معجزه برای تبدیل دشمنان به سنگ و حیوان نیست، بلکه برای هدایت مردمه؛ معجزه اثبات میکنه که این فرد دارای نشانه ای از سمت خداست.
جوانی بعد از سخنرانی من در مورد جایگاه و کرامات ائمه اطهار(علیهمالسلام) نزدیک آمد و گفت: حاج آقا ببخشید سوالی دارم.
من: بفرمایید در خدمت هستم.
جوان: میگم اگه امامان شیعه معجزه داشتن، چرا اونایی رو که بهشون توهین کردن و اذیت کردن به سنگ و چوب یا حیوان تبدیل نکردن؟
من: اگر به کتب تاریخی مراجعه کنی، خواهی دید که ائمه اطهار(علیهمالسلام) کرامات بسیاری داشتن و در شرایط مناسب، اونا رو نشون دادن؛ مثل حرکت درخت، طلا کردن خاک، زنده کردن مردگان، میوه دادن درخت خشکیده و...[1]
جوان: پس چرا دشمنانشون رو از بین نبردن؟
من: معجزه برای تبدیل دشمنان به سنگ و حیوان نیست، بلکه برای هدایت مردمه؛ معجزه اثبات میکنه که این فرد دارای نشانه ای از سمت خداست. لذا هدف انبیا و ائمه اطهار(صلوات الله علیهم اجمعین) از ارایه معجزه، دستگیری و هدایت مردمه، نه مجازات و تنبیه اونا؛ مجازات اونا باید در جهان آخرت انجام بشه. انبیای بزرگ الهی هم با دشمنانشون این کار رو نکردن، مگر در مواردی که کل مردم دیگه قابل هدایت نبودن، اون وقت از سوی خداوند متعال برای همه اون قوم عذابی نازل شده.
جوان: آخه چرا؟
من: ﺣﮑﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎل به ﺍﯾﻦ ﺗﻌﻠﻖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻨﺪﮔانش ﺑﺎ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ و ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻭﺣﯽ(ﺩﻭ ﺣﺠﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ) حرکت کنند وایمان آوردن از روی ترس و مسخ شدن، خلاف حکمت الهیه. ﺍﮔﺮ پبامبر یا امامی ﺑﺨﻮﺍد ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻟﻬﯽ ﺧﻮﺩش ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ کنه و ﺩﺭ ﺍﻧﺪﮎ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ، ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﺪﯾﻦ ﺧﻮﺩش رو ﻧﺎﺑﻮﺩ کنه، ﺧﻼﻑ ﺳﻨﺖ الهیه ﻭ ﺩﯾﮕه ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺧﻠﻘﺖ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫﻤوﻥ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﻭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ هستش ﻣﺤﻘﻖ نمیشه.
جوان: خوب بعد از چند بار که تکرار شد، مجازات میکردن دیگه!
من: امامان ما خیلی مهربون و بخشنده بودن و همه رو دوست داشتن و برای اونا از پدرو مادر هم دلسوزتر بودن؛ اونا هیچگاه با کسی که با اونا مشکل شخصی داشته، برخورد قهرآمیز نکردن. امام(علیهالسلام) الگوی دیگران در تبلیغ و ترویج دینه؛ اگر قرار باشه ایشان در مواجهه با مشکلات، از قدرت غیرعادی استفاده کنه و موانع رو از سر راه برداره، دیگه نمیتونه الگوی دیگران باشه و نمیتونه به دیگران بگه: برای حفظ اسلام، از توهین و سخره شدن، مرگ، تشنگی، زندان، گرسنگی، شکنجه، اسارت و ... نترسید؛ زیرا امّت خواهند گفت: چرا خودت ترسیدی و با قدرت غیر عادی، این موانع رو از سر راه برداشتی؟[2] لذا معجزه نباید اختیار انسان رو تحت الشعاع قرار بده و به حدی برسه که مردم از شدت ترس و اینکه همین الان اتفاقی میافته ایمان بیارن؛ مردم باید بفهمن این فرد از جانب خدا اومده همین، و معجزه هم همین کار رو میکنه.
جوان: یعنی هیچ معجزه ای در برخورد با دشمنان از خودشون بروز ندادن؟
من: البته درجاهایی داریم که کسانیکه به شخصیت امام به این عنوان که امام است، توهین کردن، مورد خشم الهی قرار گرفته و با اراده امام نابود شدن، ولی کلیت نداره و در چند مورد خاص بوده، اما اصل همونه که گفتم. مثل اینکه نقل شده یکی از معجزاتی که دوست و دشمن اون رو نقل کردن داستان شعبده باز هندیه که حقه بازی بی بدیل بود و اکثر فنون سحر و شعبده رو به خوبی میدونست. روزی متوکل ملعون به او گفت: اگر در حضور من «علی بن محمد»(علیهماالسلام) رو خجل کنی به تو هزار دینار میدم. او هم قبول کرد و دستور داد تا او رو با امام هادی(علیهالسلام) بر سر سفره بنشونند. متوکل، امام هادی(علیه السلام) رو دعوت کرد، حضرت با جمعی همراه با حضرت، بر سر سفرهای نشست، وقتی که حضرت دستش رو به سمت نون برد، به سحر اون ساحر، نون به هوا رفت، حضرت باز دستش رو به سمت نون برد و دوباره همون اتفاق افتاد، در مرتبه سوم که نون به هوا رفت، اهل سفره خندیدند. امام هادی(علیه السلام) به عکس شیری که روی پرده کشیده شده بود، اشاره کرد و فرمود: «ای شیر! این ملعون رو بگیر» ناگهان اون عکس شیر، مجسم و صاحب روح شد و از پرده بیرون آمد و اون لعین رو درید، سپس به اشاره حضرت، به حالت اول دراومد. سپس امام هادی(علیهالسلام) برخواست که بره، متوکل گفت: «خواهش میکنم که بنشینی و او را بازگردانی» حضرت فرمود: «از بازگشت او قطع امید کن که بعد از این، او را نخواهی دید» سپس به خونه خودش بازگشت.[3]
جوان :چه جالب من فکر میکردم ائمه اطهار(علیهم السلام) همیشه مظلوم بودند و گذشت میکردند و کاری به کسی نداشتند.
من: علتش اینه که ما درباره زندگانی ائمه اطهار(علیهم السلام) کمتر مطالعه می کنیم.
جوان : حاج آقا ممنون خیلی برام جالب بود.
من: خواهش میکنم.
_______________________________________
[1]. لطفا به این مطلب و این مطلب مراجعه کنید.
[2]. الالهیات، ایه الله سبحانی، ج3، ص229، انتشارات دارهشام، بیروت، چ اول، 1426ه-2005م. آموزش عقاید، آیه الله مصباح، ص 229، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، چ دوم.
[3]. الإمام علی الهادی عليه السلام، کورانی عاملی، شیخ علی، ج1، ص409. http://lib.eshia.ir/10396/1/409/ ؛ الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، البحرانی، شیخ یوسف، ج 18، ص180. http://lib.eshia.ir/10013/18/180/؛ إثبات الهداه، الحرالعاملی، الشیخ الجعفر، ج 4، ص 435. http://lib.eshia.ir/71405/4/435/؛ بحار الأنوار، مؤسسةالوفاء، علامه مجلسی، ج 50، ص 14. http://lib.eshia.ir/11008/50/147.