- حکومت پهلوی حتی برای پولهای مملکت خود هم اختیاری نداشت چون حرف اول و آخر را اجانبی مثل انگلیس میزدند.
بخشی از ثروت هنگفت رضا شاه در بانکهای انگلستان، سپردهگذاری شده بود و پس از تبعید و مرگ او مقرر شد آن پولها را به ایران برگردانند.
اما قضیه به این سادگی نبود؛ چون در یک طرف، انگلیس خبیث قرار داشت که چنین پول زیادی را راحت پس نمیداد و از طرف دیگر، دولت ذلیل و دستنشاندهای در ایران، حاکم بود که قدرت دفاع از حقوق مملکت خود را نداشت. از این رو، انگلیس، شرط این انتقال را خرید اسلحه (معادل همان پول) و پارهای اجناس دیگر از دولت انگلستان قرار دادند که مورد قبول حکومت پهلوی دوم هم قرار گرفت!
جالب بود که سلاحهای تحویلی، بسیار قدیمی و مربوط به زمان جنگهای 1870 میلادی (بیش از 90 سال قبل از آن معامله) بود و عملا هیچ کاربردی نداشت! این موضوع را حکومت شاه به خوبی درک میکرد ولی قدرت نَه گفتن به انگلیس را نداشت! وقتی محمولهی سلاح به تهران رسید، از ترس اینکه مبادا رویت آنها موجب برملاشدن این قرارداد ننگین شود آنها را به استان فارس فرستادند و سفارش اکید کردند که موضوع، محرمانه بماند.
عجیبتر اینکه «سرلشکر عطاپور» که از سرسپردگان دولت انگلستان بود، مامور شد به فارس برود و مجموعه آنها را منفجر کند! [۱]
و به این ترتیب، مقدار هنگفتی از اموال ملت دود شد و به هوا رفت.
پینوشت:
[۱] غلامرضا منصور رحمانی، کهنه سرباز (خاطرات سیاسی، نظامی و اقتصادی)، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷، ص 55-53