- انگلیس با روی کار آوردن رضاخان، مهرهی جدیدی برای اجرای سیاستهای خود در ایران و منطقه پیدا کرده بود.
«پرسی لورین» وزیر مختار وقت بریتانیا در ایران، به صراحت به رضا خان گفته بود که دخالت انگلستان در گذشته در مسائل داخلی ایران، از سر اجبار بوده است و او می خواهد وضعیتی به وجود آورد که دیگر نیازی به مداخله مستقیم نباشد. رضاخان گفت یک ایران نیرومند میتواند بخشی از بار سنگین بریتانیا در آسیا را به دوش گیرد.
قبل از این ماجرا، احمد شاه قاجار در پاریس ملاقاتی با کلنل ویکام انجام داد. ویکام در سالهای 1920-1919 وابسته نظامی بریتانیا در ایران بود. شاه در این ملاقات گفت حاضر است علیه رضا خان –به عنوان رئیسالوزرا- دست به اقدامی نزند؛ اما رضاخان در مقابل تعهد سپارد که علیه سلطنت کاری انجام نمی دهد.
احمدشاه بسیار سادهلوحانه با رضاخان برخورد کرد و نتوانست ماهیت خودکامهی او را تشخیص دهد. احمد شاه که مدتی را در پاریس سپری میکرد و تقریبا از مملکت، بیخبر بود، تصمیم گرفت به ایران برگردد، اما انگلیس که حضور شاه در ایران را برای به قدرت رسیدن رضاخان مضر میدید، با این سفر مخالفت کرد. بریتانیا وخامت اوضاع ایران را دلیل مخالفت خود اعلام کرد ولی نیت اصلی مشخص بود. کار به جایی رسیده بود که ویکتور مالت، مسئول میز ایران در وزارت خارجه انگلیس که از حامیان جدی رضا خان بود، اعلام کرد: شاه کاری نکرده است تا انگلیس خود را موظف به حمایت از او کند!
نیرنگ انگلیس و تعلل از روی ترسِ احمدشاه سبب شد تا اوضاع کشور برای ظهور یک حکومت دیکتاتوری به نام پهلوی فراهم شود و شخص معلوم الحالی به نام رضاخان بر امور مملکت مسلط شده و برای اجرای سیاستهای انگلیس، آماده گردد.[1]
پینوشت:
[1] اطلاعات مندرج در متن از کتاب «بسترهای تأسیس سلطنت پهلوی»/ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ صص 526 تا 536 گرفته شده است.