بین کمک خواستن و عبادت خیلی تفاوت هستش. شما هیچ وقت از برادر و خواهرتون کمک نمی گیری؟! نمیگی برادر کمکم کن.
عبدالله از بچه های اهل سنت بود. مدتی بود که ماهواره خریده و کارش شده بود، سرزدن به کانال های مختلف فرق و مذاهب. از مسیحی گرفته تا بهایی و وهابی. یه روز جلوم رو گرفت و گفت: شما مشرکید و مجازات مشرک، مرگه.
من: چرا؟
عبدالله: چون شما مرتب انسان ها رو صدا می زنید، مگه نمی گید یا علی، یا فاطمه، یا حسین؟
من: بله، ما شیعیان، این بزرگواران(علیهم السلام) رو مورد خطاب قرار می دیم.
عبدالله: بفرما! خودت هم اعتراف می کنی، در حالیکه قرآن کریم می فرماید «اعبدوا الله» ولی شما انسان ها را عبادت می کنید.
من: اشتباه شما دقیقا همینه که دقت نمی کنید، بین کمک خواستن و عبادت خیلی تفاوته. شما هیچ وقت از برادر و خواهرتان کمک نمی گیری؟! مورد خطاب قرارشون نمی دی؟ نمی گی یا فلان!
عبدالله: بله. اطرافیانم رو گاهی صدا می زنم .
من: خوب، فرق کمک خواستن از برادر و خواهر با کمک خواستن از حضرت علی(علیه السلام) چیه؟
عبدالله: فرقش اینه که اونهایی که شما صداشون می زنید، دستشون از دار دنیا کوتاه شده و نمی تونن کمکی به شما بکنن. ما، آدمهای زنده رو مورد خطاب قرار میدیم.
من: خوبه، خیلی خوبه! ببینم! اگه من از یه کودک بخوام کمکم کنه و اون نتونه، آیا شرکه؟
عبدالله: نه. معلوم که نه.
من: خوب ما هم، نهایتا از کسانی کمک می خواهیم که دستشون از دار دنیا کوتاهه و نمی تونن، کمکمون کنن؛ حالا این کجاس شرکه؟
عبدالله: هان؟ چی!
من: گفتم که کجای این شرکه؟ مگه شرک این نیست که برای خدا شریک قائل بشیم، معتقد باشیم این فرد یا این شیء، مستقلا و در عرض خدا میتونه کاری بکنه؟
عبدالله: بله درسته.
من: خوب برادر من، ما که هرگز ائمه اطهارمون رو شریک خدا نمیدونیم، نهایتش اینه که شما میگید مردن و کاری از دستشون بر نمیاد، پس باید توسل و خوندن اونا کار بیهوده و لغوی باشه نه شرک و حرام، این کار اصلا ربطی به شرک نداره. اگه شما مثلا به یه سنگ بگی کمک کن، آیا این شرکه؟ شما دیگه از دایره مسلمین خارج شدی؟
عبدالله: نه شما وقتی میگید یا علی، منظورتون اینه که سیدنا علی(رضیاللهعنه) به ما کمک کنه، بدون اینکه خدا بخواد.
من: این چه حرفیه،کدوم شیعه چنین اعتقادی داره؟ چرا تهمت میزنید؟ چرا از پیش خودتون یه چیزی میگی و بر اساس اون حکم هم میکنی.
عبدالله: نه شما همین جوری هستید.
من: نه بابا اینجوری نیست، هیچ شیعه ای چنین اعتقادی نداره و منم مثل تو میگیم اگر کسی چنین اعتقادی داشته باشه، مشرکه.
عبدالله: یعنی شما اعتقاد ندارید ائمه شما شفا میدن؟
من: چرا شفا میدن، اما نه به طور مستقل، بلکه به اذن الله؛ ما ائمه اطهار(علیهمالسلام) رو اصلا مستقل نمیدونیم، اونا ولی خدا بودن، همه چیزشون از خداست و هیچ نیرویی از خودشون ندارن، فقر محض ان.
عبدالله: نه شما اینجوری میگید؛ اعتقادتون چیز دیگه ایه؟
من: شما هی حرف خوت رو تکرار کن.
من: تازه، ما معتقدیم که اونا نمردن و دستشون کوتاه نیست و میتونن تو دنیا به اذن الله تعالی تاثیر بذارن. مگه حضرت عیسی(علیه السلام) «باذن الله» مرده رو زنده نکرد؟!
عبدالله: ولی حضرت عیسی در زمان حیات به اذن خدا این کار رو می کرد.
من: یه سوال بپرسم؟
عبدالله: هان؟ چیه کم آوردی!
من: ادعایی ندارم ولی سوالم اینه که حضرت عیسی(علیه السلام) با جسمش، شفا میداد و زنده می کرد و یا با روحش؟
عبدالله: معلومه، با روحش.
من: خوبه، خیلی خوبه! اگه کسی در حیاتش به اذن خدای عالم، بتونه کاری بکنه، چه دلیلی داریم که بعد مرگش نتونه؟ آیا قرآن و روایات گفته؟! آیا عقل استبعاد می کنه؟! روحش که نمرده، هستش، فقط رفته یه عالم دیگه.
عبدالله: ها نمیدونم، باید بپرسم.
من: برو بپرس، موفق باشی.