مثلاً قائل به جسمانیت خدا هستند و میگویند، خدا در روز قیامت دیده میشه[2]، یا برخی از اونها گناه رو به صورت سهوی به پیامبر نسبت میدن[3]، یا در مسائل اجتماعی، قیام بر علیه حاکم ظالم را جایز نمیدانند[4] و ... همه رفتارهایی که از وهابیت و داعش سر میزنه، همگی برای دور شدن از موضوع امامت است.
دانشجو: واقعاً موضوع امامت این قدر اهمیت داره!؟
استاد: بله، به همین خاطره که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «اگر کسی بمیره و امامش رو نشناسه به مرگ جاهلی مرده».(كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص 409)
دانشجو: اگر موضوع این قدر اهمیت داره، پس چرا اشارهای در قرآن به نام امام علی(علیهالسلام) نشده!؟
استاد: اشاره که زیاد شده، آیات متعددی در قرآن داریم که در مورد امامت نازل شده و از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، مصداق اونا امام علی(علیهالسلام) بوده، برای آشنایی با این کتابها میتونید به «شواهد التنزیل» حاکم حسکانی که از برادران اهل تسنن هست و یا به کتاب «آیات ولایت در قرآن» آیت الله مکارم شیرازی مراجعه کنید.
دانشجو: اگر خداوند متعال، اسم امام علی(علیهالسلام) را ذکر میکرد، خیلی بهتر بود و دیگه بین مسلمانها اختلافی به وجود نمیاومد.
استاد: اولا: پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) این کار رو کرد و علاوه بر آوردن نام حضرت در کلام خود، حضرت رو در روز غدیر خم، نصب هم کرد و از مردم برا ی او بیعت گرفت، آیا این بهتر بود یا اومدن اسم حضرت در قرآن؟! اما مردم چیکار کردن، دور کس دیگری جمع شدن. به همین خاطر اومدن نام حضرت در قرآن هم دردی رو دوا نمیکرد.
دانشجو: خوب درسته، ولی اگر تو قرآن بود، الان دیگه حجت بود.
استاد: کار خداوند متعال بی حکمت نیست.
دانشجو: خوب حکمتش چیست!؟
استاد: اگر اسم امام علی(علیهالسلام) در قرآن ذکر میشد، هیچ بعید نبود که مخالفان اون حضرت این آیات را از قرآن حذف کنند و این گونه قرآن دچار تحریف میشد.
دانشجو: یعنی خداوند متعال قدرت نداشت، جلو این کار رو بگیره!؟
استاد: خدا قدرت داره، ولی خداوند هر چیزی رو از مسیر خودش انجام میده، یعنی باید مردم این کار رو میکردن تا جنبه اعجازش حفظ بشه.
دانشجو: تا الان به این موضوع توجه نداشتم.
استاد: موضوع دیگر این که دنیا دار آزمایشه[ملک/2] لذا باید مردم هم با مساله امامت امتحان میشدند تا مشخص بشه کی حرف خدا رو قبول میکنه و کی نه.
دانشجو: میشه مقداری توضیح بدید.
من: برا خیلی از افراد اون زمان که خودشون هم سن امیرالمومنین(علیهالسلام) بودن یا حتی بزرگتر از حضرت، خیلی سخت بود امامت حضرت رو پذیرفته و از حضرت اطاعت کنن، حتی برخی خودشون رو در حد حضرت و حتی بهتر و بالاتراز حضرت میدونستند؛ لذا بسیاری از مردم به حضرت حسادت کرده و نتونستند امامت ایشون رو برتابند و به سادگی غدیر رو فراموش کردن. این افراد اگر در 100 آیه قرآن هم نام امیرالمومنین(علیهالسلام) میاومد، باز این آیات رو نادیده میگرفتند، چون براشون پذیرش امامت حضرت سخت بود.
دانشجو: خیلی ممنون.
استاد: خواهش میکنم موفق باشید.
ـــــــــــــــــــــــــ
[1]. برای اطلاع در این زمینه میتوانید مراجعه کنید به: کتاب آیات غدیر از دیدگاه اهل سنّت، نوشته آیت الله سیدعلی حسینی میلانی، انتشارات الحقایق، قم.
[2]. تفسیر المنار، محمد رشید رضا، دار المعرفة، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ج 7، ص 653.
[3]. برای آشنایی با نظرات اهل تسنن مراجعه کنید به کتاب، امام فخر رازی، عصمة الانبیاء، مکتبة الخانجی، مصر، 1406، چاپ اول، ص 40 – 50
[4]. ر.ک. اهل سنت و خروج بر حاکم ستمگر