خداوند متعال هستی را برای ظهور کمالاتش خلق کرد و هدفش از خلق انسان، رساندن وی به مقام خلافت اللهی در زمین بود.
یکی از موضوعات مهمی که ذهن بشر رو به خودش مشغول کرده، موضوع هدف خلقت و مخصوصاً اینکه خداوند متعال به چه خاطر انسان رو خلق کرد، در ادامه در ذیل گفتگویی به بررسی هدف خلقت انسان میپردازیم:
جلسه تفسیر که تمام شد، اومد جلو و پرسید: حاج آقا خداوند چرا هستی رو خلق کرده!؟ اصلاً این جهان را برای چی به وجود آورده!؟
من: خوب به این سوال جوابهای مختلف داده شده، بعضی گفتهاند: چون خداوند متعال ذات خودش رو دید و کمالات خودش رو نظاره کرد، برای اینکه اونا رو ظهور و بروز بده شروع به خلق جهان کرد، برخی دیگر گفتهاند: خداوند متعال فیاض و بخشنده محضه، به همین خاطر لازمهی این بخشنده بودن، اینه که هر موجودی که امکان خلق شدن رو داره، خلق کنه.
مخاطب: متوجه نشدم میشه بیشتر توضیح بدید.
من: اگر یک انسان بخشنده باشه و اهل جود و کرم، برای نشان دادن این بخشندگی باید چه کاری انجام بده!؟
مخاطب: باید ببخشه.
من: احسن، چون اگر نبخشه، دیگر معنا نداره به وی بخشنده گفته بشه، در مورد خدا هم این گونه است، خداوند باید ببخشه تا فیاض بودنش ظاهر بشه.
مخاطب: متوجه شدم.
من: البته این هدف که من بیان کردم، هدف فاعل یعنی خداوند متعاله، ولی گاهی مقصود از هدف، هدف فعل یعنی مخلوقه.
مخاطب: یعنی چی!؟
من: یعنی خداوند متعال که انسان رو خلق کرد، چه چیزی از او میخواد!؟
مخاطب: خوب اینکه مشخصه، خداوند متعال میخواد که گناه انجام ندیم.
من: سخن شما درسته، ولی برای پاسخ به این سوال باید به خود قرآن مراجعه کنیم، ببینیم چه اهدافی رو برای خلقت انسان مطرح کرده.
مخاطب: خوب خداوند متعال در قرآن میفرماید: من جن و انس رو برای عبادت خلق کردم.[ ذاريات/56] و عبادت هم یعنی تسلیم شدن در مقابل خداوند متعال.
من: احسن، درسته، ولی این یک هدف از اهداف خلقت انسانه و الا در آیهای دیگر، هدف خلقت آزمایش بندگان بیان شده[ملک/2] البته تمام اینها اهداف متوسطه، و الا هدف خلقت انسان خیلی بالاتر از این مطالبه.
مخاطب: هدف بالاتر چیه!؟
من: هدف اصلی در داستان حضرت آدم بیان شده، و آن اینکه انسان خلیفه الهی در روی کره زمین بشه[بقره/30] آینه تمام نمای خداوند متعال بشه، اکنون این عبادت کردن و آزمایش شدن، ابزار و وسیلهایست، که انسان رو به این مقام و مرتبه بالا برسونه.
مخاطب: خوب نمیشد خداوند متعال، مقام خلافت رو یک باره به انسان میداد، تا دیگه نیازی نباشه، انسان به سختی بیفته.
من: اصلاً مسیر رسیدن به این مقام و جایگاه، فقط با عبور از سختیها میسره، تا اشرف مخلوقات الهی بشه و به مقام خلافت الهی دست پیدا کنه.
مخاطب: متوجه نشدم، میشه یک مقدار توضیح بدید.
من: بذار یه مثال عرض کنم، گرچه مثال کامل نیست، ولی میتونه تا حدودی به حل مسأله کمک کنه، یک کودک به دنیا میاد و در آینده میخواد این فرد پزشک شود، اکنون بیایم بگیم به جای اینکه بیست و خردهای سال درس بخونه، همین الان مدرک پزشکی رو بهش بدیم، آیا این مدرک ارزشی داره و این کودک رو رشد داده!؟
مخاطب: مشخصه، نه!؟
من: مقام خلافت الهی نیز این گونه است، یعنی اگر قراره انسان آینه تمام نمای خداوند بشه، باید تمام این مراحل رو طی کنه تا به این مقام بالا دست پیدا کنه، چون قراره، انسان به عنوان جانیشن خداوند اوصاف خدا در جهان رو بروز بده و لازمهی این آشکار کردن نیز حضور در دنیا و این حوادثی است که اکنون برای انسان تقدیر شده.
مخاطب: ممنون.
من: خواهش میکنم، خدا حافظ شما باشد.
نظرات
با سلام؛ بر اساس متنی که الان اینجا وجود دارد، بعد از بسیاری از پاسخهای شما، طرف مقابل پرسیده «متوجه نشدم!» و بعدا شما بیشتر توضیح دادید و او متوجه شد!
نمیشد از ابتدا جوری بیان کنید که طرف متوجه بشه؟!
اینجوری احتمالا متن هم بسیار کوتاهتر و روانتر میشد.
با سلام و احترام
ممنون از راهنمایی شما
ولی احساس میشود اگر تمام توضیحات به یکباره بیان میشود، مخاطب به گونهای در نوشتار گم شده، در حالی که این نوشتار مناظرهای و دو طرفه است، به همین خاطر مخاطب باید به گونهای در متن حضور داشته باشد، از این رو تلاش شده است، با تقاضای بیشتر مخاطب برای پاسخ بیشتر، به گونهای در نوشتار بوده باشد.