- آنچه زنان نسبت به آن منع شده اند، غیرت نسبت به ازدواج مجدد شوهر است، ولی در انواع دیگر غیرت مانند غیرت نسبت به عرض و آبرو، دین و غیره منع نشده اند.
چرا مسلمانان معتقدند زن باید بیغیرت باشد؟ وقتی قرآن در سوره نساء آیه 3 اجازه داده مرد نامحدود زن بگیرند؟ آیا جز این است که دستور داده زن بیغیرت باشد؟
پاسخ: به این سوال از دو جهت می توان پاسخ داد:
جهت اول: واژه غيرت در لغت به معنی حميّت و غضب،[1] و ناموسپرستی است. به انسان بسيار غيرتمند و ناموسپرست «غيور» میگويند[2] و در اصطلاح صفتی است كه انسان را وادار به دفاع شديد از دين و آيين، عِرض و ناموس، مال و كشور خود كند، به ويژه اين واژه در مواردی به كار میرود كه چيزی حقّ اختصاصی شخص يا گروهی است، و ديگران میخواهند حريم آن را بشكنند، و صاحب آن به دفاع شديد برمیخيزد.[3]
ولی عموما معنایی که از غیرت در عرف جامعه استفاده می شود ناموس پرستی است که به مردان نسبت داده می شود، لذا این واژه در مورد زنان به کار نمیرود.
حساسیت زن در مورد همسر دو گونه است:
1. غیرت زن در مورد روابط نامشروع شوهرش؛ 2. غیرت زن در مورد ازدواج مجدد همسرش از روی حسادت.
در مورد اول پسندیده است، اسلام نمیگوید اگر مرد فاسد بود و مرتب به فاحشهخانه میرفت و با زنان مختلفی(اعم از شوهردار و بیشوهر) رابطه داشت، همسرش هیچ عکسالعملی نشان ندهد، خیر چنین نیست؛ اسلام تنها درمورد ازدواج مجدد شوهر، میگوید که زن باید حساسیت نداشته باشد و اجازه دهد، چون این حس، حسادت است، نه غیرت و شوهردوستی، پس بین ازدواج و هرزگی خیلی فرق است. درضمن اسلام تنها 4 زن را اجازه داده است نه بینهایت.
اما غیرت زنان نسبت به شوهر برای ازدواج مجدد، امری است که از دیدگاه اسلام نکوهش شده کما اینکه امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود:«غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ؛ غیرت زن كفر، و غیرت مرد ایمان است.»[4] در تفسیر این کلام شارحان نهج البلاغه چنین گفتهاند: «اینکه مردی بر اساس غیرت خود از ناموسش مواظبت کند و از تعرض نامحرم به او جلوگیری نماید، در واقع به یک اصل انسانی و وظیفه دینی عمل کرده است، از این جهت غیرت او ایمان محسوب شده، اما اگر زنی اجازه ندهد که شوهرش شریک دیگری در زندگی پیدا کند و زن دیگری داشته باشد، این کار مخالف حکم قرآن است که تعدد زن را برای مرد جائز دانسته است. غیرت زن در واقع یک نوع نه گفتن به حکم قرآن است، از این رو کفر تلقی شده است.»[5] همانطور که در معنای غیرت بیان شد، غیرت نسبت به ازدواج مجدد شوهر، یکی از انواع غیرت است و زنان تنها از این مورد منع شدهاند، ولی در انواع دیگر غیرت مانند غیرت نسبت به عرض و آبرو، دین و غیره منع نشدهاند.
جهت دوم: قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر و مصلحت تمام جامعه وضع شده است. در جوامع بشری واقعیتهای زیر انکار ناپذیر است: 1. مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل میدهند. 2. بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانیتر است. 3. زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست میدهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
این عوامل موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان میشود و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:
الف) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواستههای درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بیشوهر ماندهاند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند، بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمیشود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان را دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
از میان این سه راه، اسلام، بهترین راه یعنی راه سوم را اختیار کرده که مفسده کمتری را به دنبال دارد. بنابراین تعدد همسر را نباید تنها از نگاه همسر اوّل مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی نیز باید مورد مطالعه قرار داد. آنها که مشکلات همسر اوّل را در صورت تعدد زوجات عنوان میکنند، کسانی هستند که یک مسئله سه زاویهای را تنها از یک زاویه نگاه میکنند؛ زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اوّل، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
در نتیجه: غیرت در زن، به معنایی که در مرد وجود دارد نیست، لذا تعدد همسر برای مردان به معنای بی غیرت شدن زنان نیست؛ از طرفی تعدد زوجات مصالح زیادی دارد که به نفع جامعه است، به همین خاطر زنان باید این مساله را بپذیرند.
________________________________
پی نوشت
[1]. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ اول، 1408 ق، ج 10، ص 156 و 348.
[2].عميد، حسن، فرهنگ عميد، تهران، انتشارات اميركبير،اول 1363، ص 896.
[3]. مكارم شيرازي، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علي بن ابيطالب، چاپ اول، 1380، ج 3، ص 431.
[4]. سید رضی، نهج البلاغه ،حکمت 124.
[5]. مثیم بحرانی، شرح البلاغه، نشر المکتبه الاسلامیه، تهران 1398ش، ج 21، ص 189.
چرا مسلمانان معتقدند زن باید بیغیرت باشد؟ وقتی قرآن در سوره نساء آیه 3 اجازه داده مرد نامحدود زن بگیرند؟ آیا جز این است که دستور داده زن بیغیرت باشد؟
پاسخ: حساسیت زن در مورد همسر دو گونه است:
1. غیرت زن در مورد روابط نامشروع شوهرش؛ 2. غیرت زن در مورد ازدواج مجدد همسرش از روی حسادت.
در مورد اول پسندیده است، اسلام نمیگوید اگر مرد فاسد بود و مرتب به فاحشهخانه میرفت و با زنان مختلفی(اعم از شوهردار و بیشوهر) رابطه داشت، همسرش هیچ عکسالعملی نشان ندهد، خیر چنین نیست؛ اسلام تنها درمورد ازدواج مجدد شوهر، میگوید که زن باید حساسیت نداشته باشد و اجازه دهد، چون این حس، حسادت است، نه غیرت و شوهردوستی؛ پس بین ازدواج و هرزگی خیلی فرق است.
نظرات
بنده خودم استاد دانشگاه هستم و بارها با دانشجویان معترض به تجویز تعدد زوجات در اسلام رو به رو شدم.
به نظر بنده مسائل رو نباید پیچاند
اسلام در شرایطی نازل شد و در جوامعی جاری است که نوعا جنس مرد در پی بهره وری هر چه بیشتر از زن است و به توعی مرد در اختیار زن به شکلی رله و بی بند و بار بوده است و در چنین شرایطی اسلام برای این دسته از مردان با حصر جواز تعدد زوجات در عدد چهار خواسته است تا
اولا مرد را به قید وبند حصر تعدد زوجات بکشاند.
ثانیا عذر و بهانه را از روابط نامشروع ببندد
باسلام. اگر دقیق به مبانی دین مبین اسلام نسبت به زن و جنس او نگاه کنیم می بینیم یک نگاه کرامت مدارانه و عزت گرایانه هست. و در حین مطالعه و بررسی شخصیت زن در اسلام ، نیم نگاهی هم به سایر مکاتب و برخوردشان با زنان داشته باشیم، متوجه می شویم که اجازه ابزار واقع شدن و نگاه ابزاری به زن ممنوع است.
با این مقدمه : اگر تعدد زوجات به عنوان یک شاه راه و کلید برای بن بست های شخصی و اجتماعی معرفی می شود با رویکرد همان اصل کرامت و شخصیت دهی به زنان است.
به زن و دختری که از ازدواج ناامید و همه فرصت ها را یا از دست داده یا از انها به خاطر مصالحی گرفته شده گفته می شود تو حق زندگی داری حق نفقه حق مادر شدن و خیلی از منافع دیگر. لذا معشوقه شدن بدون هیچ قید و بند شرعی و قانونی تو را از همه این منافع بازنگه داشته و به موجود بی ارزش تبدیل خواهی شد. پس اینکه زن بخواهد برای رفع نیاز مرد و به عنوان بهره برداری برای مردان باشد مردود است بلکه برعکس مرد هست که به خدمت زن توصیه شده است.
مورد دوم تا حدی درست بوده و هیچکسی حق ندارد حلال خدا را که به هزاران مصلحت و خیر و برکت ایجاد شده را رها کرده و به سوی حرامی که هزاران اسیب و افت را به همراه دارد روی کرده و نابودی خود و جامعه را به همراه بیاورد.
زنان اول در زندگی اگر همنوع دوستی را تقویت و غیرت بیجای خود را نسبت به مردانشان هدایت و به سمت دیگری ببرند و از انحراف همسر و جامعه هراس داشته باشند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
زنان بی سرپرست در معرض حمله گرگان ، دختران سن بالای از ازدواج اول محروم و ناامید شده نیاز به یک غیرت دیگری دارند. غیرت همراهی نه غیرت محروم کردنهای بی مورد.
موفق باشید.