وعده خداوند

12:00 - 1392/03/10
رهروان ولایت ـ منظور از انقلاب‌هاي نجات بخش، انقلاب‌هائي است كه اصول خود را فراموش نكرده و حقيقتاً در پي بسط عدالت بوده و از آرمان‌هاي خود دور نشوند
مهدی

در طول تاريخ (بجز دوران كوتاهي آن هم در جوامع خاص) قدرت سياسي و نظامي همواره در دست طبقه مستكبر و سلطه جو بوده است، اما مطابق وعده هاي الهي اين جريان نابهنجار به صورت اصولي و واقعي (نه شعاري و ادعائي) در انقلاب نهائي تاريخ راه نيستي مي پويد و مستضعفين و صالحان مراكز قدرت را در دست گرفته و حكومتي جهاني را تشكيل خواهند داد، همان حكومتي كه خداوند (تبارك و تعالي) در آيات متعدد وعده آن را داده است:
وعدَ اللهُ الذين آمنوُا منكم و عملوا الصالحاتِ ليستخلفَنَهُمْ في الارضِ[1] خداوند وعده فرمود: به كساني از شما كه ايمان آورده و نيكوكار گردد، در زمين خلافت دهد.
و نُريد اَنْ نَمُنَّ علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهمْ‌ ائمة و نجعلهم الوارثين.[2] اراده كرديم بر مستضعفين آن سرزمين سنت نهاده و آنان را امام مردم و وارث ملك و جاه قرار دهيم.
اين آيات و آيات ديگر همگي بيانگر وعده الهي بر پيروزي مؤمنين و حزب الله است، و از آنجايي كه وعده خداوند تخلف ندارد و اين وعده نيز هنوز عملي نشده است پس بايد به انتظار روزي بنشينيم كه دين خدا غالب آمده و حزب الله پيروز شود.
اما از آنجايي كه وقوع هر مسأله مهمي نيازمند فراهم بودن زمينه ها و مقدماتي مي باشد تشكيل اين حكومت عدل جهاني كه مطابق روايات متعدد با ظهور حضرت ولي عصر (عج) محقق خواهد شد، نيز نيازمند به زمينه سازي و فراهم نمودن مقدماتي است.
اين نوشتار درصدد بررسي اين موضوع است كه آيا انقلابهاي نجاتبخش مي توانند زمينه ساز براي آن انقلاب نهائي تاريخ و حكومت واحد جهاني باشند يا نه؟ لذا لازم است ابتدا به بيان ماهيت چنين انقلابهائي پرداخته و سپس اصل موضوع را مورد بررسي قرار دهيم.
در مورد چنين انقلابهائي بايد گفت، معمولاً انقلابهائي كه در دنيا به وجود مي آيند در ابتدا شعار حمايت از مستضعفين و برخورد با مستكبرين و ظالمين جامعه را داشته و ادعاي برپائي عدل در جامعه را دارند، ولي پس از پيروزي به خاطر نداشتن رهبران وارسته و شايسته و همچنين نداشتن مباني فكري و اعتقادي كامل و همه جانبه نگر، نه تنها نمي توانند به شعارها و ادعاهاي خود جامعه عمل بپوشانند، بلكه خود نيز به تدريج از آن مسير اوليه منحرف شده و همان شيوه حكومتهاي نا صالح را در پيش مي گيرند.
بنابراين منظور از انقلابهاي نجاتبخش، انقلابهائي است كه اصول خود را فراموش نكرده و حقيقتاً در پي بسط عدالت بوده و از آرمانهاي خود دور نشوند، همچنين داراي مباني اعتقادي و فكري متقن و قابل دفاع بوده و بر طبق آن اصول حركت نمايند.
و اما در مورد زمينه ساز بودن چنين انقلابهائي بايد گفت كه اينها به صورت مستقيم و غير مستقيم مي توانند يكي از مهمترين عوامل زمينه ساز ظهور و تشكيل حكومت واحد جهاني باشند زيرا:
اولاًً: نفس وقوع چنين انقلابهائي باعث آگاهي مردم و دميده شدن روح اميد در آنان مي شود و مردم شاهد به بن بست رسيدن روشهاي استعماري بوده و ذلت ابر قدرتهاي مادي و ناكارآمدي امكانات آنها را در برابر خواست مشروع ملتها نظاره گر باشند، و باور كنند كه وقوع حكومتي واحد در دنيا بر اساس معيارهاي اخلاقي و انساني ممكن مي باشند و منتظر و آماده وقوع امري چنين عظيم باشند.
ثانياً: اين انقلابها مي توانند به صورت برنامه ريزي شده و هدفدار كارهاي اساسي انجام دهند كه زمينه ساز آن مهم باشد، كه در اين نوشتار به نمونه هائي از آنها اشاره مي شود.
1. ارائه الگوي حكومتي: برپائي و ارائه يك حكومت در بخشي از دنيا بر اساس عدل و انصاف و رعايت اصول انساني همراه با پيشرفت و تأمين نيازهاي معنوي و مادي مردم به گونه اي كه همگي متوجه گردند كه وقوع حكومتي كه تمام جوانب تعالي بشر را در نظر بگيرد ممكن است، يكي از كارهائي است كه چنين انقلابهائي مي توانند انجام دهند. و در اين صورت است كه ملتها خواستار وقوع چنين حكومتي در سراسر عالم شده و آمادگيهايي نيز در آنان بوجود خواهد آمد.
2. بالا بردن سطح فرهنگ و شعور اجتماعي مردم: از آنجائي كه خداوند نمي خواهد بشر را مجبور به پذيرش حق نمايد و منتظر آن است كه مردم جهان به سطحي از فرهنگ و شعور اجتماعي برسند كه بدانند مسأله نژاد يا مناطق مختلف جغرافيائي، ارزش نبوده و نمي تواند بشر را از هم جدا سازد، و از نظر اجتماعي نيز از ظلم و ستم نظامهاي موجود خسته شده و تلخي زندگي مادي و تك بعدي را احساس كنند و در نهايت خود، حق را طلب نموده و مقدمات اجرائي حق و عدالت را فراهم سازند.
انقلابهاي نجاتبخش مي توانند اين تحولات را ايجاد كرده، حق و حقيقت را كاملاً براي دنيا تبيين نمايند و شيوه اجرائي حق و عدل را هم نشان دهند و ناكارآمدي مكاتب و حكومتهاي صرفاً مادي را براي مردم روشن سازند و همچنين مردم را نسبت به اين مطلب آگاه سازند كه تمام جنايتهائي كه در عالم رخ مي دهد به خاطر وجود حكومتهاي متعدد و در عين حال ناصالح است، و در صورت وجود يك حكومت واحد جهاني كه متكي و مبتني بر ارزشهاي انساني،‌ ايمان، اخلاق و عواطف بشري است و فردي معصوم آن را اداره مي كند ديگر از اين مصائب و جنايتها خبري نخواهد بود.
3. آمادگي نظامي و جذب نيروهاي شايسته و كارآمد: هر چند با ظهور حضرت مهدي (عج) و ارائه برنامه ها و اهدافشان، توده هاي مردم به آن حضرت روي آورده و در خدمت او خواهند بود، اما درگيري و نبرد با بسياري از زورمداران و ظالمين دنيا غير قابل اجتناب و حتمي خواهد بود، ضرورت درگيري و نبرد بايستگي آمادگي و تجهيز را با خود دارد، بايد از الآن به فكر افراد و تجهيزات بوده و با تهية نيرو و اسلحه در انديشة روز مصاف حق و باطل بود، لذا علاوه بر 313 نفر از برگزيدگان و نخبگان كه اركان حكومت آن حضرت را تشكيل مي دهند لازم است كه عده اي خود ساخته تحت عنوان سربازان آن حضرت كه در رده هاي مختلف اطاعت اوامر آن حضرت را نمايند وجود داشته باشند. «هم اطوع من الامة لسيدها؛[3]اطاعتشان از امام از فرمانبرداري كنيز در برابر مولايش بيشتر است.»
افرادي كه «اگر به كوهها روي آورند آنها را قطعه قطعه مي كنند.[4]» دلهايشان چون پاره هاي آهن شده است.[5] كساني كه در آوردگاه رزم حضرت را چون نگيني دُر برگيرند و جان خويش را سپر بلايش كنند «يحفون به ويقونه بانفسهم في الحرب؛[6] در ميدان رزم گِردش مي چرخند و با جان خود او را محافظت مي كنند.» و در اين رسالت بزرگ همراه و همپاي امام باشند. «بهم ينصر الله امام الحق[7]؛ و همچنين لازم است كه امكانات و تجهيزات لازم نيز فراهم گردد اين بار وعده خداوند به دست منتظران تحقق يابد.
انقلابهاي نجاتبخش مي توانند با جذب و تربيت نيروهائي اينچنين و آماده نمودن ادوات و تجهيزات لازم در زمينه سازي براي دولت كريمه مهدوي نقش بسزائي را ايفا نمايند.
4. آشنا نمودن مردم با وجود منجي و مصلح حقيقي: وجود مصلح جهاني از اميدها و اعتقادات پيروان اديان الهي است. نظر به اينكه دنيا روز به روز به ظلم و ستم و خونريزي و بي عدالتي پيش مي رود و هر ملت و گروهي منتظر اصلاح جامعه و دنيا هستند بايد آنان را به وجود مصلح واقعي، كه از نظر شيعه حضرت مهدي (عج) مي باشد، آشنا نمود و آنان را به آمدن اين يگانه حجت خداوند مژده داد، بايد به معرفي شخصيت آن حضرت و عملكرد ايشان در دوران حكومتشان و وضعيت جهان و جامعة‌ انساني در زمان حكومت او پرداخت تا جهانيان با اين مصلح حقيقي بشر آشنا و عطش به آن آب حيات در آنان شدت يابد و تقاضاي ظهور آن حضرت اولين آروزي زندگي و اولين دعاي حقيقي آنان گردد.
بدين منظور انقلابها و حكومتهاي صالح مي توانند با بهره گيري از امكانات روز به معرفي و تبيين سنجيده و حساب شده مسائل مربوط به شخصيت و مقام و منزلت آن حضرت و كليه مسائل مربوط به ايشان و حكومتشان بپردازند، و اين بايد از مهمترين سياستهاي راهبردي اين انقلابها و حكومتهاي ديني باشد.
مطالبي كه تا كنون بيان گرديد دلائلي هستند مبني بر اينكه انقلابهاي نجاتبخش مي توانند از مهمترين عوامل زمينه ساز براي ظهور منجي و تشكيل حكومت صالح جهاني باشند، اما مهمترين دليلي كه ثابت مي كند چنين انقلابهائي از جمله زمينه ها، و زمينه سازهاي ظهور مي باشند روايت متعددي است كه از پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين ـ عليهم‎ السلام ـ در اين باب وارد شده است.
رسول اكرم(ص) مي فرمايند:مردمي از شرق قيام مي كنند و زمينه را براي انقلاب جهاني (حكومت) مهدي (عج) فراهم مي سازند. [8] همچنين امام باقر ـ عليه‎ السلام ـ مي فرمايند:
گويا مي بينم مردمي در شرق قيام كرده و حق را طلب مي كنند به آنها نمي دهند، دوباره حق را مي طلبند به آنها داده نمي شود وقتي مردم اوضاع را چنين ديدند شمشيرهاي خود را بر شانه مي گذارند، حال سردمداران حكومت حاضر مي شوند حق آنها را بدهند كه ديگر مردم قبول نمي كنند تا اينكه قيام مي كنند و حكومت تشكيل مي دهند و اين حكومت و پيروزي را جز به صاحب شما (امام زمان (عج) )تحويل نمي دهند...[9]
اين دو روايت و روايات ديگر هر چند بر اين مطلب كه اين انقلابها در چه زماني و مشخصاً به دست چه كساني واقع خواهند شد تصريحي ندارند اما به طور قطع دلالت بر اين مطلب دارند كه قبل از ظهور حضرت ولي عصر (عج) انقلاب يا انقلابهائي رخ خواهد داد كه زمينه ساز و فراهم كنندة مقدمات ظهور آن حضرت مي باشند.

پانویس:
[1] . سوره نور، آيه55.
[2] . سوره قصص، آيه 5.
[3] . امام صادق ـ عليه‎ السلام ـ، بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج52، تهران، المكتبة الاسلاميه، 1384 هـ ق، ص 308.
[4] . امام سجاد ـ عليه‎ السلام ـ يوم الخلاص، كامل سليمان، بيروت، اعلمي، 1415، ص 223، (به نقل از بشارة الاسلام، ص 225.)
[5] . همان.
[6] . امام صادق ـ عليه‎ السلام ـ بحارالانوار‌، پيشين، ص 308.
[7] . همان.
[8] . كنزالعمال، المتقي الهندي، تحقيق شيخ بكري حياني، بيروت، موسسه الرساله، ج14، ص 236، حديث 38657، الزام الناصب، علي يزدي حائري، قم مكتبة الرضي، ج2، ص 14.
[9] . كتاب الغيبه، نعماني،‌ترجمه: محمد جواد غفاري، قم؛ صدوق، 1376، ص 383، بحارالانوار، پيشين، ص 243.
منابع جهت مطالعه بيشتر
1. عصر زندگي؛ علي كوراني
2. خورشيد مغرب؛ محمد رضا حكيمي، انتشارات دفتر تبليغات.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 14 =
*****