درآمد بالا از فروش نفت و زندگی و معیشت سخت

20:04 - 1397/10/25

- با توجه به درآمد هنگفتی که کشور در دهه‌ی 50 از طریق فروش نفت داشته است، نتیجه‌ی سیاست‌های دولتی تغییر در رفاه و زندگی مردم نبوده بلکه برعکس زندگی‌ها سختتر و مشکلات بیشتر شد و این مشکلات در زمانی که در اواخر دهه‌ی 50 قیمت نفت تنزل کرد چند برابر نمایان‌تر شد.

زندگی

یکی از مشکلات اصلی که از دیرباز گریان‌گیر کشور ایران بوده است اینکه اقتصاد ایران وابسته به نفت می‌باشد و فروش نفت در سرمایه و بودجه‌ی کشور بسیار تاثیر گذار است، اگرچه در چندسال گذشته دولت‌ها رویکردی تقلیلی نسبت به تکیه بر درآمد نفت داشته‌اند اما دل بستن به درآمد نفتی در دوران پهلوی بخاطر روابط حسنه با غرب بسیار مشهود و غیرقابل انکار است.
در دوران محمدرضا شاه با توجه به وقوع جنگ بین اعراب و رژیم صهیونیستی در سال 1973(1352ش)، قیمت نفت به شدت افزایش یافت و از طرفی هم با افت صادرات غیر نفتی به علت سیاست‌های دهه ی40، روز به روز از میزان صادرات محصولات غیرنفتی کاسته شده و بر صادرات نفت افزوده می شد.
درآمد نفتی شاه از ابتدای دهه‌ی 50 یعنی سال1971 تا اواسط این دهه یعنی سال1977 از 1870 میلیون دلار به 20735 میلیون دلار افزایش 11برابری قیمت داشته است که این افزایش قیمت در طول سالیان فروش نفت در قبل و بعد از انقلاب اسلامی، سابقه نداشته است! [1]
حال سوال این است که شاه این درآمد هنگفت در نفت را کجا سرمایه‌گذاری کرده است؟
در رفاه و معیشت مردم؟
در صنعت و کشاورزی؟

اولین چیزی که به ذهن می‌آید این سرمایه سنگین صرف هزینه رفاه و معیشت مردم شده باشد اما در واقع اینطور نبوده است.
سولیوان و پارسونز، سفیر آمریکا و انگلیس در تهران می‌گوید:
«تورم اوج تازه‌ای یافت و نرخ آن به سی درصد رسید که نسبت به سال‌های 1975 و 1976، به مراتب بدتر بود. برنامه‌های دولت برای احداث خانه‌های ارزان قیمت در شهرها عملی نشده و وضع زندگی در تهران فضاحت بار بود. با فرارسیدن تابستان 1977 در وضع توزیع برق کشور هم اختلالاتی ایجاد شد که علت آن ظاهرا افزایش سریع مصرف برق در صنایع و تاسیسات جدید بود...» [2]

با این توصیفات و بر اساس افزایش قیمت نفت و به تبع آن، بالا رفتن هزینه‌های عمومی و شکاف بین عرضه و تقاضا چیزی جز فشارهای تورمی گسترده بر ملت نبود. از سوی دیگر دولت بخاطر درآمدهای بالای نفتی با اعمال سیاست درهای باز، واردات را افزایش داد که خود موجب ضربه‌ی بیشتری بر تولیدات داخلی به وِیژه کشاورزی شد.

اما این پایان کار نبوده است و دشواری‌ها از وقتی آغاز و نمایان‌تر شد که در اواخر سال 1355 درآمد نفت تنزل کرد. بی توجهی به وضع معیشت روستاییان و غفلت از کشاورزی، سیل گستردة مهاجرت از روستا به شهر را به دنبال داشت و نبود امکانات و عدم بسترسازی لازم، بیکاری و فساد را افزایش داد و فقر و حاشیه‌نشینی و تبعیض شیوع پیدا کرد. [3]

پی‌نوشت:
1). محمدرضا سوداگر، رشد روابط سرمایه داری در ایران، انتشارات شعله اندیشه، 1369، ص551.
2). ویلیام سولیوان، آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص322.
3). حسن دادگر، اقتصاد ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، انتشارات کانون اندیشه جوان، 1385، ص146.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 6 =
*****