این ادعا که محمد بن حنفیه به عمل منافی عفت گرفتار شده است از جهت تاریخی صحیح نیست.
شبهه: در فضای مجازی این شبهه مطرح شده که محمد حنفیه فرزند امام علی(علیهالسلام) (نعوذ بالله) به عمل منافی عفت آلوده شده است و برای آن به روایتی از کتب شیعه استناد شده است.
پاسخ:
این شبهه برخواسته از حدیثی است که در کتابهای شیعه نقل شده و مضمون آن این است که زنی مرتکب زنا شده و امیر المومنین(علیهالسلام) در زمان اجرای حد سنگسار او، به مردم فرمود: «اى مردم! خداوند قراردادى با پیامبرش گذاشت و پیامبرش نیز با من که هر کسی که مانند این شخص، این گناه را مرتکب شده است، در اجرای این حد شرکت نداشته باشد» پس تمام جمعیت از اجرای حد آن زن، منصرف شد به جز امیرالمومنین و حسنین(علیهمالسلام). سپس نوشتهاند یکی از کسانیکه از اجرای حد منصرف شد و برگشت، محمد حنفیه بود، از این رو شبهه کننده مدعی شده است که بازگشت محمد حنفیه از اجرای حد دلیل بر آن است که وی دچار این عمل منافی عفت شده است.
برای بررسی این ادعا لازم است ابتدا سند روایت را مورد بررسی قرار دهیم:
برای این روایت سه سند در کتب روایی نقل شده است؛ سند اول در کتاب کافی[1] و تهذیب[2] آمده: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِيثَمٍ أَوْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ عَنْ أَبِيهِ قَال» در این سند علی بن أبی حمزه بطائنی است که از سران واقفیه حضور دارد که از دیدگاه رجال شناسان ضعیف است[3] به همین خاطر علامه مجلسی این روایت را ضعیف میشمارد.[4]
سند دوم در کتاب تهذیب[5] شیخ طوسی آمده است که سلسله سند آن این گونه است: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام). در این سلسله سند نیز خَالِدِ بْنِ حَمَّادٍ حضور دارد که مجهول است.[6] به همین خاطر علامه مجلسی این روایت را مجهول میداند.[7]
سند سوم این حدیث در کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق وجود دارد که وی از پدرش سعد بن عبدالله از میثم بن أبی مسروق نهدی از حسین به علوان از عمرو بن ثابت از سَعْدُ بْنُ طَرِيفٍ از الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَة نقل میکند. در این سند نیز سعد بن طريف ضعیف است.[8] به همین خاطر با این سند نیز نمیتوان این حدیث را قبول کرد. لذا این روایت از جهت سندی اعتباری ندارد.
بررسی محتوایی:
1. متن روایت قابل قبول نیست، زیرا معارض دارد، در روایت دیگری که شیخ صدوق نقل کرده، بیان شده زنی به حضرت گفت من زنا داده ام، من را پاک کن و چون 4 بار اقرار کرد، حضرت او را سنگسار کرد، در این روایت آمده: «ثُمَّ أَمَرَ قَنْبَرَ فَرَمَاهَا بِحَجَرٍ ثُمَّ دَخَلَ مَنْزِلَهُ وَ قَالَ يَا قَنْبَرُ ائْذَنْ لِأَصْحَابِ مُحَمَّدٍ ص فَدَخَلُوا فَرَمَوْهَا بِحَجَرٍ حَجَر»[9] در این روایت سخنی از اینکه کسی باید سنگ بزند که گناهی مانند آن زن بر گردنش نباشد، نیست و گفته شده خود قنبر و اصحاب رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آمدند و آن زن را سنگ زدن تا از دنیا رفت. لذا این روایت با آن روایت معارض است.
2. همین روایت، در نقل مرحوم صدوق، قسمت پایانی که میگوید محمد حنفه هم برگشت را ندارد؛ عبارت پایانی این روایت در نقل صدوق چنین است: «فَانْصَرَفَ النَّاسُ يَوْمَئِذٍ كُلُّهُمْ مَا خَلَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع فَأَقَامُوا عَلَيْهَا الْحَدَّ وَ مَا مَعَهُمْ غَيْرُهُمْ مِنَ النَّاس». لذا احتمال دارد عبارتی که میگوید محمد حنفیه هم در بین جمعیت بوده و برگشته، جعلی بوده و به روایت اضافه شده باشد.[10]
3. در روایت آمده تمام مردم از اجرای حد انصراف دادهاند به جز مولای متقیان امام علی(علیهالسلام) و حسنین(علیهمالسلام)، بنابراین باید مدعی شد که تمام مردم جامعه آن روز به گناه زنای محصنه آلوده بودهاند، پذیرش این مطلب در فاسدترین شهرهای دنیا نیز سخت و غیر قابل است، چه رسد به جامعه اسلامی؛ آن هم جامعهای که در آن مقداد، مالک اشتر و ... زندگی میکردند. به همین خاطر اگر بخواهیم متن حدیث را به نحوی معنا کنیم که با واقع همخوانی داشته باشد، باید بگوییم مقصود امام از تعبیر «مثل ما علیها» میتواند به این معنا باشد که هر کس در اصل گناهکار بودن مانند این فرد بوده و به هر حال مستحق مجازاتی از جانب خداست در اجرای حد شرکت نداشته باشد.
چنین دستوری را باید توصیهای اخلاقی در موردی خاص دانست تا بیانگر این نکته به مردم باشد که نکند تنها دیگران را گناهکار پنداشته و خود را از هر گناهی مبرا بدانند، و معنایش آن نیست که در تمام اجرای حدود چنین شرطی را لازم بدانیم، و این برداشت با دیدگاه فقها نیز همخوانی دارد که اجرای حد رجم را برای کسانی که حق الله بر گردن دارند مکروه شمردهاند.
4. همین ماجرا در مورد مردی از بیان شده با همان جزئیات که این عبارت پایانی که محمد حنفیه منصرف شد را ندارد که هم در کافی[11] نقل شدهاند و هم در و تهذیب.[12]
بنابراین با توجه به این نکات ادعای شبهه کننده دیگر نمیتواند مورد قبول باشد و دامان محمد بن حنفیه از گناه پاک میشود.
____________________________________________________
پینوشت
[1].الكافي، ثقة الإسلام کلینی، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، ج7، ص187.
[2]. تهذيب الأحكام، شیخ طوسی، دار الكتب الإسلاميه، 1407 ق، ج10، ص11.
[3]. زبده المقال من معجم الرجال، بسام مرتضى، دار المحجة البيضاء، بیروت، 1426 ه. ق، ج2، ص15.
[4]. ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار،علامه مجلسی، دار الكتب الإسلاميه، 1407 ق، ج16،ص20.
[5]. تهذيب الأحكام، ج10،ص11.
[6]. زبده المقال من معجم الرجال، ج1، ص418.
[7]. ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج16، ص24.
[8]. الرجال، ابن غضائرى، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، 1422 ه. ق، ص64.
[9]. من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامى، 1413 ق، ج4، ص33.
[10]. همان، ص 33.
[11].الكافي،ج7، ص 188.
[12]. تهذيب الأحكام،ج10، ص11.
شبهه: در فضای مجازی این شبهه مطرح شده که «محمد حنفیه» فرزند امام علی(علیهالسلام) (نعوذ بالله) به عمل منافی عفت آلوده شده است و برای آن به روایتی از کتب شیعه استناد شده است.
پاسخ: این روایت سندش ضیف است و از حیث محتوا نیز اشکالات زیادی داشته و معارض نیز دارد و به احتمال زیاد این قسمت روایات اضافه شده است.