پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) در موارد متعددی فرمودهاند که «فاطمه پاره تن من است».
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در موارد متعددی، از مقام حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) تجلیل کرده و در مورد ایشان فرمودند: «فاطمه پاره تن من است». در ادامه به تعدادی از این موارد اشاره میکنیم:
مورد اول: شخص نابینایی از حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) اجازه خواست تا به حضور او برود، حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) پردهای انداخت و در پشت پرده قرار گرفت. پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) به او فرمود: «چرا در حجاب قرار گرفتی در حالىکه او تو را نمىدید؟» حضرت فاطمه پاسخ داد: «اگر او مرا نمىبیند، من او را مىبینم، و او بوى تن مرا نیز حسّ مىکند» پیامبر فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنِّی؛ شهادت مىدهم که تو پاره اى از وجود من هستى.»[1]
مورد دوم: رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در جمع اصحاب سؤال مطرح كردند كه چه چيزی برای زن بهتر است؟ اصحاب نتوانستند پاسخ دهند. اميرالمؤمنین(عليهالسلام) به خانه آمد و اين سؤال را با فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) در ميان گذاشت. ايشان فرمود: «بهترين چيز برای زن اين است كه نه او مرد نامحرم را ببيند و نه مرد نامحرم او را ببیند.» وقتی علی(عليهالسلام) پاسخ حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) عرضه داشت، حضرت فرمودند: «فاطمة بضعة منی.»[2]
مورد سوم: علی(علیهالسلام) وارد خانه شد و خطاب به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) فرمود: پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در مورد زن از ما پرسید که در چه زمانی زن به خدا نزدیکتر است؟ ما در پاسخش ندانستیم که چه بگوییم. حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: «به نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) باز گرد و خبر ده که آنگاه که زن در درون خانه خویش باشد به خدا نزدیکتر است.» ایشان نیز این سخن را به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) انتقال داد و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در این هنگام فرمود: «فاطمه راست گفت. به درستی که او پاره تن من است.»[3]
مورد چهارم: «رفاعه بن عبد المنذر» معروف به ابولبابه انصاری برای قبول شدن توبهاش، خود را به ستون بسته بود، پس آیه توبه نازل شد که توبه ابولبابه قبول شد. حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) خواستند او را از ستون باز کنند. ابولبابه گفت: من قسم خوردهام که کسی جز رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مرا باز نکند. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در این قضیه نیز درباره فاطمه(سلاماللهعلیها) فرمود: «انما فاطمة بضعة منی.»[4]
مورد پنجم: جایی است كه گويا هدف حضرت تنها معرفی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) بود. «ابن صباغ مالکی» از «مجاهد» نقل میکند كه رسول خدا(صلیاللهعليهوآله) در يكی از روزها، از خانه خارج شد، در حالی دست فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) در دستش بود. سپس در حضور مردم فرمود: «هر كسی كه فاطمه را میشناسد كه میشناسد، و هر كسی او را نمیشناسد، بداند او فاطمه دختر پيامبر و پاره تن من، قلب و روح من در ميان بدن من است.»[5]
مورد ششم: در شب عروسی فاطمه(علیهاالسلام) بود که حضرت این جمله را فرمود. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در خطاب به حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) فرمود: «ای دخترم، علی خوب شوهری است. با او مخالفت مکن.» سپس در خطاب به علی(علیهالسلام) فرمودند: «یا علی! داخل خانه خود شو و با همسرت با مهر و محبت رفتار کن.» سپس این جمله را فرمودند: «ان فاطمة بضعة منّی، یؤلمنی ما یؤلمها و یسرّنی ما یسرّها.»[6]
مورد هفتم: ابوذر در روایتی طولانی می گوید: آنگاه که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در بستر بیماری بودند که منجر به رحلتشان شد، به محضرشان رفتیم ..... پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) رو به من کرد و فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی: ای اباذر! همانا فاطمه پاره تن من است و هرکس او را اذیت کند؛ مرا اذیت کرده است. همانا او ارجمندترین بانوی جهان بوده و شوهرش نیز ارجمندترین جانشین پیامبران است ...»[7]
و....[8]
بنابراین با توجه به این روایات، رضایت خدا و رسول او در رضایت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) است و خشم و غضب خدا و رسولش نیز در خشم و غضب حضرت است. پس اگر کسی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را بیازارد و ناراحت کند و حضرت از او راضی نباشد، بدون شک خدا را ناراحت و خشمگین کرده و خدا هرگز از او راضی نخواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. مناقبُ علي بن أبي طالب(عليهالسلام)، ابن مغازلی شافعی، انتشارات سبط النبي، 1426ق، ص290.
[2]. البحر الزخار(مسند البزار)، ابوبکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق بزار(م292ق)، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، بیروت، مؤسسة علوم القرآن، مدینه، مکتبة العلوم، چاپ اول، 1409ق، ج2، ص159-160.
[3]. مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه، أبو الحسن علي بن محمد الواسطي المعروف بابن المغازلی(م483ق)، أبو عبدالرحمن تركی بن عبدالله الوادعی، صنعاء، دار الآثار، چاپ اول، 1424ق-2003م، ص446، رقم 429.
[4]. إمتاع الأسماع، مقريزی، بیروت، دارالكتب العلمية، 1420ق، ج10، ص273.
[5]. المناقب، الموفق بن احمد البكری المكی الحنفی الخوارزمی(م568ق)، قم، موسسه نشر اسلامی، 1411ق، ص353.
[6]. فوائد أبی بکر النصیبی، أبوبکر بن خلاد النصیبی(م510هـ)، تحقیق: قسم المخطوطات بشرکة أفق للبرمجیات، مصر، شرکة أفق للبرمجیات، چاپ اول، 2004م، ص53، ح217.
[7]. الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ابوبکر عبدالله بن محمد إبن أبی شیبة الکوفی(م235ق)، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، چاپ اول، 1409ق، ج6، ص388.
[8]. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به این قسمت