تضعیف سند حدیث غدیر توسّط ابن تیمیه، از روی تعصّب میباشد؛ بزرگان رجالی اهل سنّت یعنی ذهبی و ابن حجر عسقلانی متن حدیث غدیر را متواتر دانستهاند.
بی توجه به نگاه سنگین بعضی مسافران، سلام کردم و روی صندلی شماره 10 اتوبوس نشستم. در کنارم مرد خوشسیمایی با ریش بلند و سبیل تراشیده با لباس سفید بلوچی نشسته بود. سلام و احوالپرسی مختصری کردم و در کنارش نشستم. سر صحبت را خودش با این سؤال باز کرد: برای تبلیغ به ایرانشهر میروید یا در حوزه تدریس دارید؟
من: برای تبلیغ در ایام محرّم میروم. در یکی از روستاهای ایرانشهر مستقرّ خواهم شد، شما هم طلبهی علوم دینی هستید؟
مخاطب: بله، چند سالی هست که مشغول هستم و الآن هم در یکی از مساجد امام جماعت هستم. خیلی خوب است که از این فرصت استفاده کنیم و یک بحث علمی مطرح کنیم. شما حوصلهی بحث دارید؟
من: بله، بنده موافقم، فقط هرجا که بحث به جدل کشیده شد، تمامش کنیم، یک بحثی را بفرمایید تا صحبت را شروع کنیم.
مخاطب: میدانید که پذیرش یک روایت به اثبات اصل صدورش بستگی دارد. برای این منظور باید سند روایت در حدّی باشد که یقین به صدور آن از پیامبر(ص) داشته باشیم. در مورد حدیث غدیر، صدور این حدیث از طریق منابع اهل تسنّن قابل اثبات نیست. این حدیث در کتب صحاح اهل سنّت نیست و بزرگانی مانند ابن حزم اندلسی و ابن تیمیه حرانی به سند آن اشکال کردهاند.[1]
من: بله، این حرفِ کاملاً منطقی و صحیحی است که باید سند یک حدیث بررسی شود. در مورد حدیث غدیر که سند ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) است در منابع شیعه و سنّی از طرق فراوانی نقل شده و اسناد زیادی دارد. اگر تفصیل این اسناد را بخواهید باید به الغدیر علامه امینی مراجعه بفرمایید. اما اجمالا عرض میکنم که عدم وجود یک حدیث در صحیحین (بخاری و مسلم) دلیل ردّ آن نیست.
مخاطب: اهل سنّت روایات این دو کتاب را صحیح میدانند و در مورد سایر روایات با دید تردید نگاه میکنند.
من: بله، علمای اهل سنّت روایات صحیحین را بدون بررسی سند میپذیرند و سایر روایات را با بررسی سند و صحّت آن قبول میکنند. اما هیچ عالم سنیای ملتزم به این نیست که فقط احادیث صحیحین قابل قبول است و مابقی مردود.
مخاطب: حدیث غدیر صحیح نیست و الّا ابن تیمیه آنرا میپذیرفت.
من: در مورد حدیث غدیر، صحّت اسناد فراوان آن جای تردید ندارد. علمای اهل سنّت که منحصر در ابن تیمیه و پیروانش نیستند. شما بدون تحقیق مقلّد ابن تیمیه نباشید. در بررسی اسناد روایات به کلمات محققین رجالی اهل سنّت مانند ذهبی و ابن حجر مراجعه کنید و خودتان هم که بحمد الله طلبهی علوم دینی هستید مقداری تحقیق کنید و بدون تعصّب اظهار نظر بفرمایید.
مخاطب: کلام ذهبی و ابن حجر در مباحث سندشناسی احادیث خیلی اهمّیّت دارد. ما به کلام ایشان خیلی اهمّیت میدهیم. نظر این دو بزرگوار در مورد سند حدیث غدیر چطور است؟
من: این دو محقّق رجالی شما بر خلاف ابن تیمیه، نه تنها به صحّت این حدیث حکم کردهاند، بلکه قائل به تواتر آن شدهاند.
مخاطب: واقعاً؟! میشود مضمون کلامشان را بفرمایید تا بعداً سرِ فرصت مراجعه کنم؟
من: بله، حتماً. شمس الدین ذهبی در کتب مختلفش این مطلب را تصریح کرده است. اگر اجازه بدهید از روی عبارت ذهبی برایتان بخوانم.(تبلتم را از کیف در آوردم و مطلبی را که قبلاً در اینباره در فایلی آماده داشتم باز کردم و برایش خواندم. حتّی تصویر صفحهی کتاب سیر اعلام النبلاء و تذکرة الحفّاظ را هم نشانش دادم) در سیر اعلام النبلاء مینویسد: «محمد بن جرير طبری اسناد روايت غدير خم را در چهار جلد جمع آوری كرده است كه من قسمتی از آن را ديدم و از گستردگی روايات آن شگفت زده شدم و يقين كردم كه اين اتفاق افتاده است.» در تذکرة الحفاظ مینویسد: «من يك جلد از كتاب اسناد حديث غدير را كه ابن جرير نوشته بود را ديدم و از زياد بودن اسناد آن گيج و مبهوت شدم.»[2]
مخاطب: این عبارت تنها تواتر اصل اتّفاق را میرساند نه خصوص کلمات حضرت در خطبهی غدیریه را!
من: عبارت ذهبی شامل همهی اتّفاق با کلمات منقول در آن میشود. در همهی نقلهای حادثهی غدیر، بیان خطبهی غدیر یکی از ارکان این اتّفاق بوده است. در کلمات این خطبه هم جملهی «من کنتُ مولاه فعلی مولاه» را همه جزءِ خطبه غدیریه نقل کردهاند.
مخاطب: این حرفی که میزنید برای بنده قابل قبول نیست.
من: سخنی را که گفتم تنها برداشت بنده نیست بلکه شاگردان ذهبی هم همین را فهمیدهاند. ابن کثیر دمشقی را حتماً میشناسید؟
من: بله، ایشان جزء علمای سلفی هستند. ایشان در «السیرة النبویه» در مورد دیدگاه استادش مینویسد: «ذهبی گفت: اين حديث به صورت متواتر نقل شده است و من يقين كردم كه از رسول خدا(ص) صادر شده است، اما جمله: «اللهم وال من والاه» نيز سندش قوی است.»[3] یعنی تنها در مورد جملهی آخر خطبه تردید بوده که ذهبی آنرا هم قوی دانسته است. آلوسی که از علمای وهابی است همین برداشت را از عبارت ذهبی داشته است.[4]
مخاب: کلام ابن حجر را هم دارید؟
من: ابن حجر عسقلانی هم به کثرت اسناد این حدیث تصریح کرده. در فتح الباری مینویسد: «حديث : من كنت مولاه فعلي مولاه را ، ترمذی ونسائی با سند صحيح نقل كردهاند، سندهای بسياری دارد، كه همه آنها را «ابن عقده» در كتاب مستقلی جمعآوری كرده است و بسياری از اسناد آن صحيح و يا حسن هستند.»[5] ابن حجر در «تهذيب التهذيب» كه يكی از كتابهای معتبر رجالی شماست، میگويد كه بيش از هفتاد صحابی روايت غدير را نقل كردهاند: «ابن جرير حديث غدير را از طرق گوناگون در كتاب مستقلی، با تصحيح آن جمع آوری كرده است، وكسی كه به اسناد آن توجه خاص كرده است، ابن عقده است، وی اين حديث را از زبان بيش از هفتاد صحابی نقل كرده است.»[6] کلام ابن حجر که دیگر جای ان قلتَ ندارد؟!
مخاطب: این مطالبی که شما گفتید را باید مراجعه کنم. بنده مقداری خسته شدم. اگر اجازه بفرمایید ادامهی بحث برای بعداً باشد!
این جمله را گفت و رویش را به طرف پنجرهی اتوبوس برگرداند و مشغول استراحت شد. من هم مشغول مطالعهی ادامهی مباحثم شدم.
------------------------------------
پینوشتها:
[1]. ابن حزم اندلسي، علي بن أحمد، الفصل في الملل والأهواء والنحل، ج4، ص116، مكتبة الخانجي، القاهرة- ابن تيمية الحراني، أبو العباس أحمد بن عبد الحليم، منهاج السنة النبوية، ج7، ص319، د. محمد رشاد سالم، مؤسسة قرطبة، چ1، 1406ق.
[2]. الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد، سير أعلام النبلاء، ج 14 ، ص 277، شعيب الأرناؤوط و محمد نعيم العرقسوسي، مؤسسة الرسالة، بيروت، چ9، 1413ق- همو، تذكرة الحفاظ، ج 2، ص710، رقم:728، دار الكتب العلمية، بيروت، چ1.
[3]. ابن كثير الدمشقي، اسماعيل بن عمر، السيرة النبوية، ج 4، ص426- البداية والنهاية، ج 5، ص214، مكتبة المعارف، بيروت.
[4]. آلوسي بغدادي، سيد محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج6، ص195، دار إحياء التراث العربي، بيروت.
[5]. ابن حجر عسقلاني، أحمد بن علي، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج7، ص74، محب الدين الخطيب، دار المعرفة، بيروت.
[6]. ابن حجر عسقلاني، أحمد بن علي، تهذيب التهذيب، ج7، ص297، دار الفكر، بيروت، چ1، 1404ق.