- همه امامان فقه اهل سنت(ابوحنبل، ابوحنیفه، مالک و شافعی) یا بدون واسطه یا با واسطه شاگر امام صادق(علیهالسلام) بوده و ایشان را عالم دهر نامیدهاند.
در شبکههای اجتماعی با شخصی از براران اهل سنت که حنفی مذهب بود آشنا شدم، من به او گقتم چرا شما سنی مذهب هستی و چرا در فقه تابع ابوحنیفه؟
سنی: خوب به خاطر اینکه مردم بعد از پیامبر اکرم(ص) جمع شدن و با ابوبکر صدیق بیعت کردن و سپس به خلافت عمر بن خطاب(رضیاللهعنه) رضایت داده و سپس به خلافت عثمان؛ چند سال بعد هم ابوحنیفه آمد و بر اساس سخنانی که از پیامبر اکرم(ص) شنیده بود، فقه رو سامان دهی کرد و حلال و حرام خدا رو تعیین کرد.
من: باشه ولی بهتره بدونی اولا: اجماعی بر خلافت ابوبکر صورت نگرفت و با زور و غلبه حاصل شده و دو خلیفه بعدی هم با زور به خلافت رسیدن،[1] دوما: چرا ابوحنیفه رو انتخاب کردید؟ چرا ابوحنبل، امام شافعی و مالک رو رها کردید و حنفی مذهب شدید؟
سنی: نه این چه حرفیه، همه میدونن ابوبکر با اجماع مردم به خلافت رسید، این دیگه چیزی نیست بشه روش بحث کرد.
من: واقعا جدی میگی، یعنی تو از کتب تاریخیای که جریان سقیفه رو توضیح دادن اطلاعی نداری؟ بزرگان مورخ و محدث شما نوشتن که هیچ اجماعی رخ نداد و بسیاری از اصحاب با ابوبکر بیعت نکردن و حتی مخالف هم بودن و در سقیفه نزدیک بود جنگی رخ بده و «سعد بن عباده» زیر دست و پا له بشه[2] لذا اصلا اجماعی رخ نداد، بهتره بری یه کم مطالعه کنی.
سنی: من که تا حالا نشنیدم، ولی باشه بررسی میکنم.
من: حالا اونو ولش کن از اون مهمتر این بحثه که چرا شما از ابوحنیفه تبعیت میکنید؟ چرا از شافعی و دیگران تبعیت نکردید؟
سنی: چون ابوحنیفه از همه اونا عالمتر بوده دیگه.
من: پس معیار علم و دانش نسبت به شریعته، درسته؟
سنی: بله دیگه و من مطمئنم که ابوحنیفه از همه زمان خودش با سوادتر بوده.
من: میشه بپرسم ابوحنیفه پیش کی درس خونده؟ استادش کی بوده؟
سنی: نمیدونم ولی مشکلی که نداره شاگردی از استادش عالمتر بشه و بزنه بالاتر، بله در ابتدا به استاد نیاز داره و بعد از مدتی از استادش بالاتر بره اینکه مشکلی نداره.
من: نه مشکلی نداره، ولی دلیل میخواد، باید ببینی چنین چیزی نقل شده یا نه.
سنی: منظورت چیه؟ میشه واضح بگی؟
من: تو کتب تاریخی و روایی شما نقل شده که این چهار امام شما در فقه(ابوحنیفه، ابوحنبل، امام شافعی و امام مالک) همگی یا با واسطه یا به صورت مستقیم شاگرد امام صادق(علیهالسلام) بودن. ابوحنیفه که چند سال به صورت مستقیم شاگری کرده، مالک بن انس هم چند سال شاگرد امام بوده و امام شافعی هم شاگرد مالک بود.[3]
سنی: خوب باشه، اینها که دلیل نمیشه، ممکنه ابوحنیفه از جعفر بن محمد(رضیاللهعنه) عالمتر شده باشه دیگه، اشکال عقلی که نداره.
من: نه نداره، ولی باید ادله تاریخی رو دید؛ خود ابوحنیفه درباره شخصیت امام صادق(ع) میگه: «ما رأيت افقه من جعفر بن محمد: من از جعفر بن محمد فقيهتر نديدم» و نيز نقل شده است كه گفته: «لولا السنتان لهلك نعمان: اگر آن دو سال(دو سال شاگری امام صادق) نبود «نعمان» (نام ابوحنيفه، نعمان بن ثابت ميباشد) هلاك شده بود». مالک بن انس نیز درباره حضرت میگه: «هيچ چشمی نديده و هيچ گوشی نشنيده و به قلب هيچ انسانی خطور نكرده است كه از حيث علم، عبادت و تقوی برتر از جعفر بن محمد باشد».[4]
سنی: اینا رو نمیدونستم، باید بررسی کنم.
من: علاوه بر این موارد، علمای طراز اول شما که با شیعه اصلا میانه خوبی ندارن هم به شدت امام صادق(علیهالسلام) رو ستودن، خیلی هم عجیب ستودن.
سنی: میشه چند نفر رو نام ببری؟
من: بله حتما؛ «شهرستانى» درباره شخصیت علمى آن حضرت مىنویسه: «او (امام صادق(علیهالسّلام)) در مسائل دینى، از دانشى بىپایان و در حكمت، از ادبى كامل و نسبت به امور دنیا و زرق و برق آن از زهدى نیرومند برخوردار بود و از شهوتهاى نفسانى دورى مىگزید». «ابن حجر هیثمی مکّی» نیز در مورد امام صادق(علیهالسلام) مینویسه: «امام صادق(علیهالسلام) چشمههای علم و حکمت را در سراسر گیتی شکافت و درهایی از علوم را به روی مردم گشود که قبل از ایشان، کسی از آن خبر نداشت؛ سراسر گیتی از علم امام صادق(علیهالسلام) لبریز شد». «جاحظ» نیز گفته است: «گروهها و دستههای علمی از نقاط مختلف دنیا نزد ایشان میآمدند و مطالبی را فرا میگرفتند و به نقاط مختلف دنیا منتشر میساختند و آوازه علمی ایشان، سراسر گیتی را فرا گرفت».[5] وی بر اعلمیت امام صادق(علیهالسلام) اینطور گواهی میدهد: «جعفر بن محمد الصادق، آن کسی است که علم و فقهش سراسر جهان را پر کرده و گفته میشود که ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودهاند و شاگردی این دو تن در اثبات عظمت علمی او کافی است». حتی ابن تیمیه که به شدت مخالف شیعه است، امام صادق (علیه السلام) را از برگزیدگان اهل علم و دین میشمارد و کسی را به همپای او نمیشناسد.[6] و بزرگان دیگری که بیان اونا در اینجا نمیگنجه.
سنی: خوب باشه من که منکر علم و دانش جعفر بن محمد نیستم.
من: حالا سوال من از شما اینه که چرا شما استادی که این همه در موردش مدح و فضیلت گفته شده و او رو عالم دهر خوندن، رو رها کردید و شاگردش رو گرفتید؟ آخه کدوم منطقی تایید میکنه استادی به این توانایی رو رها کنیم و به شاگردش که در مقابل استاد علمی زیادی نداره، چنگ بزنیم و از او تقلید کنیم؟
سنی: ها، تا حالا با این سوال مواجه نشده بودم.
من: شما اهل سنت، امام صادق(علیهالسلام) رو رها کردید و به شاگردانش، بلکه شاگرد شاگردش چنگ زدید، آیا این کار درسته؟
سنی: اگر واقعا جعفر بن محمد برتر بوده، نه کار درستی نیست.
من: احسن، خدا خیرت بده که آدم منصفی هستی. بهتره مقداری در رابطه با زندگی امام صادق(علیهالسلام) مطالعه کنی تا با جایگاه علمی حضرت آشنا بشی.
سنی: باشه حتما.
من: حالا چرا شما استاد رو رها کردید و کنار گذاشتید و از شاگر اون تبعیت میکنید؟
سنی: اینو واقعا باید بپرسم.
من: میدونی چرا به ما میگن «جعفری»؛ چون ما اکثر فقه و روایات فقهی و حتی اعتقادیمون رو از امام صادق(علیهالسلام) گرقتیم، و به همین خاطر ما رو جفعری میخونن؛ حالا به نظرت کار ما عاقلانه است یا شما.
سنی: اگر جعفر بن محمد عالمتر بوده، کار شما بهتره، ولی این برام ثابت نیست.
من: باشه پس برو تحقیق کنید تا خودت به این نتیجه برسی که چنین چیزی هست یا نه.
____________________________________________________________
[1] و [2]. لطفا به این مطلب مراجعه کنید.
[3] و [4]. لطفا به این مطلب مراجعه کنید.
[5]. لطفا به این مطلب مراجعه کنید.
[6]. لطفا به این مطلب مراجعه کنید.
نظرات
مثلا به زور خواستین بگین مذهب شما حقه؟؟؟؟
خب شاگرد که قرار نیست که همیشه شاگرد بمونه.بالاخره اونم یه روز باید پیشرفت کنه یا نه؟؟
خیلی توجیه مسخره ایه.با این توجیه شما ما باید تقلید از مراجع رو هم کنسل کنیم و بجاش بریم از امام صادق تقلید کنیم.
خب تکلیف اون مسایلی که امام صادق و اهل بیت معلوم نکردن چی میشه؟
تکلیف ضرورت های زمانه چی میشه؟
با سلام خدمت شما.
ببین دوست عزیز، بحث این نیست که شاگرد میتونه از استاد بهتر باشه یا نه، بله میتونه؛ اما بحث اینه که در اون زمان و حتی تا پایان عمر اونا همه اعتراف دارن که امام صادق(ع) بهتر، عالم تر و با تقواتر از همشون بوده، این اعتراف خود اهل سنته، خودشون هم افتخارشون این بوده که چند سال شاگردی حضرت رو کردن، بذار به زمان حال مثال بزنم، فرض کنید مثلا مراجع هستن همین الان مثلا حضرت آیت الله وحید خراسانی، یا آیت الله سیستانی هستن و در علم و فقاهت بسیار مشهور و زبانزد هستن، اون وقت من بیام از یکی از شاگردهای اونا که خیلی هم مشهور نیست و چند سال بیشتر نزد اونا درس نخونده تقلید کنیم. اینجا آیا به من نمیگن آدم عاقل استادشون که بهتره، چرا اونا رو رها کردی و از این شاگرد داری تقلید میکنی، استادشون که با سوادتر و بهتره؟؟؟؟
نکته دوم اینکه: اگر الان مراجع حرفی میزنن به خاطر روایات ائمه اطهار(ع) هست نه خود مراجع؛ مراجع تقلید تنها یاد میگیرن چه جوری حکم خدا رو از کتاب و سنت در بیارن، لذا اصلا حرفی که میزنن از خودشون نیست، پس ما الان در واقع داریم از اهل بیت تقلید میکنیم نه مراجع، مراجع تنها حرف اونا رو در میارن، هیچ حرفی از خودشون ندارن.
اگر هم بگید در مسائل جدید چی؟ جوابش اینه که خود اهل بیت راهکار رو به ما دادن، خودشون یه سری اصول کلی در اختیار ما قرار دادن که مسائل جدید رو با استفاده از اونا حل کنیم، لذا حرف مراجع در واقع حرف اهل بیته.
نکته سوم اینکه: بحث زمان غیبت نیست، بحث زمان حضوره؛ اگر امام معصوم در بین مردم حاضر باشه، کدوم عقل سلیمی اجازه میده آدم بره در خونه مراجع رو بزنه؟؟ آدم فقط و فقط باید از امام معصوم تبعیت کنه، چون عالم تره، بلکه علم مطلقه و جهلی نداره، لذا ما در این مطلب از زمان حضور صحبت کردیم، اون زمان که امام صادق(ع) حضور داشت چرا مردم اومدن و از ابوحنیفه یا دیگران تقلید کردن و ائمه اطهار رو رها کردن و الان هم چرا شما سخن امام صادق(ع) رو رها کردید و به سخنان اونا عمل میکنید؟
به نظرم حرف بنده کاملا منطقی و عاقلانه است؛ شما اگر بخوایید دکتر برید، نمیرید پرس و جو کنید که کدوم دکتر از همه بهتر و ماهرتره؟ کدوم دکتر مثلا متخصصه و کدوم یک فوق تخصص، کدوم یک تجربه و علمش بیشتره؟؟؟ مطمئنا عقل میگه اونی که ماهرتره و علمش بیشتره رو انتخاب کن، این روش کاملا عاقلانه است، به اعتراف خود اهل سنت، عالم ترین زمان امام باقر و فرزندش امام صادق(ع) بودن، پس چرا اونا رو رها کرد و از کس دیگری تقلید کردن؟؟؟؟ سوال اینجاس.